وبگاه رسمی نوید کمالی

مجموعه‌ای از اندیشه‌ها و دیدگاه‌های منتشر در رسانه‌ها و همایش‌های ملی و بین المللی

مجموعه‌ای از اندیشه‌ها و دیدگاه‌های منتشر در رسانه‌ها و همایش‌های ملی و بین المللی

وبگاه رسمی نوید کمالی

یادداشت‌های یک روزنامه‌نگار، مولف و مدرس فعال در حوزه سیاست خارجی، فناوری‌های نوین و قدرت نرم ...

شماره تماس: 00989159263347 (جهت دریافت «مشاوره» ، دعوت جهت «برگزاری کارگاه آموزشی» و ... لطفا در ساعات غیر اداری و یا در شبکه های اجتماعی مبتنی بر این شماره تماس حاصل فرمایید.)

تذکر: بازنشر مطالب این پایگاه بلااشکال می باشد.

پست الکترونیکی : NavidKamali.ir@iran.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

در پی ظهور پدیده تروریستی داعش، بسیاری از مردم کشورهای جنگ زده برای فرار از بحران‌های امنیتی و اقتصادی گریبان‌گیر کشورهای‌شان، راهی اروپا شدند. این پدیده به دلیل پیامدهای گسترده آن با واکنش منفی مقامات ارشد اتحادیه روبه‌رو شد و هر یک از اعضای این اتحادیه سیاست‌های گوناگونی را برای مقابله با این پدیده در پیش گرفتند که در بین همه آنها سیاست انگلیسی و پر حاشیه «برگزیت» یا «خروج انگلیس از اتحادیه اروپا» بیش از همه توجهات جهانی را به خود جلب کرده است.

دولت انگلیس در سال ۲۰۱۶ پس از برگزاری همه‌پرسی عمومی، خروج از اتحادیه اروپا را سیاست رسمی خود برای مصون داشتن این کشور از پیامدهای منفی مهاجرت و بحران‌های اقتصادی گریبان‌گیر اتحادیه اروپا دانست.

با این حال برگزیت چالش‌های کوتاه‌مدت، میان‌مدت و درازمدت زیادی برای انگلیس، اتحادیه اروپا و کل جهان خواهد داشت؛ همان‌گونه که در کوتاه‌مدت، اعلام خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، شوک‌های فراوانی را بر اقتصاد و بازارهای جهانی وارد کرد و موج جدیدی را از ملی‌گرایی افراطی و حملات علیه مهاجران و اقلیت‌های نژادی از جمله مسلمانان پدید آورد.

این چالش‌ها آنقدر مهم است که جامعه اطلاعاتی آمریکا در جدیدترین ارزیابی اطلاعاتی خود که در ژانویه 2019 منتشر شد، به این موضوع اشاره کرد و آن را تهدیدی علیه منافع آمریکا دانست. بر اساس این ارزیابی، روابط تجاری بین این کشور و اتحادیه اروپا که ارزش آن در سال 2017 یک تریلیون و دویست میلیارد دلار بود، به طور حتم به واسطه عدم دستیابی به توافقی کارآمد و مرتبط با برگزیت آسیب خواهد دید. 

البته با توجه به ارزیابی حتی توافقی خوب در مورد برگزیت نیز تهدیدی علیه آمریکا است؛ زیرا اگر خروج انگلیس از اتحادیه اروپا طبق برنامه محقق شود، مهم‌ترین شریک آمریکا در اتحادیه، آن هم در عرصه دنبال کردن سیاست‌های تحریمی علیه روسیه و همچنین گسترش بازار آزاد و لیبرالیسم اقتصادی از دست خواهد رفت.

برگزیت

از سوی دیگر باید توجه داشت که در حال حاضر دولت انگلیس به دلیل سابقه تاریخی و سیاسی خود یکی از مهم‌ترین بازیگردانان عرصه سیاسی و امنیتی اتحادیه اروپا است. به طور طبیعی نهایی شدن برگزیت زمین بازی را در اختیار کشورهای دیگری قرار خواهد داد که بعضاً سیاست‌هایی متفاوت و مستقل از کاخ سفید دارند.

