وبگاه رسمی نوید کمالی

مجموعه‌ای از اندیشه‌ها و دیدگاه‌های منتشر در رسانه‌ها و همایش‌های ملی و بین المللی

مجموعه‌ای از اندیشه‌ها و دیدگاه‌های منتشر در رسانه‌ها و همایش‌های ملی و بین المللی

وبگاه رسمی نوید کمالی

یادداشت‌های یک روزنامه‌نگار، مولف و مدرس فعال در حوزه سیاست خارجی، فناوری‌های نوین و قدرت نرم ...

شماره تماس: 00989159263347 (جهت دریافت «مشاوره» ، دعوت جهت «برگزاری کارگاه آموزشی» و ... لطفا در ساعات غیر اداری و یا در شبکه های اجتماعی مبتنی بر این شماره تماس حاصل فرمایید.)

تذکر: بازنشر مطالب این پایگاه بلااشکال می باشد.

پست الکترونیکی : NavidKamali.ir@iran.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تحلیل سیاسی» ثبت شده است

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، نوید کمالی، پژوهشگر مسائل راهبردی در یادداشتی نوشت: سقوط دمشق و پایان حکومت بشار اسد در یکی از سریع‌ترین و پیچیده‌ترین فرایند‌های براندازی تاریخ، نقطه عطفی در تاریخ معاصر غرب آسیا به شمار می‌آید. این رویداد که با سقوط پی‌درپی شهر‌های مهم و استراتژیک سوریه از جمله حلب و حماه همراه بود، نه‌تنها پایانی بر یک دوره تاریخی در سوریه به شمار می‌رود، بلکه آغازگر فصلی جدید در معادلات منطقه‌ای و روابط قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای نیز شده است. ویژگی متمایز این تحول، سرعت خیره‌کننده فروپاشی ساختار‌های قدرت و عدم مقاومت جدی نیرو‌های وفادار به حکومت بشار اسد، به‌ویژه ارتش سوریه بود. فروپاشی که طی کمتر از 11روز رخ داد، اهمیت عامل «غفلت از تهدیدات دشمن» و «بی‌توجهی به توصیه‌های دلسوزانه دوستان» را در تغییر سرنوشت ملت‌ها و دولت‌ها برجسته ساخت! 

این فروپاشی سریع را می‌توان نتیجه مجموعه‌ای از عوامل داخلی و خارجی دانست. در سطح داخلی عواملی مانند فرسایش تدریجی ساختار‌های حکومتی در پی بیش از یک دهه جنگ فرسایشی و عدم به‌روزرسانی سازوکار‌های آن متناسب با زمانه و همچنین ازهم‌گسیختگی شبکه‌های حمایتی نظام بعث و البته غفلت نیرو‌های مسلح سوریه از هشدار‌های اطلاعاتی ارائه‌شده توسط دستگاه‌های اطلاعاتی کشورمان و عدم آمادگی کافی برای مقابله با تهدیدات از قبل پیش‌بینی‌شده نقش اساسی در این سقوط داشت. در سطح خارجی توطئه قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای با محوریت ایالات‌متحده آمریکا و رژیم‌صهیونیستی برای تحمیل آنچه نظم جدید منطقه‌ای مطلوب نظام استکبار خوانده می‌شود، عملاً نظام سوریه را در موقعیتی آسیب‌پذیر قرار داد. هم‌زمانی این عوامل با هماهنگی بی‌سابقه گروه‌های مخالف و حمایت‌های لجستیکی و اطلاعاتی قدرت‌های منطقه‌ای، به‌ویژه ترکیه، شرایط و زمینه‌های سقوط دمشق را مهیا کرد. 

پس از سقوط دمشق و تصرف آن توسط معارضان مسلح شیوه مدیریت انتقال قدرت توسط این گروه‌ها به یکی از محور‌های اصلی تحلیل تحولات منطقه‌ای تبدیل شده است. رهبران این گروه‌ها به‌ویژه احمد الشرع، فرمانده هیئت تحریرالشام با هدایت و حمایت قدرت‌های خارجی تلاش کرده‌اند فرایندی کنترل‌شده را برای انتقال قدرت به اجرا بگذارند. این امر به‌وضوح نشان‌دهنده وابستگی این گروه‌ها به بازیگران بین‌المللی و منطقه‌ای است که در طراحی سیاست‌ها و تصمیم‌گیری‌های کلیدی آن‌ها نقش ایفا می‌کنند. با این حال چالش‌های جدی پیش‌روی حاکمان جدید دمشق قرار دارد که می‌تواند بر توانایی آن‌ها در اداره کشور تأثیر عمیق بگذارد. از جمله این چالش‌ها حفظ انسجام داخلی در میان گروه‌های متنوع و بعضاً متعارض مسلح، مدیریت تنش‌های فرقه‌ای و قومی که می‌تواند زمینه‌ساز ناآرامی‌های گسترده شود و تعیین جهت‌گیری سیاست خارجی است که باید میان خواسته‌های حامیان خارجی و منافع ملی سوریه تعادل برقرار کند. 

از سوی دیگر پیشروی سریع رژیم‌صهیونیستی در مناطق استراتژیک سوریه از جمله اشغال مناطقی فراتر از بلندی‌های جولان و بیش از 500 حمله هوایی به تأسیسات ارتش سوریه با هدف محروم ساختن سوریه از تجهیزات دفاعی، معادلات امنیتی منطقه را وارد مرحله‌ای جدید کرده است. این تحولات ضرورت بازخوانی استراتژی حضور ایران در سوریه و بررسی چشم‌انداز روابط دو کشور را دوچندان می‌کند. 

روابط راهبردی ایران و سوریه که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد فراتر از روابط معمول دیپلماتیک بوده است. سوریه، به‌عنوان تنها متحد عربی کشورمان در جنگ تحمیلی نقش مهمی در شکست محاصره استراتژیک تحمیل‌شده علیه انقلاب نوپای کشورمان ایفا کرد. اقداماتی نظیر قطع خط لوله نفت عراق توسط حافظ اسد و همکاری در حوزه موشکی توان راهبردی کشورمان را در برابر تهدیدات صدام حسین تقویت کرد. این همکاری در دهه‌های بعد به‌ویژه در جریان مقاومت لبنان و فلسطین به عمق بیشتری دست یافت و به شکل‌گیری محور مقاومت منجر شد. 

