

هفته گذشته وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات برای توضیح عملکرد خود در دولت دوازدهم در صحن علنی مجلس حاضر شد و به ابهامات و سؤالهای پر تعداد نمایندگان ملت پاسخ داد.
در این جلسه عمده سوالات نمایندگان متمرکز بر مسائلی از جمله اختصاص نیمی از ترافیک اینترنت کشور به اینستاگرام، عدم برخورد جدی با شبکه های قمازبازی آنلاین، نقض حریم خصوصی شهروندان، عدم حمایت از پیامرسانهای داخلی، افسارگسیختگی در فضای مجازی و اجرایینشدن دولت الکترونیک در مناطق کمتربرخوردار بود.
طرح این دست سوالات و دغدغه ها توسط نمایندگان جدید مجلس شورای اسلامی هر چند حاشیه های زیادی را در شبکه های اجتماعی به همراه داشت، اما خوشبختانه این دست اظهارات نشان از توجه ویژه سیاست گذاران جدید قوه مقننه به حوزه فضای مجازی دارد و به همین دلیل نیز نهادهای علمی و مشورتی معتبر کشور از جمله مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی بایستی با تمرکز بر حوزه «فضای مجازی»، یاری گر نمایندگان در سیاست گذاری های مرتبط با حوزه فضای مجازی باشند تا آفت سیاست گذاری غیرتخصصی که از نقاط ضعف برجسته دور قبل مجلس بود دامن گیر این حوزه از فعالیت مجلس یازدهم نشود خصوصاً به این دلیل که بنا بر آمارهای موجود ضریب نفوذ فضای مجازی در کشور ما بیش از 70 درصد برآورد می شود و طبیعتاً هر گونه سیاست گذاری سنجیده یا نسنجیده، احوال اقتصادی و اجتماعی جامعه کاربران پر تعداد فضای مجازی کشورمان را تحت تاثیرگذار قرار خواهد داد.
البته فارغ از حواشی ایجاد شده بعد از جلسه اخیر جهرمی با نمایندگان، باید به نمایندگان علاقمند به حوزه فضای مجازی یادآوری کرد که مدتی قبل و در آخرین روزهای عمر مجلس دهم، نمایندگان ملت در جریان طرح و تصویب طرح تقابل ایران با اقدامات خصمانه رژیم صهیونیستی، وزارت امور خارجه کشورمان را موظف کردند که مقدمات لازم برای تشکیل «کنسولگری یا سفارت مجازی ایران به پایتختی قدس» در فلسطین را فراهم کند.
بر مبنای این طرح وزارت امور خارجه کشورمان مکلف شد تا ظرف مدت ۶ ماه از تصویب این قانون مقدمات لازم برای تشکیل Virtual Embassy کشورمان در فلسطین را فراهم و نتیجه را پس از تصویب تقدیم هیأت رئیسه کند.
این اقدام هوشمندانه مجلس کشورمان آنهم در اوج تلاش های دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی در جهت اجرای طرح معامله قرن، به طور ویژه مورد توجه رسانه ها و افکار عمومی جهان قرار گرفت بطوری که حتی رئیس مجلس فلسطین در آستانه فرا رسیدن روز جهانی قدس با صدور بیانیهای، اقدام مجلس شورای اسلامی کشورمان در تصویب ایجاد «سفارت مجازی ایران در قدس شریف به عنوان پایتخت فلسطین» را ستود و آن را گامی مهم در جهت اثبات و به رسمیت شناختن قدس به عنوان سرزمین فلسطین و پایتخت آن دانست.
طرح راه اندازی سفارت مجازی ایران در فلسطین و ترغیب دیگر کشورهای اسلامی به انجام اقدام مشابه علاوه بر افزایش فضای تاثیرگذاری جبهه مقاومت بر افکار عمومی منطقه و جهان، عملاً مشروعیت هرگونه اقدام آمریکا و رژیم صهیونیستی در رسمیت بخشیدن به اشغال قبله نخست مسلمانان را با چالش جدی روبرو کرده و اجرای معامله قرن را با بن بستی جدید مواجه می کند.
البته باید به این نکته مهم و راهبردی نیز توجه داشت که تا پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ایجاد هر گونه چالش در مسیر اجرای معامله قرن، موجبات تغییر فضای سیاسی حاکم بر ایالات متحده و سرنگونی دولت ترامپ را فراهم خواهد کرد، زیرا با توجه به بروز اعتراضات سراسری در این کشور، چشم امید کمپین انتخاباتی ترامپ به کسب یک موفقیت بینالمللی و جلب حمایت لابیهای صهیونیستی و رسانه های پر قدرت وابسته به آنها بسته شده است.
از این رو با راه اندازی نخستین سفارت مجازی کشورمان در قدس شریف، علاوه بر جلوگیری از اجرای معامله قرن می توان زمینه تضعیف بیش از پیش کمپین انتخاباتی ترامپ را در رقابت های انتخاباتی پیش رو نیز فراهم کرد، از این رو از نمایندگان انقلابی مجلس یازدهم انتظار می رود که با پیگیری جدی طرح راه اندازی سفارت مجازی جمهوری اسلامی ایران در قدس شریف، زمینه راه اندازی این نمایندگی دیپلماتیک مجازی کشورمان در فلسطین را تا پیش از انتخابات آمریکا را فراهم کرده و علاوه بر آن رهبران و قانون گذران دیگر کشورهای اسلامی را نیز تشویق به اتخاذ سیاستی مشابه نمایند.
طی هفته های گذشته فروشگاه آمریکایی Epic Games که به عنوان یکی از مهمترین عرضهکنندگان بازی های ویدئویی در جهان شناخته می شود، دست به ارائه رایگان بازی GTA V یا همان اتومبیل دزدی بزرگ (به انگلیسی: Grand theft auto) زد که نه تنها در جهان بلکه در ایران نیز به مانند یک بمب خبری توانست حجم قابل توجهی از کاربران جوان و نوجوان را ترغیب به دریافت این بازی نماید آنهم در حالی که به واسطه تحریم های ضد ایرانی کاخ سفید کاربران ایرانی امکان دسترسی به فروشگاه اینترنتی این شرکت را نداشتند اما وسوسه دریافت نسخه کامل و قانونی این بازی گرانقیمت 540 هزار تومانی (~30$) در بازه زمانی محدود عرضه رایگان آن موجب شد تا تعداد قابل توجهی از گیمرهای جوان و نوجوان کشورمان درگیر استفاده از ابزارهای غیر قانونی عبور از فیلترینگ شده و با تغییر آی پی آدرس خود این بازی را دریافت کنند.
بازی GTA که حجم نسخه اخیر آن بیش از 90 گیگابایت است، یک بازی ویدئویی در سبک اکشن-ماجراجویی و جهان باز است که اولین نسخه آن در اکتبر سال ۱۹۹۷ توسط شرکت راکاستار منتشر شد.
در این بازی به کاربر اجازه داده میشود تا فارغ از هر گونه محدودیت اخلاقی و قانونی در نقش یک تبهکار قانون شکن ظاهر شده و آزادانه در یک شهر بزرگ به گشت و گذار به پردازد و با انجام مأموریتهای مختلفی از جمله سرقت از بانک، زورگیری، تجاوز، قتل و ضرب و شتم افراد کسب درآمد کرده و از این طریق تجهیزات و امکانات بیشتری را برای خود تهیه نمایید.