با این حال تاکنون برخلاف برنامه زمانی از پیش طرح شده دولت انگلیس، ترزا می، نخست‌وزیر این کشور نتوانسته است برگزیت را اجرا کند و همچنان برای دستیابی به راه‌حلی به منظور خروج همراه با توافق از اتحادیه اروپا با شکست مواجه می‌شود. 

نخست‌وزیر انگلیس طی سه مرتبه نتوانسته است رأی موافق هم‌حزبی‌های خود را برای تأیید این توافق و خروج از اتحادیه اروپا کسب کند؛ بنابراین در شرایط فعلی تنها چاره عبور از بن بست سیاسی موجود را مراجعه به حزب کارگر که رقیب حزب او محسوب می‌شود، دیده است تا از طریق جلب حمایت این حزب بر مخالفان درون‌حزبی خود غلبه کند و در نهایت موفق به تأیید برگزیت شود. 

با این حال رصد جدیدترین تحولات برگزیت حکایت از شکست این اقدام ترزا مِی دارد؛ زیرا بیانیه اخیر حزب کارگر نشان می‌دهد نخست‌وزیر انگلیس نتوانسته رأی موافق این حزب را برای غلبه بر مخالفان خود جلب کند. از این رو می‌توان نتیجه گرفت دولت انگلیس بیش از آنچه پیشتر تصور می‌شد گرفتار پیچیدگی‌های سیاسی و اقتصادی خروج از اتحادیه اروپا است؛ بنابراین به نظر می‌رسد عبور از بحران برگزیت به زودی ممکن نخواهد بود، اما نکته مهم اینجاست که تداوم این پیچیدگی‌ها علاوه بر تشدید بحران سیاسی در انگلیس زمینه را برای تضعیف بیش از پیش مواضع اتحادیه اروپا در عرصه بین‌الملل فراهم خواهد کرد که این مسئله تأثیر مهمی بر پرونده‌های مهم از جمله برجام و تقابل غرب با روسیه خواهد داشت!

- نوید کمالی - هفته نامه صبح صادق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۸ ، ۲۱:۵۸
روابط عمومی

در ادبیات سیاسی و رسانه ای غرب “بهار عربی” یا “Arab Spring” به انقلاب‌ها، خیزش‌ها و اعتراضات در جنوب غربی آسیا و شمال آفریقا در سال‌های ۲۰۱۰ اطلاق می شود که منجر به سرنگونی و تغییر دیکتاتورهای حاکم بر تعدادی از کشور مهم عربی گردید که تاثیرات و تبعات برخی از آنها تا کنون ادامه دارد که از جمله آنها می توان به بحران جنگ داخلی لیبی اشاره کرد.

در اثر این موج اعتراضات که از آن در ادبیات سیاسی کشورمان با عنوان “بیداری اسلامی” یا “Islamic awakening” یاد می شود چهار حکومت دیکتاتوری عربی تونس، مصر، لیبی و یمن سرنگون شدند و سه حکومت بحرین، اردن و تا حدودی عربستان نیز با مشکلات جدی مواجه گشتند.

ماجرای بهار عربی یا بیداری اسلامی از خودسوزی محمد بوعزیزی، میوه فروش دوره گرد تونسی آغاز شد که در اعتراض به ممانعت و آزار و اذیت پلیس در شهر کوچک سیدی بوزید خود را به آتش کشید و این واقعه که از دید حکمرانان عرب منطقه کم اهمیت بود همانند یک چاشنی انفجاری مکانیزم شروع جنبش های عمومی اعتراضی را آغاز کرد.