مشارکت کشورمان در جنگ با تروریسم در سوریه که تحت عنوان «دفاع از حرم» شناخته می‌شود از درک عمیق تهران نسبت به واقعیت‌های ژئوپلیتیکی منطقه نشئت می‌گیرد. در سال 2011، زمانی که ناآرامی‌های سوریه به‌سرعت به‌سوی میلیتاریزه شدن پیش رفت کشورمان به‌درستی دریافت که سقوط دمشق می‌تواند در آن برهه کریدور حیاتی مقاومت را قطع و تروریسم آمریکایی را به مرز‌های کشور نزدیک کند لذا در پی حضور مستشاران ایرانی در سوریه در نهایت شاهد شکست داعش و پیشگیری از شکل‌گیری هلال تکفیری در منطقه بودیم. 

به‌طور کلی دستاورد‌های حضور کشورمان و دیگر اضلاع مقاومت در سوریه را می‌توان در چند سطح مورد بررسی قرار داد. در سطح نظامی، ایجاد پایگاه‌های راهبردی، گسترش توان عملیاتی نیرو‌های مقاومت و کسب تجربیات ارزشمند میدانی از مهم‌ترین دستاورد‌های نقش‌آفرینی کشورمان در مقابله با تروریسم در سوریه بود. در سطح اطلاعاتی و امنیتی همکاری‌های گسترده دو کشور به ارتقای توان اطلاعاتی و شناسایی تهدیدات مشترک منجر شد. در بعد اقتصادی علی‌رغم محدودیت‌های ناشی از تحریم‌ها زمینه‌های همکاری در حوزه‌های مختلف از جمله بازسازی زیرساخت‌ها فراهم شد. مهم‌تر از همه در سطح استراتژیک حضور ایران در سوریه به تقویت عمق استراتژیک کشورمان و افزایش قدرت بازدارندگی در برابر تهدیدات منطقه‌ای منجر شد.

در شرایط کنونی و با تغییر معادلات در سوریه ضروری است تدابیر جدیدی در رابطه با این کشور اتخاذ شود. اشغال ارتفاعات استراتژیک جبل‌الشیخ توسط رژیم‌صهیونیستی که تسلط راداری، اطلاعاتی و توپخانه‌ای بر دمشق، بخش‌های وسیعی از سوریه و حتی مناطق لبنان را فراهم کرده است تهدیدی جدی برای امنیت منطقه محسوب می‌شود. علاوه بر این حضور گروه‌های مسلح مخالف مقاومت در رأس قدرت سوریه با وجود تلاش آن‌ها برای مدیریت کنترل‌شده انتقال قدرت همچنان دارای رویه‌هایی ضد مقاومتی و مشخصاً ضدایرانی است. به همین دلیل تحولات میدانی اخیر برای دلسوزان کشور و جبهه مقاومت سؤالات و ابهامات جدی درباره آینده روابط ایران و سوریه ایجاد کرده است. البته همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب نیز در بیانات اخیر خود اشاره کردند بدون شک شرایط فعلی سوریه پایدار نخواهد بود و ملت سوریه به‌واسطه نسل جوان انقلابی و سلطه‌ستیز خود صحنه سوریه را به نفع گفتمان مقاومت متحول خواهند کرد. 


نگارنده معتقد است در شرایط فعلی جمهوری اسلامی ایران بایستی دست به بازتعریف استراتژی و رویکرد خود در قبال سوریه متناسب با شرایط میدان بزند. این بازتعریف بایستی براساس چند اصل کلیدی صورت گیرد. نخست، پذیرش واقعیت‌های میدانی جدید و تلاش برای حفظ منافع ملی در چهارچوب این واقعیت‌ها ضروری است. دوم، باید توجه داشت که منافع ژئوپلیتیک و واقعیت‌های جغرافیایی فراتر از تغییرات سیاسی است و سوریه جدید نیز ناگزیر از توجه به این واقعیت‌هاست. سوم، تجربه تاریخی نشان داده است که حتی گروه‌های متخاصم در قدرت نیز در نهایت براساس منافع ملی خود عمل می‌کنند. راهکار‌های عملی برای حفظ منافع کشورمان در شرایط جدید را می‌توان در چند محور اصلی خلاصه کرد. نخست، تقویت دیپلماسی فعال و برقراری ارتباط با رهبران جدید سوریه از طریق کانال‌های مختلف دیپلماتیک ضرورت دارد. تجربه گروه‌هایی مانند هیئت تحریرالشام نشان داده که این گروه‌ها، علی‌رغم پیشینه ایدئولوژیک، در عمل رویکردی عمل‌گرایانه اتخاذ می‌کنند. دوم، حفظ و تقویت روابط غیرحساسیت‌برانگیز با نسل جوان سوریه به‌عنوان ابزاری برای تقویت گفتمان مقاومت در سوریه، به‌ویژه با توجه به این‌که تقریباً 45 درصد جمعیت 24 میلیونی سوریه را نسل جوان زیر 25 سال تشکیل می‌دهند. با توجه به ماهیت نرم‌افزای مقاومت تمرکز بر این جامعه هدف و توان‌افزایی فکری و گفتمانی آن می‌تواند به شکل‌گیری هر چه سریع‌تر و گسترده‌تر هسته‌های مقاومت جوانان غیورسوری منجر شود.


سوم، همکاری با قدرت‌های منطقه‌ای مانند روسیه و ترکیه برای جلوگیری از گسترش نفوذ رژیم‌صهیونیستی و حفظ توازن قوا در منطقه ضروری است. چهارم، توسعه روابط اقتصادی و تجاری و گسترش دیپلماسی فرهنگی غیرایدئولوژیک می‌تواند ابزاری مؤثر برای تقویت نفوذ ایران در سوریه جدید باشد. متأسفانه یکی از ضعف‌های سیاست ایران در گذشته، فقدان استراتژی فرهنگی جامع و جذاب در قبال سوریه بوده که منجر به عدم شکل‌گیری پیوند‌های عمیق و ماندگار فرهنگی با نسل‌های جوان سوریه شده است که این ضعف باید با برنامه‌ریزی‌های جدید جبران شود. و اما پنجم، بازتعریف مفهوم «محور مقاومت» متناسب با شرایط جدید و تقویت ارتباط با جریان‌های مردمی و نهاد‌های مدنی در سوریه می‌تواند گامی اساسی در حفظ منافع ایران باشد. 