نسخه پنجم این بازی در ۲۰۱۳ به بازار عرضه شد اما بدلیل توسعه مداوم و اضافه شدن بخش آنلاین به آن همچنان محبوبترین بازی این سبک است و تا کنون بیش از ۹۰ میلیون نسخه از آن به فروش رسیده و آمارها حکایت از سود 6 میلیارد دلاری این محصول دارد.
برای درک بهتر میزان فروش این بازی بد نیست بدانید که پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای جهان فیلم آواتار بود که در سال ۲۰۰۹ با صرف حدود 240 میلیون دلار ساخته و پس از اکران بین المللی توانست حدود ۲.۸ میلیارد دلار سودآوری داشته باشد که این رقم تنها نیمی از سود فروش بازی GTA 5 می باشد.
اما آنچه در اینجا مورد توجه ماست ارائه رایگان این بازی آنهم در فضای پر التهاب ناشی از شیوع ویروس کرونا است زیرا انتخاب این بازه زمانی موجب شده تا گمانه زنی های مختلفی در رابطه با پشت پرده عرضه رایگان این بازی مطرح شود که مهمترین آن تلاش آمریکایی ها برای جهت دهی آینده پسا کرونا به سمت دنیایی GTA گونه است!
در دنیای GTA اخلاق و مذهب معنا و جایگاهی ندارد و کاربر در طول بازی مجاز به هر رفتار غیر اخلاقی است در واقع این بازی مظهر تمام و کمال مکتب فکری آنارشیسم است.
در این مکتب، «جامعه مطلوب» فاقد هرگونه ساختار طبقاتی یا حکومتی است و نظم جامعه از طریق همکاری داوطلبانه شکل میگیرد که بهترین شکل آن، ایجاد گروههای خودمختار از جنس گروه های مافیایی GTA است زیرا در این بازی قانون جنگل بر جامعه حاکم شده و کاربر ضعیف، قربانی کاربر قوی تر می شود لذا کاربر برای کسب موفقیت بیشتر در این دنیای پر آشوب، نیازمند پیوستن به باندهای بزرگ جنایت کار هستند!
از این رو به نظر می رسد که دولت مردان آمریکا در چهارچوب تداوم بخشی به نظام سلطه خود تلاش دارند تا با بهره گیری از ابزارهای جنگ شناختی از جمله فیلم ها و بازی هایی مانند Joker و GTA زمینه استحاله فکری جمعیت جوان جهان را فراهم کرده و آنها را به سمت فروپاشاندن نظام های حاکم بر کشورهای خود تحریک نمایند تا شاید در این فرصت امکان باز طراحی مجدد نظام سلطه مهیا شده و «نظم نوین جهانی» مد نظر سردمداران آمریکا شکل گیرد.
پایگاه بصیرت / نوید کمالی
هرچند حادثه تلخ و ناگوار سانحه دریایی ناوچه موشکانداز کُنارک که به شهادت جمعی از جوانان متخصص نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منجر شد، از سوی دشمنان کشورمان، بهویژه رسانههای فارسیزبان بیگانه به عنوان فرصتی برای هجمه به نظام و قابلیتهای دفاعی کشورمان بهرهبرداری شد، اما در عمل، در پی همراهی افکار عمومی کشورمان با ارتش و تجلیل از شهدای این حادثه، به طور مشخص بیاثر بودن «جنگ شناختی» دشمنان علیه برداشت افکار عمومی کشورمان از توان دفاعی جمهوری اسلامی ایران بر همگان آشکار شد.
پس از اعلام خبر این حادثه، کاربران فضای مجازی کشورمان به صورت خودجوش با هشتگهایی از جمله ارتش فدای ملت، شهدای ناوچه کنارک و ارتش انقلابی، نه تنها از شهدای این حادثه و مجاهدتهای خاموش دریادلان نیروی دریایی در دفاع از مرزهای آبی کشورمان تجلیل کردند، بلکه به فضاسازیهای انجامشده از سوی لشکر سایبری نفاق مستقر در آلبانی نیز واکنش نشان دادند و ابراز خوشحالی حسابهای اینترنتی وابسته به آنها را نشانه دیگری از خیانت این جماعت منفور عنوان کردند؛ به طوری که این واکنشها خشم حسابهای مجازی رسانههای معاند را برانگیخت.بررسی حجم قابل توجه واکنشهای کاربران فضای مجازی کشورمان به حادثه اخیر و حمایت آنها از ظرفیتهای دفاعی کشورمان را میتوان به مثابه آب سردی بر پیکره دستگاه جنگ روانی و شناختی دشمن علیه انقلاب اسلامی در نظر گرفت؛ زیرا دشمنان کشورمان تصور میکردند پس از وقوع این حادثه میتوان سرمایه اجتماعی نیروهای مسلح کشور را هدف قرار داد و اینگونه زمینه تضعیف ساختار دفاعی جمهوری اسلامی ایران را مهیا کرد.برای تحلیل بهتر این ماجرا باید به این نکته توجه داشت که افکار عمومی هر جامعه متأثر از باورها و ارزشهای حاکم بر آن جامعه است، بهویژه ارزشهای اخلاقی در شکلگیری افکار عمومی نقش جدی دارند، به طوری که سطح بینش و منش افکار عمومی از یک جامعه تا جامعه دیگر متغیر است: مرور تاریخ تمدن بشر اثبات میکند هنجارها و ارزشهای حاکم بر جامعه نه تنها میتوانند زمینه پویایی، توسعه و پیشرفت آن جامعه را فراهم کنند، بلکه ضعف و وجود انحراف در ارزشها، زوال و فروپاشی آن جامعه را در پی خواهد داشت؛ برای نمونه امپراتوری روم در زمانه خود به عنوان یکی از بزرگترین ابرقدرتهای تاریخ مطرح بود؛ اما با وجود همه عظمت و گستردگی خود، فقط به علت انحراف در ارزشهای اجتماعی رو به اضمحلال و ضعف رفت و سرانجام به دست مسلمانان ریشهکن شد.
متأسفانه، در دوران طاغوت نیز کشور و ملت ما با انحرافات متعددی روبهرو بود؛ اما با پیروزی انقلاب اسلامی این انحرافات از ارزشهای حاکم بر جامعه زدوده شد و نهادهایی ازجمله ارتش به جایگاه اصیل خود در جامعه دست یافتند، طوری که ارتش شاهنشاهی که زمانی نقطه امید نظام سلطه در منطقه غرب آسیا بود، در پرتوی هدایتهای امام خمینی(ره) به ارتشی مردمی، انقلابی و مجاهد فی سبیلالله تبدیل شد. خوشبختانه، نتیجه این تغییر را میتوان بهوضوح در نوع واکنش افکار عمومی کشورمان به ماجرای ناوچه کنارک مشاهده کرد؛ زیرا فارغ از دلایل فنی و تخصصی بروز حادثه، افکار عمومی کشور به صورت یکپارچه شهدا و جانبازان گرانقدر این حادثه را تکریم کردند و یککلام از جانفشانیهای ارتش و سپاه در راه دفاع از حریم کشور سپاسگزاری کردند که این نشاندهنده بینش عمیق اسلامی و انقلابی ملت ایران نسبت به اهمیت نیروهای مسلح و چرایی عناد دشمنان انقلاب اسلامی با آنهاست.