مقاله بهار عربی

این تحولات تا پیش از شروع توسط هیچ یک از اقشار نخبه تونس و جهان عرب از جمله سیاست مداران و حتی تحلیل گران اعم از امنیتی ، دانشگاهی یا روزنامه نگار پیش‌بینی نشده بود لذا نه تونس بلکه هیچ از کشورهای درگیر با این پدیده آمادگی مواجهه با آن را نداشتند و تنها به استفاده از قوه قهره علیه مردم روی آوردند که این مسئله نیز به تشدید بحران انجامید.

تظاهراتی که در پی خودسوزی بوعزیزی رخ داد، بلا فاصله پس از سرنگون کردن زین العابدین بن علی در تونس، به سراسر منطقه شمال آفریقا و حتی غرب آسیا تسری یافت؛ مصر، مراکش، لیبی، الجزایر، سودان و موریتانی در قسمت آفریقایی جهان عرب و اردن، کویت، یمن، عربستان، عمان، بحرین در بخش آسیایی جهان عرب، دست خوش نا آرامی ها و تظاهرات وسیع مردمی شدند.

اگر قصد ریشه یابی چرایی وقوع این تحولات را داشته باشیم در می یابیم که یکی از مهمترین دلایل آن نارضایتی بالای افکار عمومی از نظام سیاسی حاکم بر این کشورها بوده است، زیرا همه کشورهای عربی بحران زده دارای نظام‌های سیاسی خودکامه و بسته بودند که به صورت یک عادت و در درجات مختلف به سرکوب مخالفان و منتقدان پرداخته و برای اکثریت مردم نقش موثری در ساختار سیاسی قائل نبودند. از همین رو نیز ابراز ناخرسندی عمیق از نظام‌های استبدادی در صدر شعارها و بیانیه های معترضین عرب قرار داشت.

در اینجا باید به این واقعیت توجه داشت که این دست کشورها از فقدان مطبوعات و رسانه های آزاد رنج می بردند زیرا حکمرانان دیکتاتور با توجه به خوی خودکامه و استبدادی خود تمایلی به شنیدن صدای مردم و مشکلات عمومی آنها نداشتند و مطبوعات و رسانه های حکومتی نیز تنها با انعکاس آنچه مطلوب دیکتاتورهای حاکم بر کشورهایشان بود بر حقایق میدانی و نارضایتی های مردمی سرپوش می گذاشتند، در واقع رژیم های استبدادی عرب با مسدود ساختن مجاری طرح و ابراز افکار عمومی نه فقط دیگران، بلکه خود را نیز فریب می دادند لذا تمام راه ها برای اصلاح وضع موجود در کشورهای خود را مسدود گذاشته بودند.

البته باید این نکته را هم در نظر داشت که آن دسته از دولت های عربی که دارای میزان قابل توجهی از “مردم سالاری” و بهره مند از سطح حداقلی از مشارکت مردمی بودند خیلی سریع از بحران گذشتند.

با پایان موج اول بهار عربی بسیاری از کشورهای منطقه که سال ها به شیوه خودکامه و صرفا امنیتی بر مردم حکومت کرده بودند به‌دلیل ترس از بازگشت مجدد موج اعتراضات دست به برخی اصلاحات اجتماعی و سیاسی زدند که از جمله آنها می‌توان به اصلاحات اجتماعی و فرهنگی محمد بن سلمان در عربستان سعودی که منجر به رفع برخی از مهمترین محدودیت های اجتماعی از جمله رانندگی زنان شد اشاره کرد هر چند در عمل حکام این دست کشورها نتوانستند از شیوه سنتی حکومت‌داری خود و سرکوب افکار عمومی دست بردارند!

بر اساس برآورد سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۶ ، بهار عربی به رشد اقتصادی شمال آفریقا و غرب آسیا لطمه زده و کشورهای این منطقه ۶۱۴ میلیارد دلار از وقوع حوادث آشوبناک آن زیان دیدند ;کمیسیون اقتصادی و اجتماعی آسیای غربی در سازمان ملل هم اعلام کرد که در جریان این تحولات معادل ۶ درصد تولید ناخالص داخلی بالقوه منطقه بین سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵، از دست رفته‌است و ناآرامی‌ها مشکل بدهی، بیکاری، فساد و فقر را تشدید کرده‌اند.