یکی دیگر از موارد حیاتی، درس‌آموزی از تجربیات گذشته است. تحولات سوریه نشان داد که اتکای صرف به روابط دولت به دولت و عدم توسعه پیوند‌های عمیق با ملت‌ها نمی‌تواند تضمین‌کننده منافع بلندمدت باشد. تقویت دیپلماسی عمومی، ایجاد پیوند‌های اقتصادی پایدار و توسعه روابط چندلایه با جوامع هدف می‌تواند جایگاه ایران را در منطقه به‌طور قابل‌توجهی ارتقا دهد. 

چالش اساسی دیگر، مقابله با تلاش رژیم‌صهیونیستی برای بهره‌برداری از شرایط جدید است. اشغال مناطق استراتژیک در سوریه علاوه بر تهدیدات امنیتی موازنه قدرت در منطقه را نیز تهدید می‌کند. در این شرایط، تقویت همکاری با بازیگران منطقه‌ای و حساس‌سازی افکار عمومی و حتی حاکمان جدید سوریه نسبت به پیامد‌های تجاوزات رژیم‌صهیونیستی و نقض منافع ملی آن‌ها ضروری است. 

بدون شک تحولات سوریه می‌تواند فرصتی برای بازنگری در سیاست‌های منطقه‌ای و اتخاذ رویکرد‌های نوین باشد. تجربه نشان داده که ثبات پایدار در منطقه تنها از طریق همکاری همه بازیگران و احترام به منافع متقابل امکان‌پذیر است. همچنین بی‌توجهی به بازتولید سرمایه اجتماعی و حل مشکلات اقتصادی مردم، خاصه در بخش‌های امنیتی و دفاعی تبعات جبران‌ناپذیری به همراه خواهد داشت. جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر ظرفیت‌های دیپلماتیک، اقتصادی و فرهنگی خود می‌تواند نقشی سازنده در شکل‌دهی نظم منطقه‌ای مبتنی بر مقاومت و استکبارستیزی ایفا کند. 

در مجموع نگارنده معتقد است حفظ دستاورد‌های ارزشمند کشورمان در سوریه نیازمند درک واقع‌بینانه از تحولات، انعطاف‌پذیری راهبردی و سازگاری با شرایط متغیر حاکم بر میدان است. این امر مستلزم تقویت ظرفیت‌های دیپلماتیک، بازنگری در سیاست‌های گذشته و شاید تغییر برخی مسئولان نقش‌آفرین در سیاست خارجی باشد. بدون شک آینده روابط ایران و سوریه به توانایی درک شرایط جدید و اتخاذ سیاست‌های هوشمندانه بستگی دارد؛ مسیری که هرچند دشوار اما با برنامه‌ریزی دقیق و تبعیت از هدایت‌های رهبر معظم انقلاب قابل پیمودن است. 


منبع: فرهیختگان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۳ ، ۰۱:۱۶
روابط عمومی

As the world approaches 2025, it faces a series of fundamental changes and complex challenges that Iranian policymakers and decision-makers must understand promptly and accurately. The liberal international order established after World War II is now on the verge of collapse, and the world has entered a period of uncertainty followed by rapid and sometimes shocking developments, such as the wars in Gaza and Lebanon. Clearly, these new conditions present both threats and opportunities for our country, requiring intelligent analysis of the upcoming situation and appropriate strategic planning. In these circumstances, correctly identifying emerging geopolitical trends and adopting smart approaches to preserve and enhance national interests has become more crucial than ever. Below, I will highlight some of these trends. (By Navid Kamali - Foreign affairs expert)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۰۳ ، ۰۰:۵۰
روابط عمومی
در حالی که چشم‌ها به جنوب لبنان و بازگشت ساکنانش خیره شده و حزب الله در تدارک برنامه‌های پس از اجرای آتش بس بود سوریه دوباره درگیر جنگ داخلی شد. جنگی که تا این لحظه به شمال غرب این کشور محدود شده و برجسته‌ترین گروه شرکت کننده در حمله نیز هیئت تحریرالشام است. اما آشوب‌های فعلی سوریه ریشه در چه عواملی دارد؟
در برنامه ایران امروز شبکه اول سیما به این دست سوالات و ارائه پاسخ به آن‌ها پرداختم.

Navid Kamali - نوید کمالی


مشاهده برنامه در آپارات
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۰۳ ، ۲۰:۱۸
روابط عمومی

در پی انتشار بیانیه رسمی وزارت امور خارجه سوریه و انتقاد این کشور از تداوم قاچاق منابع نفتی سوریه توسط ایالات متحده آمریکا همراه با آمار جدید تحلیلی از چرایی تداوم این دست درازی آمریکایی ارائه کردم. برای مشاهده این گفتگو بر روی تصویر کلیک کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۳:۱۹
روابط عمومی

در این گفتگو نگاهی داشتم به ابعاد تصویب پیشنویس لایحه مقابله با اقدامات ضد صهیونیستی مبارزان فلسطینی و نقش چهره‌های افراطی کابینه نتانیاهو در طراحی این لایحه. برای مشاهده این گفتگو بر روی تصویر کلیک کنید.

نوید کمالی - شبکه خبر - تحلیل سیاسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۰۱ ، ۰۰:۵۰
روابط عمومی

در این گفتگو نگاهی داشتم به پشت پرده تمدید ارسال کمک‌های بشر دوستانه به سوریه توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد. برای مشاهده این گفتگو بر روی تصویر کلیک کنید.

نوید کمالی کارشناس سیاست خارجی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۰۱ ، ۲۲:۲۰
روابط عمومی

پایگاه بصیرت / نوید کمالی

هرچند حادثه تلخ و ناگوار سانحه دریایی ناوچه موشک‌انداز کُنارک که به شهادت جمعی از جوانان متخصص نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منجر شد، از سوی دشمنان کشورمان، به‌ویژه رسانه‌های فارسی‌زبان بیگانه به عنوان فرصتی برای هجمه به نظام و قابلیت‌های دفاعی کشورمان بهره‌برداری شد، اما در عمل، در پی همراهی افکار عمومی کشورمان با ارتش و تجلیل از شهدای این حادثه، به طور مشخص بی‌اثر بودن «جنگ شناختی» دشمنان علیه برداشت افکار عمومی کشورمان از توان دفاعی جمهوری اسلامی ایران بر همگان آشکار شد.