سرانجام نمایندگان مجلس شورای اسلامی در آخرین فرصتهای باقیمانده از عمر مسئولیت خود به لایحه «اصلاح ماده یک قانون پولی و بانکی کشور» یا همان حذف چهار صفر از پول ملی رأی مثبت و به دولت اجازه دادند بر اساس یک تقویم و نقشه راه سهساله، چهار صفر از پول ملی را حذف کند و با حذف ریال از معادلات اقتصادی، واحد پول ملی را از ریال به تومان تبدیل نماید.
افزایش ارزش پول ملی، هماهنگی آن با عرف مبادلات مردم و همچنین کاهش هزینه های چاپ اسکناس از دلایل موافقان این لایحه است؛ مخالفان نیز عدم فوریت این اصلاح در شرایط کنونی کشور، بی تاثیری آن در کاهش تورم و همچنین هزینه های بالای امحا اسکناسهای موجود، سازوکارهای راه اندازی و جریان واحد پولی جدید را از دلایل مخالفت خود بیان کردند.
موضوع حذف چهار صفر از پول ملی البته بحث تازهای نیست و هر بار که کشور بار تورم فزاینده و کاهش ارزش پول ملی مواجه شده است دولتها پای حذف صفر از پول ملی را به میان کشیدهاند اما شرایط برای انجام آن مهیا نبوده است.
بر اساس طرح جدید، قرار است عملاً به سلطه واحد پولی ریال بر معاملات اقتصادی کشور پایان داده شود و تومان جایگزین آن شود، آن هم به این صورت که هر 10000 ریال فعلی برابر یا 1 تومان در نظر گرفته شده و واحد پول جزئی نیز «قِران» نام خواهد داشت که هر 100 واحد آن برابر با 1 تومان خواهد بود.در شبکههای اجتماعی کاربران با هشتگ #تومان به این تغییر واحد پول ملی واکنشهای جالبی نشان دادهاند که برخی از آنها حاوی اطلاعات مفیدی است؛ از جمله اینکه این طرح در حالی به عنوان جدیدترین و به روزترین سیاست اقتصادی مهار اثر روانی تورم در نظر گرفته شده است که قریب به 90 سال قبل و در سال 1308 خورشیدی، ریال با عبور از تومان به واحد پول ملی کشورمان بدل شد و پس از 9 دهه و در پی لایحه دولت، بار دیگر تومان ریال را پشت سر میگذارد و به عنوان واحد رسمی پول کشورمان مطرح میشود؛ به همین دلیل نیز یک کاربر به کنایه و طنز در صفحه شخصی خود نوشت: «مگه قرار نبود به عقب برنگردیم، چرا برگشتیم به زمان قاجار؟»
برخی کاربران نیز به این موضوع اشاره داشتند که «تومان» برخلاف سابقه دیرینه استفاده از آن در معادلات اقتصادی کشورمان، اصالتاً ریشه در زبان مغولی دارد و معانی آن «ده هزار» است؛ آن هم به این دلیل که مغولها در تقسیمات و ترتیبات لشکری و نظامیگری خود به ده هزار سرباز، تومان میگفتند و فرمانده این واحد رزمی هم «امیر تومان» لقب داشت.
البته ذکر این نکته هم ضروری است که «ریال» هم ریشهای فارسی ندارد و پهلوی اول آن را از زبان اسپانیایی وام گرفته که به معنی «شاهی» است؛ درواقع این واژه مترادف با واژههای Royal انگلیسی و Regiis لاتین است که هر دوی آنها به معنای شاهی است و ریشه آنها به واژه Rex یعنی شاه بازمیگردد و سلسله پهلوی هم به این دلیل واژه ریال را به عنوان واحد پول ملی برگزیده بود؛ از اینرو برخی کاربران فضای مجازی پیشنهاد دادند به جای استفاده از واژه تومان، عبارتی اصالتاً ایرانی و اسلامی به عنوان واحد پول ملی انتخاب و مطرح شود.برخی کاربران نیز از فرصت استفاده کردند و با طنزپردازی لبخند را بر لبان مخاطبان خود نشاندند؛ از جمله یک کاربر که نوشت: «بعد از ۱۴۰۰ وقتی سؤال میکنیم که چه کار اقتصادی بزرگی در سالهای قبل انجام دادید؟ پاسخ خواهیم شنید که پراید را ۲۰ میلیون تحویل گرفتیم و ۷۵۰۰ تومان تحویل دادیم!»
در پایان باید توجه داشت که با توجه به زمان کوتاه باقیمانده از عمر دولت فعلی، دو سوم زمان دوره گذار قانونی به واحد پول ملی جدید در دولت بعدی، یعنی دولت سیزدهم طی خواهد شد و عملاً دولت دوازدهم عمرش به دیدن مرگ ریال نخواهد رسید و معلوم هم نیست دولت بعدی و بانک مرکزی آن ایام تا چه حد موافق این گذار باشند و شاید به جای حذف چهار صفر، به طور جدی در راه اصلاح اساسی اقتصاد ملی و اجرای صحیح سیاستهای اقتصاد مقاومتی قدم گذارند.
اگر قصد انتخاب تأثیرگذارترین رسانههای اجتماعی فضای مجازی جهان را داشته باشیم، قطعاً اینستاگرام رتبه نخست را کسب خواهد کرد؛ زیرا نه تنها یک دهه از شروع فعالیت آن میگذرد، بلکه علاوه بر داشتن یک میلیارد کاربر، اکنون رسماً بستر حضور و فعالیت سلبریتیها یا همان چهرههای تأثیرگذار فرهنگی و اجتماعی جهان است.
علاوه بر این، اینستاگرام تنها شبکه اجتماعی پرمخاطب خارجی است که در کشور ما بدون محدودیت در دسترس کاربران قرار دارد و بنا بر آمار برخی از نظرسنجیها، حداقل ۵۴ درصد جوانان ۱۸ تا ۲۹ ساله ایرانی در این شبکه اجتماعی عضویت دارند.
سالها پیش «تری سنفت» در کتاب «دختران دوربینی: سلبریتی و جامعه در عصر شبکههای اجتماعی» خود نسبت به ظهور نسل جدید و کنترلنشدهای از فعالان مجازی مشهور در شبکههای اجتماعی هشدار داده بود؛ این همان پدیدهای است که امروز در کشور ما با عنوان شاخهای اینستاگرامی یا چهرههای مشهور اینستاگرام شناخته میشود و ناتوانی در مواجهه هوشمندانه با این پدیده موجب شد در روزهای گذشته رکورد ناپسند جدیدی به نام کاربران فضای مجازی کشورمان ثبت شود.
ماجرا از این قرار است که هفته گذشته دو نفر از چهرههای مبتذل و پرمخاطب اینستاگرام که مجموع دنبالکنندههای آنها بالغ بر هفت میلیون کاربر است، در یک گفتوگوی ویدئویی زنده اینستاگرامی توانستند بیش از 400 هزار بیننده را در ساعت 6 صبح به تماشای خود جلب کنند؛ آن هم در برنامهای که عمده محتوای ردوبدل شده آن جنسی و غیر اخلاقی بود.