با توجه به این واقعیت میدانی که وقوع انقلاب عربی هر چند باعث بروز برخی اصلاحات سطحی در سطح جوامع عربی شد اما فقدان توجه به توسعه مردم سالاری در این کشورها و مسدود ماندن جریان های رسانه ای آزاد در کنار تداوم یافتن مشکلات و بحران های اقتصادی معیشتی یکبار دیگر موجب شد تا آتش زیر خاکستر اعتراضات مردمی در این کشورها شعله ور شود و در گام اول موجبات سرنگونی عبدالعزیر بوتفلیقه رئیس جمهور الجزایر و عمر البشیر دیکتاتور سودان را فراهم کند.

با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی فعلی جامعه جهانی و همچنین تداوم یافتن بحران بی ثباتی قیمت نفت خام در بازارهای جهانی که از قضا مهمترین منبع درآمد دولت های خودکامه منطقه است

به نظر می رسد که می توان شرایط فعلی را به عنوان پیش درآمدی بر شروع “موج دوم بهار عربی” در نظر گرفت که در صورت عدم اعمال اصلاحات اساسی در روند حکومت داری و اقتصاد کشورهای منطقه شمال آفریقا و غرب آسیا شاهد شعله ور شدن آن خواهیم بود که به مراتب می تواند خون بار تر از حوادث سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۱ شود که منجر به کشتار حدود ۳۷ هزار شهروند معترض شد.

البته باید توجه داشت که طبیعتا دشمنان جهان اسلام در این شرایط سعی خواهند کرد تا با سوار شدن بر موج اعتراضات جدید و هدایت آنها همانند ماجرای کودتای ارتش در سودان بار دیگر مهره های دست نشانده خود را در کشورهای استعمار زده عربی حاکم نمایند لذا بایستی با ورود به هنگام به این فصل نو از شروع بحران های اعتراضی در منطقه با افزایش بصیرت و بینش سیاسی توده های عرب و مسلمان غرب آسیا و شمال آفریقا بر خلاف انتظار جهان غرب، “فصل جدیدی از بیداری اسلامی” را رقم زد تا در نتیجه آن اعتراضات عمومی با آگاهی سیاسی و انقلابی همراه گشته و در نهایت دست های سردمداران جهان استکبار از جهان عرب کوتاه شود.

- نوید کمالی - روزنامه رسالت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۸ ، ۲۱:۵۲
روابط عمومی

نوید کمالی - سایت بصیرت / اعتراضات سراسری سودان پس از چهار ماه به نتیجه رسید و سرانجام عمر البشیر رئیس جمهور این کشور پس از سه دهه حکومت با مداخله ارتش و هدایت وزیر دفاع از قدرت برکنار شده و زمام امور این کشور بحران زده برای حداقل دو سال آینده در دست شورای نظامی انتقالی قرار گرفت.  
عمر حسن البشیر که اکنون در حصر خانگی است در دوران جوانی به ارتش پیوست و دوره های خود آموزشی را در مصر طی کرد و در همین ایام بود که با وقوع جنگ یوم کیپور در سال 1973 در صفوف ارتش عربی به رهبری مصر با رژیم صهیونیستی وارد جنگ شد.
البشیر سال ها بعد با حمایت مخالفان حکومت مرکزی سودان، کودتایی نظامی را با عنوان انقلاب نجات ملی تدارک دید و بدون خون ریزی، صادق المهدی نخست وزیر منتخب وقت را سرنگون کرد و با کنترلی که بر نیروهای مسلح سودان داشت بلافاصله اقدام به تعطیلی مجلس، احزاب و مطبوعات کرده و خود را به عنوان ریاست «شورای رهبری انقلاب نجات ملی» منصوب کرد.