پس از اعلام خبر این حادثه، کاربران فضای مجازی کشورمان به صورت خودجوش با هشتگ‌هایی از جمله ارتش فدای ملت، شهدای ناوچه کنارک و ارتش انقلابی، نه تنها از شهدای این حادثه و مجاهدت‌های خاموش دریادلان نیروی دریایی در دفاع از مرزهای آبی کشورمان تجلیل کردند، بلکه به فضاسازی‌های انجام‌شده از سوی لشکر سایبری نفاق مستقر در آلبانی نیز واکنش نشان دادند و ابراز خوشحالی حساب‌های اینترنتی وابسته به آنها را نشانه دیگری از خیانت‌ این جماعت منفور عنوان کردند؛ به طوری که این واکنش‌ها خشم حساب‌های مجازی رسانه‌های معاند را برانگیخت.بررسی حجم قابل توجه واکنش‌های کاربران فضای مجازی کشورمان به حادثه اخیر و حمایت آنها از ظرفیت‌های دفاعی کشورمان را می‌توان به مثابه آب سردی بر پیکره دستگاه جنگ روانی و شناختی دشمن علیه انقلاب اسلامی در نظر گرفت؛ زیرا دشمنان کشورمان تصور می‌کردند پس از وقوع این حادثه می‌توان سرمایه اجتماعی نیروهای مسلح کشور را هدف قرار داد و این‌گونه زمینه تضعیف ساختار دفاعی جمهوری اسلامی ایران را مهیا کرد.برای تحلیل بهتر این ماجرا باید به این نکته توجه داشت که افکار عمومی هر جامعه‌ متأثر از باورها و ارزش‌های حاکم بر آن جامعه است، به‌ویژه ارزش‌های اخلاقی در شکل‌گیری افکار عمومی نقش جدی دارند، به طوری که سطح بینش و منش افکار عمومی از یک جامعه تا جامعه دیگر متغیر است: مرور تاریخ تمدن بشر اثبات می‌کند هنجارها و ارزش‌های حاکم بر جامعه نه تنها می‌توانند زمینه پویایی، توسعه و پیشرفت آن جامعه را فراهم کنند، بلکه ضعف و وجود انحراف در ارزش‌ها، زوال و فروپاشی آن جامعه را در پی خواهد داشت؛ برای نمونه امپراتوری روم در زمانه خود به عنوان یکی از بزرگ‌ترین ابرقدرت‌های تاریخ مطرح بود؛ اما با وجود همه عظمت و گستردگی خود، فقط به علت انحراف در ارزش‌های اجتماعی رو به اضمحلال و ضعف رفت و سرانجام به دست مسلمانان ریشه‌کن شد.

متأسفانه، در دوران طاغوت نیز کشور و ملت ما با انحرافات متعددی روبه‌رو بود؛ اما با پیروزی انقلاب اسلامی این انحرافات از ارزش‌های حاکم بر جامعه زدوده شد و نهادهایی ازجمله ارتش به جایگاه اصیل خود در جامعه دست یافتند، طوری که ارتش شاهنشاهی که زمانی نقطه امید نظام سلطه در منطقه غرب آسیا بود، در پرتوی هدایت‌های امام خمینی(ره) به ارتشی مردمی، انقلابی و مجاهد فی سبیل‌الله تبدیل شد. خوشبختانه، نتیجه این تغییر را می‌توان به‌وضوح در نوع واکنش افکار عمومی کشورمان به ماجرای ناوچه کنارک مشاهده کرد؛ زیرا فارغ از دلایل فنی و تخصصی بروز حادثه، افکار عمومی کشور به صورت یکپارچه شهدا و جانبازان گران‌قدر این حادثه را تکریم کردند و یک‌کلام از جان‌فشانی‌های ارتش و سپاه در راه دفاع از حریم کشور سپاسگزاری کردند که این نشان‌دهنده بینش عمیق اسلامی و انقلابی ملت ایران نسبت به اهمیت نیروهای مسلح و چرایی عناد دشمنان انقلاب اسلامی با آنهاست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۹ ، ۱۹:۳۲
روابط عمومی

این روزها خط خبری اصلی جهان متمرکز بر انتشار اخبار و تحلیل های مرتبط با کرونا و تبعات آن برای آینده اقتصاد و امنیت جهانی است. آنهم به این دلیل که فعلا هیچ گونه درمان مشخصی برای این بیماری کشف و ارائه نشده و احتمالا ارائه یک درمان قطعی بدلیل پروسه طولانی کشف تا دریافت تاییدیه های جهانی و تجاری سازی آن ماه ها طول خواهد کشید در این مدت تنها امید بشریت به اثر بخشی سیاست قطع زنجیره انسانی انتقال این ویروس است و بنا بر توان و بنیه اقتصادی کشورها اجرای این سیاست کیفیت متفاوتی خواهد داشت. بطور مثال کشورهایی که توان جبران هزینه ها و خسارت های مالی ناشی از قرنطینه را در بلند مدت دارند، مدت قرنطینه را افزایش و برخی دیگر آن را به شکل قابل توجهی کاهش خواهند داد و یا حتی فاز بازگشت به شرایط اجتماعی عادی قبل از شیوع ویروس کرونا را بدلیل نگرانی از شروع بحران های ثانویه آغاز خواهند کرد و آنچه در نهایت نتیجه‌گیری در مورد اثربخشی  هر یک از انواع سیاست‌گذاری ها را ممکن خواهد کرد نرخ رشد یا کاهش تلفات انسانی در ماه های آینده خواهد بود.

اما یکی از نکات قابل توجهی که در هفته های اخیر رسانه های جهانی و ملی کشورهای درگیر بحران به آن پرداخته اند طرح گزاره «پیروزی» و «شکست» کشورها در مواجهه با این ویروس مرگبار است آن هم بدون اینکه هیچگونه تفسیر و ترجمه‌ای از معانی دقیق شکست و پیروزی در مواجهه با بحران بهداشتی ناشی از ویروس کرونا به مخاطب عرضه شود، زیرا بر خلاف جنگ های کلاسیک، دشمن نه پایتختی دارد و نه مرزی و نه حتی جسمی! پس‌نمی توان به فرآیند مقابله با کرونا به مثابه یک جنگ کلاسیک نگریست.