بدون شک جلب این حجم بالا از مخاطب جوان و نوجوان زنگ هشداری پرصدا برای خانوادهها و مسئولان فرهنگی کشور است که باید برای آن چارهاندیشی کنند و صرفاً به فکر پاک کردن صورت مسئله نباشند. چرا که تجربه ثابت کرده که مثلاً برای نمونه فیلترینگ تلگرام و بیتوجهی به حمایت مستمر از پیامرسانهای داخلی موجب شده است امروز بازار خرید و فروش پروکسیهای ضد فیلتر تلگرام در کشور داغ باشد و کاربران در سودای دسترسی به این پیامرسان خارجی، حجم قابل توجهی از اطلاعات خصوصی خود را علاوه بر سرورهای این پیامرسان در دسترس سرویسدهندگان نامعلوم فیلترشکنها قرار دهند.
از سوی دیگر، فعال کردن یک ابزار عبور از فیلترینگ در رایانه یا تلفن همراه هوشمند کاربر، عملاً امکان دسترسی بدون محدودیت او به دریایی از محتوای ضد ارزشی و اخلاقی را ممکن میکند؛ از اینرو صرفاً تمرکز بر سیاست فیلترینگ، بدون اعتبارزدایی از رسانه هدف به داغ شدن بیش از پیش بازار فیلترینگ کمک میکند، آن هم درباره رسانهای که اغلب کاربران آن را نوجوانان و جوانان کشورمان تشکیل میدهند و گرایش آنها به فیلترشکنها میتواند پیامدهای زیادی برای امنیت روانی و اخلاقی کشور به همراه داشته باشد.
به نظر میرسد در مواجهه با تهدیدات ضد اخلاقی برخواسته از اینستاگرام باید رسانههای و نهادهای فرهنگی کشور با افزایش آگاهیبخشی به خانوادهها، به ویژه کاربران کودک و نوجوان، سواد رسانهای و هوشیاری و تشخیص آنها را نسبت به تهدیدات این شبکه ارتقا دهند و در گام بعدی با استفاده از مکانیزمهای هوشمند قانونی، ازجمله پلیس بینالملل، تولیدکنندگان محتوای ضد اخلاقی ساکن در کشور های همسایه تحت پیگرد قرار گیرند.
شروع سال 99 و همزمانی آن با همه گیری ویروس کرونا شرایط ویژه ای را برای کشور ما رقم زده است. خصوصا در حالی که شاهدیم تمام کشورهای جهان در مواجهه با ویروس کرونا با بحران اقتصادی روبرو شده و حتی در ایالات متحده آمریکا که عملا بزرگترین اقتصاد جهانی محسوب می شود در یک بازه زمانی چند هفته ای تقریباً 7 میلیون شغل از دست رفته و همچنان بر حجم بیکاران آمریکایی افزوده می شود. آن هم به این دلیل که شیوع این ویروس که موجب تعطیلی صنایع و موسسات اقتصادی شده و فقدان وجود یک درمان مشخص برای آن که می تواند زمینه ساز تداوم این شرایط برای هفته ها و ماه ها باشد.
البته باید توجه داشت که آمریکا تنها قربانی این شرایط نیست و دیگر کشورها نیز بر اساس آمارهای رسمی خود از وضعیت مشابهی برخوردار هستند. در کشور ما نیز هر چند دولت فعلا آمار مشخصی از تعداد بیکاران ناشی از شیوع ویروس کرونا منتشر نکرده، اما از مصاحبه اخیر معاون امور اقتصادی استاندار تهران می توان به نمایی از آمار منتشر نشده دست یافت! وی در این مصاحبه اعلام کرده است: «تاکنون 35 هزار نفر در سامانه بیمه بیکاری ثبت نام کردهاند که عمده آنها در بخشهای خدماتی، رستورانداری و تالارها مشغول به کار بودهاند که اکنون بیکار شدهاند.»
هر چند باز هم ین آمار تصویر روشنی از نرخ بیکاری ناشی از شیوع ویروس کرونا ارائه نمی دهد اما بد نیست بدانیم که بر اساس آمارهای منتشر شده در مورد وضعیت اشتغال و بیکاری در بهار سال گذشته خورشیدی جمعیت شاغل کشورمان ۲۴ میلیون و ۳۸۰ هزار نفر اعلام شده و بر اساس آن بالاترین سهم در بین شاغلان مربوط به بخش خدمات با ۴۹.۶ درصد بوده است که این به معنای فعالیت بیش از ۱۲ میلیون نفر از شاغلان کشورمان در مشاغل خدماتی است. لذا تداوم شرایط فعلی می تواند بخش قابل توجهی از فعالین این حوزه را با چالش اقتصادی روبرو نماید.
البته بنابر همین آمار حوزه صنعت بعد از خدمات بیشترین تعداد شاغلان را در خود جای داده، به طوری که 31.5 درصد جمعیت شاغل در این حوزه اقتصادی فعال می باشند که تعداد آنها بالغ بر هفت میلیون نفر اعلام شده است، لذا پر واضح است که در صورت تداوم شرایط فعلی و عدم اتخاد سیاست های هوشمندانه اقتصادی قریب به 19 میلیون نفر از جمعیت شاغل کشور با چالش معیشتی و کاری روبرو خواهند شد.
البته خوشبختانه در این حوزه دولت با اتخاذ سیاست فاصله گذاری هوشمند زمینه تداوم چرخش چرخ اقتصاد اقتصاد کشور را فراهم کرده است. اما به نظر می رسد که کرونا تنها یکی از مشکل پیش روی دولت برای عبور از شرایط فعلی است و دولت بایستی برای عبور از شرایط فعلی فکری هم برای عبور از اقتصاد نفتی داشته باشد. با توجه به این آمارها شاید بتوانیم سخن رئیس جمهور را بیشتر درک کنیم که اگر تعطیلی اقتصاد ادامه گیدا کند با 30میلیون گرسنه طرف می شویم.
بحران کاهش قیمت نفت
اقتصاد کشورمان در طول دهه های پس از کشف نفت در پنجم خرداد سال 1287
خورشیدی همواره یک اقتصاد نفتی و وابسته به درآمدهای ارزی ناشی از فرش نفت بوده هر
چند این وابستگی اغلب دارای فراز و فرودهایی نیز بوده با این حال نقش درآمدهای
نفتی در اداره اقتصادی کشور قابل انکار نیست. لذا به طبع وابستگی دولت ها به درآمد
حاصل از فروش نفت، جامعه و کسبوکارهای فعال کشورمان نیز به این متغیر وابسته شده اند.
به طور مثال در سال های رونق گرفتن فروش نفت و افزایش درآمدهای ارزی،
پروژه های عمرانی کشور از جمله پروژه هایی مانند راه سازی و مسکن مهر تعریف شدند و
به واسطه سرمایه گذاری دولت در آنها شرکت های فعال این حوزه رونق گرفتند و زمینه
اشتغال هزاران نفر را نیز مهیا کردند. اما در سال های کاهش فروش نفت این دست پروژه
ها تعلیق شده و طبیعتا شرکت های فعال این حوزه نیز نیروی کار خود را تعدیل کردند.