آخرین اخبار سودان
ماهیت تمامیت خواه عمر البشیر موجب شد تا وی با کنار زدن اصول حکومت داری مردم سالارانه شخصا پست های ریاست جمهوری، نخست وزیری، فرمانده نیروهای مسلح و وزارت دفاع سودان را یکی پس از دیگر در اختیار گیرد و در واقع یک جمهوری دیکتاتوری را پایه ریزی کند.
اما عمر البشیربه این مسئولیت ها رضایت نمی داد و در نهایت برای قبضه کردن بیش از پیش قدرت در دستان خود در سال ۱۹۹۳ شورای رهبری را منحل و خود را رئیس جمهور سودان معرفی کرد با این حال برای توجیه افکار عمومی داخل و خارج در سال 1996 اقدام به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری کرد و جالب اینکه در پی آن برای دوره های پنج ساله همواره خود را رئیس جمهور منتخب مردم معرفی می کرد.
کشور سودان با 43 میلیون نفر جمعیت و با وجود دسترسی به منابع غنی طبیعی و معدنی همواره از مشکلات اقتصادی رنج برده است و کودتای عمر البشیر نیز قرار بود این کشور را از مشکلات اقتصادی گریبان گیر آن رهایی بخشد لذا البشیر در سال های نخست حکمرانی خود توجه زیادی به بهبود شرایط اقتصادی و معیشتی کشورش داشت به همین دلیل نیز در سال های ابتدایی ریاست جمهوری خود با مدیریت منابع نفتی جنوب علاوه بر افزایش درامدهای ارزی کشور و بهبود معیشت عمومی سودانی ها توانست بر محبوبیت و اقتدار خود بیفزاید.
اما این شرایط آنچنان دوام نیافت و با تشدید تنش ها بین بخش شمال و جنوبی سودان که منجر به جدایی جنوب این کشور و تشکیل کشور سودان جنوبی در سال ۲۰۱۱ شد، سودان با بحران شدید اقتصادی روبرو شد زیرا بخش عمده ای از منابع نفتی، آبی و جنگلی سودان در جنوب این کشور قرار داشت و با جدا شدن این بخش تولید نفت سودان که مهمترین منبع درآمد این کشور است به شدت کاهش یافت بطوری که در پی آن ارزش پول ملی این کشور به پایین ترین سطح در طول دهه های اخیر رسید. 
طبیعتا فقدان وجود منابع درآمدی ارزی و همچنین کاهش مداوم ارزش پول ملی موجب تشدید فشارهای اقتصادی و معیشتی بر مردم سودان شد که در نتیجه آن عمرالبشیر برای مهار اعتراضات عمومی کوشید تا منابع درآمدی جدید را برای نجات اقتصاد بحران زده کشورش بیابد.
از منظر عمر البشیر بهترین و مناسبت ترین راهکار برای تامین نیازمندهای اقتصادی سودان افزایش تعاملات سیاسی و اقتصادی با کشورهای ثروتمند حاشیه خلیج فارس بود تا از این طریق فرصت دریافت کمک های مالی برای سودان مهیا شود.
پس از شروع تلاش های دیپلماتیک سودان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در مذاکرات خود با عمر البشیر حمایت خود از سودان را منوط به قطع روابط این کشور با جمهوری اسلامی و مشارکت وی در طرح های منطقه‏ای این شورا از جمله سرکوب انقلاب یمن کردند که از قضا این درخواست ها مورد موافقت عمرالبشیر قرار گرفت آنهم در حالی که پیش از این سودان دارای روابط گرم و نزدیکی با ایران بود و بنا بر اظهارات مقامات وقت سودانی بخش عمده ای از زیرساخت های دفاعی و عمرانی این کشور توسط شرکت ها و متخصصان ایرانی ایجاد و به بهره برداری رسیده بود.
با این حال عمر البشیر با چشم پوشی نسبت به روابط گذشته خود با جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت و در یک چرخش آشکار در ماه مارس ۲۰۱۵ و تنها ساعاتی قبل از پیوستن به تجاوز نظامی عربستان سعودی به مردم مظلوم یمن تصمیم به اخراج کلیه ایرانیان حاضر در سودان گرفت و در ماه دسامبر نیز تمام روابط دیپلماتیک خود را با کشورمان بصورت یکجانبه قطع کرد.
دیکتاتور سودان امیدوار بود که این چرخش دیپلماتیک و سازش با جبهه غربی و عربی ضد مقاومت موجبات رونق اقتصادی کشورش را فراهم کند اما بر خلاف انتظار وی حتی حضور هزاران سرباز سودانی در صفوف ارتش متجاوز عربستان هم نتوانست موجب سرازیر شدن دلارهای نفتی ریاض به خارطوم شود که در نتیجه آن روز بروز بر فشارهای اقتصادی تحمیل شده بر مردم سودان افزوده می‌شد بطوری که از اواخر سال گذشته میلادی بدلیل افزایش تصاعدی تورم و همچنین کمبود کالاهای اساسی و افزایش قیمت سوخت و البته نان، اعتراضات شدید خیابانی در این کشور آغاز شد.
در این شرایط هر چند عمر البشیر به اشتباه محاسباتی خود در سازش با دشمنان کشورش پی برده بود و تلاش می کرد تا با ایفای نقش در پرونده سوریه، سودان را مجددا به محور مقاومت و خاصه ایران نزدیک نماید اما تشدید تظاهرات های سراسری و زد و خورد نیروهای امنیتی وفادار به او با معترضان خیابانی زمان را علیه او پیش برد و سرانجام پس از 30 سال حکمرانی بلامنازع عمر البشیر، توسط فرماندهان نظامی نزدیک به عربستان از قدرت برکنار و همراه با ده ها مقام وابسته به خود راهی حصر خانگی شد.
حالا سودانی ها با توجه به بیانیه ارتش این کشور باید حداقل تا دو سال آینده را تحت رهبری «شورای انتقالی نظامی» که ریاست آن بر عهده ارتشبد «عوض بن عوف» است، سپری کنند اما در نهایت نتیجه این کودتا هر چه باشد تجربه تاریخی و شکست خورده سازش و سازش کاری با غرب و سرسپردگان منطقه ای آنها تا سال ها بعد پیش روی نه تنها مقامات آینده سودان بلکه تمام رهبران کشورهای عربی و اسلامی خواهد بود. 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۸ ، ۲۳:۲۴
روابط عمومی