 

معنای «پیروزی» و «شکست» در مواجهه با کرونا

با نگاهی به لغت نامه ها و دانش نامه های پارسی در می یابیم که واژه «پیروزی» به معنای کسب موفقیت در یک نبرد یا فتح، چالش یا بازی است. پیروزی معمولاً باعث ایجاد نشاط و شادمانی می‌گردد و هنگامی‌که چیرگی بر یک مشکل و کسب پیروزی، باعث بدست آوردن هدف نهایی نمی‌گردد به آن پیروزی تلخ گفته می‌شود. نقطه مقابل پیروزی، شکست است.

لذا با توجه به تعریف پیروزی و ماهیت ویروس کرونا و ناتوانی فعلی بشر در ریشه کن سازی قطعی آن، نمی‌توان از معنای کلاسیک کسب پیروزی یا متحمل شدن شکست در مقابل آن سخن گفت، زیرا در مقابل این ویروس تنها امکان دفاعی، کاهش میزان خسارات و تلفات جانی است و تا کشف و ارائه یک درمان مشخص به هر حال عده ای قربانی این ویروس شده و برخی از آنها متاسفانه جان خود را از دست خواهند داد. پس دقیق تر این است در جریان مقابله با ویروس کرونا به جای استفاده از واژه پیروزی یا شکست، از واژه "مهار کم‌هزینه" یا "مهار پرهزینه" استفاده شود، زیرا در نهایت ویروس کرونا مهار خواهد شد و کشوری می‌تواند خود را پیروز میدان بداند که کمترین هزینه را در جریان دفع این تهدید بهداشتی پرداخت کرده باشد. البته آنهم در حالی که پیشتر بدترین و بهترین سناریوهای محتمل برای هر کشوری احصاء شده باشد، وضعیت نهایی بدست آمده با این دو سناریو مقایسه گردد.

 

پیش‌بینی کسینجر در رابطه با کرونا

در رابطه با وضعیت پیش روی جهان پس از مقابله با کرونا، تحلیل های زیادی ارائه شده که یکی از مهمترین و مورد توجه ترین آنها تحلیل اخیر هنری کیسینجر، وزیر خارجه سابق ایالات متحده آمریکا است که در مقاله ای به قلم وی درنشریه "وال استریت ژورنال" منتشر شده و در آن پیش‌بینی نموده است که همه گیری کرونا ساختار فعلی نظام جهانی را برای همیشه تغییر خواهد داد. لذا در شرایط فعلی بد نیست که نگاهی هم به تحلیل این سیاستمدار آشنا با روابط و سیاست های پنهان لابی های صهیونیستی و آمریکایی داشته باشیم، زیرا آمریکا و رژیم صهیونیستی فعلا خود از متهمان اصلی ساخت و نشر این ویروس هستند که بررسی آن خارج از بحث این یادداشت است.

وزیر خارجه سابق آمریکا در مقاله خود می نویسد: «جو سورئال همه گیری کووید-19، حسی که به عنوان یک مرد جوان در لشکر84 ام پیاده نظام در طی نبرد «آردنن» داشتم را یادآوری می کند. اکنون، مانند اواخر سال 1944، یک حس ترس تازه به وجود آمده ای وجود دارد، که  شخص به خصوصی را هدف قرار نمی‌دهد، اما  به  طور تصادفی  و با ویرانی اصابت می‌کند. اما یک تفاوت مهم بین آن زمان و زمان حال وجود دارد.  استقامت آمریکایی‌ها در آن زمان توسط یک هدف نهایی ملی تقویت شد، اما اکنون در یک کشور پاره پاره، دولت کارآمد و دوراندیش برای غلبه بر موانع بی‌سابقه در مقایس بزرگ و وسعت جهانی لازم است. امروز حفظ اعتماد عمومی برای همبستگی اجتماعی، ارتباط جوامع  با یکدیگر و ثبات و صلح بین المللی لازم است.»

کیسینجر در ادامه مدعی شده ملت ها با این عقیده و باور که دولت های آنها می‌توانند این فاجعه را پیش بینی  و تاثیر آن را متوقف کنند، هم صدا هستند، اما زمانی که همه گیری «کووید-19» به پایان برسد، بسیاری از نهادهای کشورها شکست خورده مشاهده می شوند.  وی با این حال تاکید کرده: «واقعیت این است که جهان بعد از ویروس کرونا هرگز همان گونه مانند قبل نخواهد بود و خسارت های ناشی از شیوع ویروس جدید کرونا ممکن است موقت باشد، اما آشفتگی سیاسی و اقتصادی ناشی از آن ممکن است برای نسل های زیادی ادامه یابد.»

با توجه به این تحلیل و ده ها تحلیل مشابه دیگر که توسط اندیشکده ها و مراکز مطالعاتی جهان منتشر شده است، برنده و بازنده مقابله با کرونا کشورهای خواهند بود که نه تنها در عرصه مهار ویروس بلکه مهار و کاهش خسارات و تبعات ثانویه ویروس از خود نتیجه‌ای مناسب و کم خسارت در ابعاد انسانی و اجتماعی و اقتصادی بجای گذاشته باشند.

 

نتیجه گیری

با توجه به آنچه تاکنون از ماهیت ویروس کرونا مشخص شده در نهایت امکان درمان این بیماری نیز مانند صدها بیماری مرگبار دیگر ظهور و بروز یافته در طول قرون گذشته ممکن خواهد شد، اما تا رسیدن به یک درمان قطعی، مهمترین مبارزه ملت‌ها بایستی متمرکز بر کاهش تلفات و خسارت های ناشی از شیوع این بیماری باشد.

به عبارت بهتر در شرایط فعلی این هوشمندی بشریت است که می‌تواند به فریاد آینده بشر برسد، زیرا کرونا ویروس صرفا یک تهدید اولیه بهداشتی و درمانی است و آنچه می‌تواند بیش از همه به ملت‌ها و کشورهای جهان ضربه وارد کند، تهدیدات ثانویه برخواسته از تبعات اجتماعی و اقتصادی این ویروس است که از جمله آنها می‌توان به تعطیلی صنایع و افزایش نرخ بیکاری و در نهایت بروز آشوب ها و اغتشاشات احتمالی در کشورهای مختلف اشاره کرد.