لذا عملا میزان فروش نفت در یک اقتصاد نفتی تاثیر زیادی بر معیشت و رفاه اقتصادی
عمومی دارد.
متاسفانه در سال های اخیر آمریکا و دیگر کشورهای اقماری آن تحریم های اقتصادی قابل توجهی را علیه اقتصاد نفتی کشورمان وضع کرده اند و به همین دلیل فروش نفت کشورمان نسبت به سایر اعضای اوپک تقریبا ناچیز است و به همین دلیل هم سهم درآمدهای غیر نفتی در اقتصاد کشورمان نسبت به گذشته افزایش یافته و در یک روند آهسته و پیوسته در حال گذار به اقتصاد غیر نفتی هستیم.
با این حال در صورت ادامه شیوع ویروس کرونا و عدم افزایش قیمت نفت، حداقل درآمدهای نفتی کشورمان نیز به شکل چشم گیری کاهش می یابد، آن هم در حالی که بر اساس بودجه سال جاری حداقل قیمت هر بشکه نفت 50 دلار در نظر گرفته شده. اما در شرایط فعلی قیمت هر بشکه نفت به زیر 15 دلار سقوط کرده که این به معنای ایجاد کسری بودجه و تضعیف توان دولت در کنترل شرایط اقتصادی کشور می باشد.
البته احتمالا در این شرایط برخی اقتصاد دانان ناآشنا با جامعه شناسی به دولت توصیه خواهند کرد که برای عبور از بحران کسری بودجه تمرکز خود را بر حوزه مالیات ستانی از مردم و کسب و کارها متمرکز کند، آن هم در حالی که به دلیل شرایط ویژه اقتصادی امروز ایران و جهان اغلب SME ها یا کسب و کارهای کوچک با بحران درآمدی روبرو هستند و تشدید فشارهای مالیاتی می تواند زمینه فروپاشی آنها و بروز ناآرامی های اجتماعی را به همراه داشته باشد.
اقتصاد غیر نفتی
تنها راه عبور از اقتصاد نفتی توجه به اقتصاد غیر نفتی است که این سیاست نیز جز با توجه به حوزه صادرات محقق نمی شود. خوشبختانه رهبر معظم انقلاب (حفظه الله) همواره در طول دهه های گذشته توجه ویژه ای به حوزه اقتصاد بدون نفت داشته اند و به همین دلیل در طول سالیان گذشته همواره در نام گذاری سال ها از شعارهای اقتصادی بهره برده اند که مهمترین آن شعار اقتصاد مقاومتی است. بر مبنای نظریه اقتصاد مقاومتی، اقتصاد کشور بایستی متکی به درآمدهای پایدار و درون زا از جمله علم و فناوری باشد زیرا این نوع سرمایه ها برخلاف نفت قابل تحریم و اتمام نیست و هر روز بر ارزش و اهمیت آن افزوده میشود.
از سوی دیگر ایران، با پانزده کشور همسایه است که این همسایگی در مرزهای زمینی و دریایی است. زمینی با هفت کشور و دریایی با هشت کشور همسایه است. از شرق با پاکستان، افغانستان و ترکمنستان، از شمال با روسیه، قزاقستان، جمهوری آذربایجان و ارمنستان، از غرب با ترکیه و عراق و از جنوب با کویت، عربستان، قطر، بحرین، امارات و عمان همسایه است. لذا تنها تمرکز بر توسعه صادرات اقلام غیر نفتی به این پانزده کشور می تواند زمینه عبور از شرایط اقتصادی فعلی را فراهم کند. خصوصا به این دلیل که اغلب کشورهای همسایه به دلیل شرایط خاص جغرافیایی و یا سیاسی خود همواره نیازمند واردات مواد غذایی و بهداشتی هستند.
نتیجه گیری
سال 99 را می توان یکی از متفاوتترین سال های دهه اخیر دانست زیرا
نه تنها آغاز این سال با شیوع ویروس کرونا و سقوط قیمت نفت همراه بود بلکه در سال
جاری شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری امریکا و همچنین شروع رقابت های
انتخاباتی 1400 کشورمان نیز خواهیم بود. لذا برای پشت سر گذاشتن موفق سال جاری
لازم است که زمینه های وحدت اجتماعی و سیاسی در جامعه تقویت گشته و دولت از تمام
ظرفیت های در دسترس خود برای حمایت از اقشار آسیب پذیر بهره ببرد و با تقویت صنایع
مولد موجبات تحقق شعار سال را نیز فراهم کند.
همزمان آحاد مردم نیز بایستی با همدلی و همزبانی مومنانه یار و یاریگر
هم باشند و از ایجاد هرگونه تفرقه سیاسی و یا اقتصادی در جامعه جلوگیری کنند. چرا
که طبیعتا در سال جاری یکی از مهمترین برنامه های دشمن ایجاد انشقاق و شکاف در
جامعه با هدف بروز تکرار نا آرامی های سال گذشته خواهد بود.
یادداشتی از: نوید کمالی - راسخون
به زعم برخی کارشناسان در پی شیوع ویروس کرونا و اعلام قرنطینه عمومی شهر ووهان چین به عنوان اولین مبداء رسمی شناسایی این ویروس، دنیای غربی فرصت را غنیمت شمرده و با هدف از میدان به در کردن اقتصاد قدرتمند چین، جنگ روانی گستردهای را علیه این کشور رقم زدند تا در پناه آن زمینه خارج کردن سرمایه گذاری های خارجی از این کشور و بازگشت آن به کشورهای مبداء یعنی اروپا و آمریکا فراهم شود و علاوه بر همه اینها چهره مثبت چین در اذهان عمومی جهانیان تخریب گردد. زیرا افزایش حجم و ابعاد اقتصاد چین و توسعه روابط سیاسی و فرهنگی آن با جهان می تواند زمینه به حاشیه رانده شدن اروپا و آمریکا از معادلات جهانی را توامان فراهم کند.
حال در میان این جنگ رسانه ای که راه افتاده بر علیه چین، سوال اینجاست این کشور چگونه توانست به جایگاه فعلی خود در عرصه اقتصادی برسد و امروز در قامت یک تهدید بالقوه در مقابل اقتصاد و هژمونی غرب قد علم نماید و دنیای غرب هم ناگزیر از رقابت مثبت ناچار شود که از هر فرصتی حتی شیوع ویروس کرونا برای به زانو در آوردن این کشور و اقتصاد آن بهره ببرد؟ برای پاسخ به سوالایت از این دست ابتدا بایستی نگاهی به چرایی رشد اقتصادی چین در چند دهه اخیر داشته باشیم.
از فقر تا ثروت
کشور چین از سال های اولیه پسا جنگ جهانی دوم تا سال 1978 همواره از نظر اقتصادی یک دولت فقیر و ناتوان محسوب می شد به طوری که بر اساس آمارهای ان ایام درآمد سرانه، تولید ناخالص ملی و میانگین رشد اقتصادی این کشور پر جمعیت در پایین ترین حد ممکن قرار داشت.