نوید کمالی - هفته نامه صبح صادق / بررسی تاریخ و روند فتنه‌سازی‌های آمریکا علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در مقاطع مختلف 40 سال اخیر نشان از عزم جدی دولت آمریکا برای مقابله با ایران دارد که البته اظهارات اخیر مایک پنس، معاون ترامپ درباره دعوت مردم ایران به «تظاهرات خیابانی» علیه نظام اسلامی مهر تأییدی بر این سیاست ضد ایرانی دولت آمریکا است.

پنس به تازگی در سخنرانی خود همزمان با اوج گرفتن مداخلات سیاسی و امنیتی کاخ سفید در ونزوئلا از تلاش دولت آمریکا برای به رسمیت شناختن معارضان ایرانی، همانند آنچه در ونزوئلا شاهد آن هستیم، خبر داد! 

وی در سخنرانی خود به ماجرای شکست آمریکا در پیشبرد ماجرای فتنه 88 اذعان کرد و مدعی شد: «جهان دفعه قبل در جریان جنبش سبز فرصت رویارویی با رژیم ایران را از دست داد؛ اما این بار نه. این بار همه ما باید محکم بایستیم. در حالی که اقتصاد ایران همچنان در حال سقوط است و مردم ایران به خیابان‌ها می‌آیند، ملت‌های دوستدار آزادی باید برای پاسخگو کردن رژیم ایران برای شر و خشونتی که بر مردم خود، بر منطقه و بر جهان وارد کرده است، در کنار هم قرار گیرند.»