در پایان هم می توان نتیجه گرفت که ملت هایی در نهایت سرافراز از میدان مقابله با ویروس کرونا بیرون خواهند آمد که نه تنها در جبهه مقابله با تهدیدات بهداشتی، بلکه در جبهه مقابله با تبعات این ویروس از خود عملکرد مطلوب و کم خسارتی به جای گذارند.


منتشر شده در : وب سایت بصیرت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۹ ، ۰۱:۰۳
روابط عمومی

نوید کمالی / در سایه سیاه کرونا که چالشهای اقتصادی بزرگی برای کشور ما و همه کشورهای جهان ایجاد کرده است، یک بحران جدید اقتصادی در حال شکل گیری است و آن هم چیزی نبود جز سقوط شدید قیمت نفت که در نتیجه آن بازار‌های جهانی نفت به شدت دچار تنش شده اند. به طوری قیمت فروش میانگین هر بشکه نفت به زیر ۲۰ دلار سقوط کرد و احتمال کاهش مجدد آن نیز وجود دارد و به نظر می‌رسد که کشورهای صادر کننده نفت در آستانه ظهور یک بحران اقتصادی شدید هستند.
 
برای درک ابعاد ماجرا کافیست که بدانیم امروز قیمت هر بشکه نفت خام برنت به 23 دلار کاهش یافته و هر بشکه نفت متوسط غرب تگزاس به کمتر از 20 دلار فروش رفته است، که این کاهش قیمت از سال 2002 تا کنون بی سابقه است. آن هم در شرایطی که به دلیل شیوع ویروس کرونا نیازمندی اقتصادی کشورهای نفتی بیش از هر زمانی افزایش یافته و کاهش درآمدهای نفتی می‌تواند تاثیر قبل توجهی بر تلاش‌های آنها در مقابله با شیوع کرونا داشته باشد.
 
به طور مثال بر اساس گزارش وبسایت معروف «Oil Price» در حال حاضر قیمت فروش نفت سنگین کشورمان به زیر 15 دلار سقوط کرده، در حالی که بر اساس پیشبینی های بودجه ای سال 99 کف نرخ درآمد حاصل از فروش هر بشکه نفت 50 دلار در نظر گرفته شده بود و عدم بازگشت قیمت نفت به کانال های بالاتر از 50 دلار موجبات ایجاد کسری بودجه قابل توجهی را فراهم خواهد کرد.
چرا قیمت نفت سقوط کرد؟
کاهش بی سابقه قیمت نفت را می‌توان ناشی از دلایل مختلفی دانست که مهمترین آن عدم تمدید توافق کاهش تولید نفت گروه اوپک پلاس است که این مسئله هم ناشی از بروز اختلاف بین روسیه و عربستان سعودی است که در پی آن محدودیت تولید کشورها برداشته شد و عملا زمینه سقوط بی سابقه قیمت نفت مهیا گردید.
 
اوپک پلاس یا OPEC+ نامی توافقی است که میان اوپک، روسیه و سایر تولیدکنندگان غیراوپک از سال 2016 شکل گرفته بود و به موجب آن زمینه مشارکت فعالانه شرکت‌های بزرگ نفتی جهان، در عرصه کنترل نرخ و قیمت عرضه نفت مهیا شده بود. اما در پی مخالفت روسیه با برنامه اوپک جهت کاهش بیشتر تولید نفت این توافق نفتی منحل و سقوط قیمت نفت آغاز شد.

خودزنی نفتی

این ماجرا از جایی شروع شد در جریان آخرین مذاکرات اعضای این گروه، عربستان سعودی پیشنهاد داد که اعضای اوپک پلاس ۱.۵ میلیون بشکه تولید نفت خود را کاهش دهند تا در پی این کاهش تولید، قیمت جهانی نفت افزایش یافته و درآمد کشورهای صادر کننده نفت افزایش یابد. اما روسها به مخالفت با این پیشنهاد برخواسته و عملا اوپک پلاس را به انحلال کشاندند.
 
البته در پی مخالف روسها، عربستان اقدام به خود زنی نفتی کرده و اعلام کرد تولید نفت آرامکو را از ماه آوریل به شکل قابل توجهی افزایش خواهد داد و در ادامه هم برای اثبات جدیدت خود تولید نفتش را ۱۲میلیون بشکه در روز را به 13میلیون بشکه رساند!
 
البته می‌توان یک منطق در پشت پرده این افزایش تولید نفت عربستان پیدا کرد و آن هم تلاش ریاض برای جبران کاهش درآمد نفتی خود از طریق فروش بیشتر نفت است. هر چند که از این طریق سعودی‌ها می‌توانند سهم خود در بازار نفت را افزایش داده و بازارهای جدید را به روی خود بگشایند و همچنین برخی از تولید کنندگان نفت را که هزینه تمام شده استخراج آنها بیش از نرخ فروش فعلی است از بازار کنار بگذارند که از جمله آنها می‌توان به شرکت‌های تولید کننده نفت «شل» در آمریکا اشاره کرد.
 
البته برای تحلیل چرایی کاهش قیمت نفت باید به یک جنبه دیگر ماجرا نیز توجه داشت و آن چیزی نیست جز تبعات شیوع مرگبار ویروس کرونا که به تعطیلی یا کاهش قابل توجه فعالیت‌های اقتصادی کشورها منجر شده و به طبع آن خرید و تقاضای کشورها برای خرید نفت را کاهش داد.


تصویر جدید جهان پس از سقوط قیمت نفت

 

تبعات کاهش قیمت نفت

اگر قصد بررسی مهمترین تبعات و چالش‌های ناشی از کاهش بی‌سابقه قیمت نفت را داشته باشیم، بدون شک اولین مورد آن شکل‌گیری بحران کسری بودجه در کشورهای متکی به درآمد نفت است، که کشور ما نیز از جمله این کشورها محسوب می‌شود اما بر‌خلاف دیگر کشورها تجربه حاصل از سال‌ها تحریم و کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی مانع از وارد شدن یک شوک شدید آنی به اقتصاد کشورمان شده و مردم کمتر فشار وارد شده بر اقتصاد کشور را احساس می کنند، اما در نهایت نمی‌توان نافی تاثیرات آتی این بحران نفتی بر اقتصاد کشورمان شد.
 