علاوه بر این به دلیل سیاست های اقتصادی خاص حزب کمونیست چین سرمایه گذاری خارجی مناسبی هم در این کشور انجام نمی شد و عملا این کشور هیچ گونه نقشی و سهمی در اقتصاد جهانی نداشت که این به معنای سطح پایین رفاه و امنیت اقتصادی صدها میلیون جمعیت این کشور بود.
اما با درگذشت مائوتسه تونگ رهبر چین و به قدرت رسیدن چهره های جدید در این کشور اولویتهای سیاسی سابق این کشور کمونیست جای خود را به اولویت های اقتصادی داد و رسما دولت چین تلاش خود برای ایجاد اصلاحات اقتصادی و تامین رفاه مناسب برای شهروندان این کشور آغاز کرد.
اقتصاد چین با پیروی از سیاست های اقتصادی موفق در کمتر از چند دهه به جایگاه بالایی در عرصه اقتصادی دست پیدا کند و عملا آماده تبدیل شدن به بزرگترین غول اقتصادی جهان شد. البته دلیل این توفقیات چیزی جز نگاه دنگ شیائو رهبر وقت چین به آینده این کشور نبود. زیرا وی از سال ۱۹۷۸ و پس از انتخاب به عنوان رهبر چین به این نتیجه رسید که رشد همه جانبه کشورش مستلزم رشد اقتصادی بوده و رسیدن به رشد اقتصاد جز با ایجاد رونق اقتصادی در داخل و همچنین جلب سرمایه گذران بزرگ خارجی ممکن نیست.
به همین دلیل نیز دنگ شیائو سیاست اصلاحات اقتصادی را با تاکید بر رونق بخشی به اقتصاد داخلی آغاز کرد و همزمان ارتباط این کشور با سایر اقتصادهای جهانی را نیز تسهیل نمود.
در آن ایام مهمترین اولویت اقتصادی چینی ها دستیابی به تکنولوژی های درآمدزا و همچنین جلب سرمایه های خارجی بود. زیرا برآوردهای مطالعاتی چینی ها حکایت از بازار داغ محصولات مصرفی و فناوری محور در آینده داشت و هیچ کشوری به اندازه چین قادر به تامین نیازمندی میلیونها مصرف کننده این دست محصولات در سطح جهان نبود زیرا هیچ کشوری دارای جمعیتی به بزرگی جمعیت چین نیست.
اصلاحات اقتصادی چین که رسما دولت این کشور از آن پرده برداشت شامل موارد متعددی بود اما پنج مورد آن را می توان محورهای اصلی و غالب دانست که:
اولین آن افزایش قدرت سازگاری چین با تغییرات ساختاری اقتصاد جهان
بود و بر مبنای آن دولت و اقتصاد چین باید مجهز به مکانیزم های سازگاری با تحولات
بین الملل می شد که این به معنای توجه ویژه دولت چین به دیپلماسی اقتصادی بود.
محور دوم بازنگری در اولویت های توسعه این کشور با تاکید بر اولویت
بخشی به حوزه صنعت و پژوهش های علمی بود و
محور سوم نیز بر تقویت نقش بخش عمومی در اقتصاد ملی این کشور و کاهش
سیطره دولت بر بخش های بزرگ اقتصادی از جمله بخش انرژی و صنایع سنگین تاکید داشت.
محور چهارم اما کاهش تعرفه های گمرکی را با هدف روانتر کردن تجارت
خارجی این کشور مورد توجه قرار داده بود زیرا تعرفه های سنگین گمرکی یکی از موانع
پیوستن چین به نهادهای مالی و تجازی بین المللی محسوب می شد.
محور پنجم نیز توجه ویژه و ملی به توسعه گردشگری و گسترش زیر ساخت های آن در این کشور بود.
با توجه به موارد فوق به خوبی می توان به راز پیشرفت اقتصادی چین در
چهار دهه اخیر پی برد. اما این اقتدار اقتصادی مطلوب
دنیای غرب نبوده و نیست زیرا قرار گرفتن چین در صدر دنیای اقتصاد عملا به معنای
تبدیل شدن این اژدهای زرد به عنوان قدرت اول جهان و به حاشیه رفتن نفوذ غرب در
معادلات جهانی است و طبیعتا این مسئله مطلوب هیچ یک از قدرت های اروپایی-آمریکایی
نیست خصوصا وقتی که چین در حال توسعه ظرفیت های نظامی خود نیز هست.
البته همه این توفیقات در سایه امنیت و جنگ طلب نبودن چین در ابتدای
کار بود، با آنکه یکی از بزرگترین ارتش دنیا را دارد، اما تا کنون به جز برخی
اختلافات سرزمینی به کشور تجاوز نکرده و ترس از تجاوز کشوری ندارد.
توانمندی نظامی چین
چین در دو دهه گذشته در کنار توسعه زیرساخت های اقتصادی خود نگاه ویژه ای به ارتش و نیروهای مسلح داشته است و به مدد همین توجه ارتش چین در طی دو دهه گذشته از شکل یک نیروی کلاسیک نظامی به یک ساختار نظامی پویا و مدرن تبدیل شده است.
بر مبنای نتیجه گیری مطالعه ای که موسسه «رند» در رابطه با ارزیابی مزیتهای نظامی چین و ایالات متحده در مقابل یکدیگر انجام داده ارتش سرخ چین در مواجهه با ارتش آمریکا عملکرد موفق تری خواهد داشت و در صورت مواجهه میتواند باعث افزایش هزینهها، طولانی شدن درگیریها و افزایش مخاطرات و تهدیدات حیاتی علیه واشنگتن شود.
سایت «گلوبال فایرپاور» نیز در زمینه تداوم رشد نظامی چین و تبدیل شدن آن به بزرگترین قدرت نظامی جهان پیشبینی کرده که در صورت تداوم روند رشد فعلی ظرفیت های نظامی چین این کشور به زودی خواهد توانست توانمندی های استراتژیک نظامی آمریکا و روسیه را به راحتی به چالش بکشد.
بر اساس گزارش همین وبسایت، ارتش چین هم اکنون دارای بیش از 2 میلیون
و هفتصد هزار نفر نیروی عملیاتی و نیروی هوایی ارتش این کشور نیز شامل بیش از 1200
فروند جنگنده و 300 فروند هلیکوپتر تهاجمی است.
علاوه بر این نیروی دریایی چین نیز مجهز به دو ناو هواپیمابر و 770
ناو و ناوچه و همچنین 74 زیردریایی است.
همانگونه که از آمارهای فوق بر می آید چین به واسطه قدرت اقتصادی
خود هر روز بر حجم و ابعاد قدرت نظامی خود افزوده و در سال های آتی می تواند به
راحتی به عنوان یک قدرت بازدارنده در مقابل سایر قدرتهای نظامی جهان وارد عمل شده
و حتی منافع آنها را تهدید نماید و در یک گام بزرگتر آنها را از مناطق تحت سلطه
خود بیرون راند.