اخبار ونزوئلا

بررسی این اظهارات بی‌پرده مایک پنس که در واقع دومین مقام عالی‌رتبه دولت آمریکا است، نشان‌دهنده نوع راهبرد اتخاذ شده آمریکا علیه کشورمان است که مهم‌ترین نکته آن ناامیدی آمریکا از طراحی و اجرای گزینه‌های سخت علیه ملت ایران است. در واقع دولت آمریکا با درک شرایط حاکم بر ایران و جهان به ناکارآمدی تمرکز بر گزینه‌های سختی همچون مقابله نظامی با ایران پی برده، لذا تمرکز و سرمایه‌گذاری‌های سیاسی، امنیتی و اقتصادی خود را معطوف به افزایش فشارهای نرم علیه ملت ایران کرده که افزایش تحریم‌ها بخشی از این سیاست ضد ایرانی است. با این حال دولتمردان صهیونیست آمریکایی به خوبی به این نکته واقفند که افزایش فشارهای ضد انسانی‌شان علیه ملت ایران به تنهایی تأثیری بر عزم و اراده مردم و نظام اسلامی ایران نخواهد داشت؛ لذا تشدید فشارها و تحریم‌ها را تنها به عنوان گام اول راهبرد تغییر نظام در ایران در نظر گرفته‌اند.

آمریکایی‌ها در این گام تلاش می‌کنند با بهره‌گیری از امپراتوری رسانه‌ای خود مردم را از وضع موجود ناراضی کرده و آنها را به سوی آنچه از دید پنس تظاهرات خیابانی خوانده شده، سوق دهند که البته رهبر معظم انقلاب مدتی قبل در یک استعاره هوشمندانه از این سیاست آمریکایی به «سیاست عصبانی کردن مردم» یاد کردند. در همین راستا، در ماه‌های اخیر رسانه‌های فارسی‌زبان بیگانه به شدت بر حجم خبرسازی‌های خود در رابطه با مشکلات معیشتی و کارگری افزوده‌اند و در همه بخش‌های خبری و محتوایی آنها مطالبی با هدف تحریک اقشار آسیب‌پذیر قرار داده شده است!

اما آمریکایی‌ها در گام دوم سیاست ضد ایرانی خود تلاش دارند برخلاف سیاست‌های شکست‌خورده ضد ایرانی سابق خود، برای جمهوری اسلامی ایران یک آلترناتیو جایگزین و در دسترس خلق کنند؛ هر چند این سیاست را پیشتر و در جریان حمایت از سران فتنه 88 آزمایش کرده بودند؛ اما هوشیاری ملت ایران و قیام 9 دی موجب شکست این توطئه شد، لذا هم اکنون دولت آمریکا با طراحی پروژه آلترناتیوسازی در ونزوئلا و حمایت از خوان گوایدو تلاش دارد در یک محیط آزمایشگاهی توطئه‌ای از جنس فتنه 88 را در کشور ونزوئلا اجرا کند تا در صورت موفقیت این نمونه آزمایشگاهی فتنه جدیدی را علیه دشمن اصلی سیاست‌های استکباری خود، یعنی ایران طراحی کند.

البته آمریکایی‌ها یا همان احمق‌های درجه یک که رهبر معظم انقلاب پیشتر از آنها به عنوان دشمنان حقیر ملت ایران یاد کردند، به این نکته توجه ندارند که ماهیت ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران برخلاف تمام کشورها و ملت‌های دنیا در جهان بی‌بدیل است و این دست توطئه‌های آلترناتیوسازی هیچ‌گاه نخواهند توانست خللی در راه و مسیر ملت انقلابی ایران ایجاد کنند؛ زیرا مربی عبرت‌آموزی ملت ایران تجارب تاریخ معاصر و توطئه‌های تاریخی آمریکا در ایران و دنیاست که تنها به سود آمریکایی‌ها تمام شده است تا ملت‌ها!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۸ ، ۲۳:۱۹
روابط عمومی