البته عربستان که بانی شرایط فعلی است نیز در آینده پیش رو اوضاع چندان مطلوبی نخواهد داشت زیرا این کشور  بودجه سال۲۰۲۰ خود را بر مبنای نفت تقریباً 60 دلاری تنظیم کرده و سقوط قیمت نفت به کانال20 دلار موجب ایجاد بحران بودجه ای قابل توجهی برای این کشور ولخرج و جنگ افروز خواهد شد.
 
از سوی دیگر کشورهایی مانند اردن، لبنان، مصر و دیگر کشورهای اقماری منطقه که بودجه آنها وابسته به کمک‌های اقتصادی غول‌های نفتی از جمله عربستان است. در پی تحمیل کسری بودجه به اقتصاد نفتی ریاض و دیگر کشورهای فروشنده نفت با بحران اقتصادی روبرو خواهند شد، که این مسئله می‌تواند منجر به شروع تحولات اعتراضی جدید در این کشورها شود.
 
از سوی دیگر برخی اندیشکده ها و مراکز مطالعاتی جهان بر این باورند که ثبات سیاسی در دولت‌های رانتیر (Rentier state) یا دولت‌های وابسته به اقتصاد نفتی، به تداوم فروش مطلوب نفت بستگی دارد. زیرا درآمد نفتی موجب می‌شود که دولت این کشورها امکان توزیع امتیازات اقتصادی را بین توده های مردم را داشته باشد و رفاه نسبی را برای آنها تامین کند و اینگونه حمایت‌های مردمی را همراه داشته باشد.
 
لذا با کاهش درآمد نفتی نه تنها توان دولت ها برای خرید حمایت مردمی کاهش می‌یابد، بلکه دولت‌ها برای تامین درآمدهای خود ناچار به اتخاذ سیاست‌های ریاضتی و مالیاتی شدیدی می‌شوند که این مسئله به طور طبیعی حمایت مردمی را از سیاست‌های سابق دولت‌ها کاهش داده و حتی زمینه بروز اعتراضات گوناگون را فراهم می‌کند.
 

بحران بی نفتی

به عنوان نمونه کشور عراق روزانه 3.5 تا 4 میلیون بشکه نفت خود را به فروش می‌رساند و بیش از 90 درصد بودجه دولت این کشور به درآمدهای حاصل از فروش نفت وابسته است. اما عمده‌ این درآمد صرف پرداخت حقوق به 7 میلیون کارمند کشوری و لشکری این کشور می‌شود و طبیعتاً کاهش شدید درآمدهای نفتی این کشور پر آشوب می تواند زمینه بروز بحران‌های جدید را در این کشور فراهم کند!
 
لذا در پایان به نظر می‌رسد که در شرایط فعلی جهان، اقتصادهای نفتی مستقل بایستی تمرکز ویژه خود را معطوف به توسعه اقتصاد غیر نفتی و افزایش سهم خود از بازارهای صادرات غیر نفتی منطقه نمایند و در حد امکان سهم نفت از بودجه خود را کاهش دهند تا از این طریق با افزایش حجم درآمدهای غیرنفتی امکان گذار آرام از بی ثباتی‌های درآمدی پیش رو ممکن گردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۹ ، ۰۱:۱۷
روابط عمومی

کنفدراسیون فوتبال آسیا در یک اقدام عجیب و غیر قابل قبول رسما اعلام کرد که باشگاه های ایرانی حاضر در رقابت های این فصل لیگ قهرمانان آسیا بایستی در زمین یک کشور ثالث از رقبای خود میزبانی کنند! این اقدام کنفدراسیون هر چند با واکنش جدی کشورمان روبرو شد اما مرغ AFC همچنان یک پا دارد و احتمالا این تصمیم ضد ایرانی تغییر نخواهد کرد.

اعلام این خبر هر چند موجب فوران خشم و عصبانیت فوتبال دوستان کشورمان شد اما ضربه حیثیتی و روانی این تصمیم به اعتبار بین المللی کشورمان مهتمر از خشم گذرا فوتبال دوستان است و طبیعتاً نباید به سادگی از کنار آن عبور کرد زیرا کنفدراسیون فوتبال آسیا به این دلیل میزبانی کشورمان از تیم های شرکت کننده در مسابقات آتی را ممنوع کرده که با شیطنت  و مهندسی برخی کشورهای منطقه جمعی از داوران و تیم ها شرکت کننده در مسابقات بدلیل آنچه نگرانی های امنیتی خوانده شده مخالفت خود با حضور در ایران را اعلام کرده اند.

خوشبختانه در واکنش به این اقدام کنفدرسایون هر چهار باشگاه فوتبالی  شهرخودرو، استقلال، پرسپولیس و سپاهان اعلام کرده‌اند که در صورت لغو نشدن تصمیم AFC در لیگ قهرمانان آسیا شرکت نخواهند کرد اما آیا به همین سادگی امکان عبور از توطئه سیاسی اخیر وجود دارد!؟ در پشت پرده این توطئه چه بازیگرانی فعال هستند و هدفشان از طراحی این پروژه ضد ایرانی چیست؟

 

پشت پرده تصمیم  ضد ایرانی

تصمیم اخیر کنفدراسیون فوتبال آسیا علیه کشورمان را می توان از ابعاد و زوایای مختلفی بررسی کرد که مهمترین آنها عبارتند از:

1.     با توجه به تابعیت بحرینی رئیس کنفدراسیون فوتبال آسیا به نظر می رسد که هدف از ابلاغ تصمیم ضد ایرانی اخیر در واقع تحمیل یک جنگ روانی بین المللی علیه کشورمان و زیر سوال بردن جزیره ثبات خاورمیانه در افکار عمومی جهان است زیرا لغو میزبانی ایران از بازی های لیگ قهرمانان آسیا با ادعای نا امن بودن کشورمان صورت گرفته که این مسئله یک تصویر نامطلوب و بی ثبات از کشورمان را به جهان مخابره می کند؛