کرونا فرصتی برای مهار چین
شاید باور کردنی نباشد اما عدد 15 تریلیون و 300 میلیارد دلار به
عنوان حجم و ابعاد اقتصاد چین اعلام شده که این عدد بزرگ به معنای سهم بیش از 17
درصدی چین در تولید ناخالص داخلی جهان است با این حال شیوع کرونا و شروع جنگ روانی
رسانه های غربی برای تشویق و ترغیب سرمایه گذاران به خروج سرمایه های خود از این
کشور ضربه سنگینی به اقتصاد چین وارد کرده. به طوری که تنها بر اساس آمار منتشر
شده از سوی بازار بورس شانگ های، این بورس پس از شیوع ویروس کرونا با افت 12 درصد
شاخص خود روبرو شده که این سقوط شاخص به معنای وارد شدن ضرر و زیانی به ابعاد پنج
تریلیون دلار به فعالان اقتصادی این بازار است!
همچنین بنا بر آمار رسمی دولت چین صادرات این کشور نیز نسبت به مدت
مشابه در سال گذشته میلادی کاهش قابل توجهی یافته و واردات این کشور از صادرات
پیشی گرفته است.
علاوه بر این شیوع کرونا در دو ماه ابتدایی سال 2020 موجب کاهش 30 و 16 درصدی سرمایه گذاری در بخش زیرساخت ها و همچنین ساختمان سازی شده و بازار خرید و فروش املاک نیز افتی 40 درصدی را به خود دیده است که در نتیجه آن نرخ تورم در این کشور به بیش از پنج درصد افزایش یافته که این به معنای رشد دو برابری تورم نسبت به دوران پیش از شیوع کرونا است.
با این حال دولت و ملت چین در مواجهه با ویروس کرونا توانست عملکرد موفقی از خود به نمایش گذارد و مانع از شیوع گسترده آن در سطح چین شود هر چند که این موفقیت مانع از تداوم جنگ روانی رسانه های غربی علیه این کشور نشد.
شیوع کرونا در چین بیش از همه موجب خرسندی دشمنان اقتصادی چین را فراهم کرد، زیرا انها معتقدند که شیوع کرونا توانست یک وقفه قابل توجه در فرایند تبدیل شدن چین به قدرت اقتصادی اول جهان بازی کند. اما برای اثر بخشی بیشتر تبعات این ویروس نیاز به بهره گیری از جنگ روانی و متهم سازی چین به شیوع این ویروس است تا زمینه مخدوش شدن روابط این کشور را با سایر ملت ها فراهم شود و عملا در دوران پسا کرونا امکان بازسازی روابط این کشور با ملت های جهان به سادگی ممکن نباشد.
لذا در پایان با توجه به آنچه پیشتر بیان شد به خوبی می توان به راز متهم سازی چین به پنهانکاری و شیوع ویروس کرونا در رسانه های غربی پی برد.
یادداشتی از نوید کمالی - سایت راسخون
اگرچه سابقه آشنایی جامعه ایرانی با فضای مجازی به دو دهه قبل بازمیگردد؛ اما عملاً از ابتدای دهه ۱۳۹۰ خورشیدی به دلیل ظهور موفق شبکههای اجتماعی، مسئولان کشور به فضای مجازی به عنوان رسانهای قدرتمند توجه کردند و به صورت پیوسته بر تعداد مسئولان فعال در این فضا افزوده شد و امروز کمتر مسئول سیاسی و اقتصادی کشور را میتوان یافت که در این فضا حضور فعالی نداشته باشد.
ریشه این اقبال گسترده مسئولان را باید در ضریب نفوذ بالای فضای مجازی بین مردم دانست؛ زیرا بر اساس آخرین برآوردها، بیش از ۶۰ میلیون شهروند ایرانی کاربر فضای مجازی هستند و عملاً به لطف پیامرسانها و شبکههای اجتماعی، منبع اصلی و اولیه تهیه خبر و تحلیل آنها اینترنت است که این خود به معنای کاهش رونق رسانههای سنتی در جامعه ایرانی است؛ از این رو مسئولان برای حضور بیشتر نزد افکار عمومی و کسب توجه بیشتر نسبت به خدمات خود، بر فعالیتشان در این فضا افزودهاند.
حضور بیشتر مسئولان در رسانههای تعاملی و ملزم شدن آنها به پاسخگویی، اگرچه از مواهب فناوری اطلاعات و دموکراسیهای نوین شمرده میشود، اما تب دیده شدن و بزرگنمایی خدمات برخی مدیران و مسئولان و فعالیت سلیبریتیگونه آنها خود زمینهساز بروز مشکلات جدی برای کشور شده است.
در این زمینه میتوان به نمونههای متعددی اشاره کرد که توئیت جنجالبرانگیز حساب مجازی منتسب به مرحوم هاشمیرفسنجانی با عنوان «دنیای فردا دنیای گفتمانهاست، نه دنیای موشکها» از جمله آنهاست؛ اما این تنها نمونه توئیتهای جنجالبرانگیز مسئولان کشور نیست و مسئولان مختلف بهتناوب در توئیتهای خود حاشیههای مختلفی را ایجاد کردهاند و جدیدترین آن توئیت اخیر سخنگوی وزارت بهداشت کشورمان است که عملاً روابط دیرینه چین و ایران را هدف قرار داد.
فارغ از پیامدهای امنیتی فعالیت خانگی مسئولان در بستر رسانههای فیلترشده مانند توئیتر و استفاده آنها از فیلترشکن، به نظر میرسد برای جلوگیری از تکرار حاشیههای رسانهای ناشی از توئیتهای خانگی و شبانه مسئولان فاقد «سواد رسانهای»، باید یک مکانیزم یکپارچه کشوری برای نظارت بر محتوای حسابهای کاربری رسمی مسئولان تعریف شود و مانند دیگر کشورهای توسعهیافته، هر مسئول در حال خدمت صرفاً در قالب یک حساب کاربری تعریفشده قادر به فعالیت باشد.
منبع: صبح صادق
این روزها خط خبری اصلی جهان متمرکز بر انتشار اخبار و تحلیل های مرتبط با کرونا و تبعات آن برای آینده اقتصاد و امنیت جهانی است. آنهم به این دلیل که فعلا هیچ گونه درمان مشخصی برای این بیماری کشف و ارائه نشده و احتمالا ارائه یک درمان قطعی بدلیل پروسه طولانی کشف تا دریافت تاییدیه های جهانی و تجاری سازی آن ماه ها طول خواهد کشید در این مدت تنها امید بشریت به اثر بخشی سیاست قطع زنجیره انسانی انتقال این ویروس است و بنا بر توان و بنیه اقتصادی کشورها اجرای این سیاست کیفیت متفاوتی خواهد داشت. بطور مثال کشورهایی که توان جبران هزینه ها و خسارت های مالی ناشی از قرنطینه را در بلند مدت دارند، مدت قرنطینه را افزایش و برخی دیگر آن را به شکل قابل توجهی کاهش خواهند داد و یا حتی فاز بازگشت به شرایط اجتماعی عادی قبل از شیوع ویروس کرونا را بدلیل نگرانی از شروع بحران های ثانویه آغاز خواهند کرد و آنچه در نهایت نتیجهگیری در مورد اثربخشی هر یک از انواع سیاستگذاری ها را ممکن خواهد کرد نرخ رشد یا کاهش تلفات انسانی در ماه های آینده خواهد بود.
اما یکی از نکات قابل توجهی که در هفته های اخیر رسانه های جهانی و ملی کشورهای درگیر بحران به آن پرداخته اند طرح گزاره «پیروزی» و «شکست» کشورها در مواجهه با این ویروس مرگبار است آن هم بدون اینکه هیچگونه تفسیر و ترجمهای از معانی دقیق شکست و پیروزی در مواجهه با بحران بهداشتی ناشی از ویروس کرونا به مخاطب عرضه شود، زیرا بر خلاف جنگ های کلاسیک، دشمن نه پایتختی دارد و نه مرزی و نه حتی جسمی! پسنمی توان به فرآیند مقابله با کرونا به مثابه یک جنگ کلاسیک نگریست.
معنای «پیروزی» و «شکست» در مواجهه با کرونا
با نگاهی به لغت نامه ها و دانش نامه های پارسی در می یابیم که واژه «پیروزی» به معنای کسب موفقیت در یک نبرد یا فتح، چالش یا بازی است. پیروزی معمولاً باعث ایجاد نشاط و شادمانی میگردد و هنگامیکه چیرگی بر یک مشکل و کسب پیروزی، باعث بدست آوردن هدف نهایی نمیگردد به آن پیروزی تلخ گفته میشود. نقطه مقابل پیروزی، شکست است.
لذا با توجه به تعریف پیروزی و ماهیت ویروس کرونا و ناتوانی فعلی بشر در ریشه کن سازی قطعی آن، نمیتوان از معنای کلاسیک کسب پیروزی یا متحمل شدن شکست در مقابل آن سخن گفت، زیرا در مقابل این ویروس تنها امکان دفاعی، کاهش میزان خسارات و تلفات جانی است و تا کشف و ارائه یک درمان مشخص به هر حال عده ای قربانی این ویروس شده و برخی از آنها متاسفانه جان خود را از دست خواهند داد. پس دقیق تر این است در جریان مقابله با ویروس کرونا به جای استفاده از واژه پیروزی یا شکست، از واژه "مهار کمهزینه" یا "مهار پرهزینه" استفاده شود، زیرا در نهایت ویروس کرونا مهار خواهد شد و کشوری میتواند خود را پیروز میدان بداند که کمترین هزینه را در جریان دفع این تهدید بهداشتی پرداخت کرده باشد. البته آنهم در حالی که پیشتر بدترین و بهترین سناریوهای محتمل برای هر کشوری احصاء شده باشد، وضعیت نهایی بدست آمده با این دو سناریو مقایسه گردد.
پیشبینی کسینجر در رابطه با کرونا
در رابطه با وضعیت پیش روی جهان پس از مقابله با کرونا، تحلیل های زیادی ارائه شده که یکی از مهمترین و مورد توجه ترین آنها تحلیل اخیر هنری کیسینجر، وزیر خارجه سابق ایالات متحده آمریکا است که در مقاله ای به قلم وی درنشریه "وال استریت ژورنال" منتشر شده و در آن پیشبینی نموده است که همه گیری کرونا ساختار فعلی نظام جهانی را برای همیشه تغییر خواهد داد. لذا در شرایط فعلی بد نیست که نگاهی هم به تحلیل این سیاستمدار آشنا با روابط و سیاست های پنهان لابی های صهیونیستی و آمریکایی داشته باشیم، زیرا آمریکا و رژیم صهیونیستی فعلا خود از متهمان اصلی ساخت و نشر این ویروس هستند که بررسی آن خارج از بحث این یادداشت است.
وزیر خارجه سابق آمریکا در مقاله خود می نویسد: «جو سورئال همه گیری کووید-19، حسی که به عنوان یک مرد جوان در لشکر84 ام پیاده نظام در طی نبرد «آردنن» داشتم را یادآوری می کند. اکنون، مانند اواخر سال 1944، یک حس ترس تازه به وجود آمده ای وجود دارد، که شخص به خصوصی را هدف قرار نمیدهد، اما به طور تصادفی و با ویرانی اصابت میکند. اما یک تفاوت مهم بین آن زمان و زمان حال وجود دارد. استقامت آمریکاییها در آن زمان توسط یک هدف نهایی ملی تقویت شد، اما اکنون در یک کشور پاره پاره، دولت کارآمد و دوراندیش برای غلبه بر موانع بیسابقه در مقایس بزرگ و وسعت جهانی لازم است. امروز حفظ اعتماد عمومی برای همبستگی اجتماعی، ارتباط جوامع با یکدیگر و ثبات و صلح بین المللی لازم است.»
کیسینجر در ادامه مدعی شده ملت ها با این عقیده و باور که دولت های آنها میتوانند این فاجعه را پیش بینی و تاثیر آن را متوقف کنند، هم صدا هستند، اما زمانی که همه گیری «کووید-19» به پایان برسد، بسیاری از نهادهای کشورها شکست خورده مشاهده می شوند. وی با این حال تاکید کرده: «واقعیت این است که جهان بعد از ویروس کرونا هرگز همان گونه مانند قبل نخواهد بود و خسارت های ناشی از شیوع ویروس جدید کرونا ممکن است موقت باشد، اما آشفتگی سیاسی و اقتصادی ناشی از آن ممکن است برای نسل های زیادی ادامه یابد.»
با توجه به این تحلیل و ده ها تحلیل مشابه دیگر که توسط اندیشکده ها و مراکز مطالعاتی جهان منتشر شده است، برنده و بازنده مقابله با کرونا کشورهای خواهند بود که نه تنها در عرصه مهار ویروس بلکه مهار و کاهش خسارات و تبعات ثانویه ویروس از خود نتیجهای مناسب و کم خسارت در ابعاد انسانی و اجتماعی و اقتصادی بجای گذاشته باشند.
نتیجه گیری
با توجه به آنچه تاکنون از ماهیت ویروس کرونا مشخص شده در نهایت امکان درمان این بیماری نیز مانند صدها بیماری مرگبار دیگر ظهور و بروز یافته در طول قرون گذشته ممکن خواهد شد، اما تا رسیدن به یک درمان قطعی، مهمترین مبارزه ملتها بایستی متمرکز بر کاهش تلفات و خسارت های ناشی از شیوع این بیماری باشد.
به عبارت بهتر در شرایط فعلی این هوشمندی بشریت است که میتواند به فریاد آینده بشر برسد، زیرا کرونا ویروس صرفا یک تهدید اولیه بهداشتی و درمانی است و آنچه میتواند بیش از همه به ملتها و کشورهای جهان ضربه وارد کند، تهدیدات ثانویه برخواسته از تبعات اجتماعی و اقتصادی این ویروس است که از جمله آنها میتوان به تعطیلی صنایع و افزایش نرخ بیکاری و در نهایت بروز آشوب ها و اغتشاشات احتمالی در کشورهای مختلف اشاره کرد.
در پایان هم می توان نتیجه گرفت که ملت هایی در نهایت سرافراز از میدان مقابله با ویروس کرونا بیرون خواهند آمد که نه تنها در جبهه مقابله با تهدیدات بهداشتی، بلکه در جبهه مقابله با تبعات این ویروس از خود عملکرد مطلوب و کم خسارتی به جای گذارند.
منتشر شده در : وب سایت بصیرت