2.     همزمانی تصمیم AFC با رخدادهای ضد ایرانی دیگر از جمله ترور سردار حاج قاسم سلیمانی، اعلام تحریم های اقتصادی جدید و فعال سازی مکانیسم ماشه همه نشان از تلاش جبهه متحد ضد ایرانی در راستای پیشبرد جنگ ترکیبی علیه کشورمان دارد آنهم به این صورت که همزمان با تداوم فشارهای سیاسی و اقتصادی به شکل ویژه به جنگ روانی نیز توجه می شود و از هر فرصتی برای بحران سازی روانی علیه کشورمان بهره برداری می گردد تا ملت ایران متقاعد به حمایت از بازگشت به میز مذاکره شوند؛

3.     برجسته سازی حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی و حفظ خط خبری آن در افکار عمومی جهان با هدف تداوم جنگ روانی علیه نیروهای مسلح کشورمان و نا امن جلوه دادن مرزهای هوایی ایران؛

4.     مهیا کردن فضای قهرمانی کشورهای عربی در مسابقات قهرمانی فوتبال آسیا پس از کنار زدن چهار تیم ایرانی؛

5.     بی توجهی به دیپلماسی ورزشی و فقدان آشنایی مناسب مدیران ارشد ورزش کشورمان با حقوق بین‌الملل ورزش و ساز و کار دادگاه بین المللی فوتبال CAS، دفاع از اعتبار ورزشی کشورمان را در میادین بین‌المللی را با مشکل روبرو کرده که این مسئله خود موجب شده تا دسیسه سازان ضد ایرانی حیاط خلوت مناسبی برای پرونده سازی حقوقی علیه کشورمان پیدا کنند و با هر ادعای باطلی ضربه ای به منافع ملی کشورمان وارد نمایند.

 

ردپای طراحان توطئه

همانگونه که پیشتر عنوان شد ریاست فعالی AFC بر عهده شیخ سلمان بن ابراهیم آل خلیفه از کشور بحرین است و تردیدی نسبت به دشمنی آشکار خاندان آل خلیفه با کشورمان وجود ندارد لذا اگر بحرین را مجری توطئه ضد ایرانی اخیر بدانیم قطعاً کشورهای دیگری طراحی این پروژه را بر عهده داشته اند.

برای کشف ردپای طراحان این ماجرا بایستی به خط خبری ماجرا دقت کرد و دید که اخبار مربوط به این ماجرا بیشتر از طریق چه کشورهایی پوشش داده می شود!

خشوبختانه مرور و پایش اخبار حکایت از این امر دارد که سعودی ها و اماراتی ها بیشترین نقش را در اطلاع رسانی و برجسته سازی اخبار مربوط به محرومیت میزبانی ایران از مسابقات قهرمانی آسیا دارند، بطور مثال روزنامه اماراتی البیان در رابطه با چرایی محرومیت میزبانی ایران از سوی AFC نوشت: "بعد از ترور سردار سلیمانی فرمانده سپاه قدس منطقه شاهد تنش سیاسی و نظامی شد و بعد از آن ایران با موشک‌های بالستیک پاسخ این حمله آمریکا را داد و در همان روز یک هواپیمای اوکراینی به اشتباه در ایران سقوط کرد که این منجر به کشته شدن ۱۷۶ نفر شد. به نظر می‌رسد که دلیل تصمیم کنفدراسیون فوتبال آسیا این موضوعات باشد، البته ایران اصرار دارد که این کشور امن‌ترین کشور منطقه برای برگزاری هر رقابتی است".

 سایت روزنامه الشرق الاوسط عربستان نیز در ادامه این جنگ روانی مدعی شد: " دلیل تصمیم اخیر AFC این بوده که شرکت‌های هواپیمایی کشورهای مختلف بعد از اتفاقی که برای هواپیمای اوکراینی افتاد از سفر کردن به ایران خودداری می‌کنند."

سایت نشریه الریاضیه عربستان نیز در نوشت:" کنفدراسیون فوتبال آسیا اعلام کرده به چند دلیل اجازه میزبانی به ایران نمی‌دهد از جمله اینکه داوران حاضر نیستند در این کشور قضاوت کنند."

از این رو مشخص است که عربستان سعودی و امارات نقشی جدی در تحریک AFC در جهت اعلام محرومیت میزبانی کشورمان از مسابقات فوتبالی پیش رو داشته اند اما واضح و مبرهن است که این بازی ضد ایرانی اتاق فکر بزرگتری در خارج از منطقه دارد و آن هم جایی نیست جز میز ایران سازمان سیا در لانگلی ایالت ویرجینیای ایالات متحده آمریکا؛ زیرا مسئولیت طراحی و مدیریت پروژه های ایران هراسی از جمله مورد بر عهده این نهاد اطلاعاتی است.

واژه ایران هراسی یا Iranophobia  به معنای ایجاد ترس شدید و غیرعقلانی از کشور و ملت ایران است و آمریکایی ها در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی آن را در قالب یک پروژه سیاسی-امنیتی به صورت مستمر پیگیری کرده اند.

دشمنان کشورمان با بهره گیری از مسائلی همچون توان هسته ای، قدرت موشکی و نفوذ منطقه ای همواره تلاش می‌کنند تا از کشورمان به عنوان یک تهدید بزرگ برای ثبات و امنیت منطقه تصویر سازی کنند تا از این طریق سایر کشورها را نیز در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران همراه نمایند.

به عبارت بهتر ایران هراسی یک سیاست گذاری راهبردی برای مهار انقلاب اسلامی است و از این رو بی توجهی به اقداماتی از جمله لغو میزبانی مسابقات فوتبال قهرمانان آسیا در کشورمان و انجام واکنش هایی منفعلانه نسبت به آن می توانند منافع ملی و منطقه ای کشورمان را با تهدیدات جدی روبرو نماید لذا از مسئولین دستگاه دیپلماسی سیاسی و ورزشی کشورمان انتظار می رود که در مواجهه با تصمیم جدید AFC تدابیر موثر و سازنده ای را پیگیری نموده و از حقوق ملت ایران در عرصه های بین المللی به بهترین نحو دفاع نمایند.


یادداشتی از: نوید کمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۸ ، ۲۳:۲۲
روابط عمومی