وبگاه رسمی نوید کمالی

مجموعه‌ای از اندیشه‌ها و دیدگاه‌های منتشر در رسانه‌ها و همایش‌های ملی و بین المللی

مجموعه‌ای از اندیشه‌ها و دیدگاه‌های منتشر در رسانه‌ها و همایش‌های ملی و بین المللی

وبگاه رسمی نوید کمالی

یادداشت‌های یک روزنامه‌نگار، مولف و مدرس فعال در حوزه سیاست خارجی، فناوری‌های نوین و قدرت نرم ...

شماره تماس: 00989159263347 (جهت دریافت «مشاوره» ، دعوت جهت «برگزاری کارگاه آموزشی» و ... لطفا در ساعات غیر اداری و یا در شبکه های اجتماعی مبتنی بر این شماره تماس حاصل فرمایید.)

تذکر: بازنشر مطالب این پایگاه بلااشکال می باشد.

پست الکترونیکی : NavidKamali.ir@iran.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تحلیل سیاسی» ثبت شده است

محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان پس از  سالها فعالیت دیپلماتیک پر فراز و نشیب بالاخره سرانجام با انتشار یک پست اینستاگرامی در نیمه شب، خبر از استعفای خود از مقام وزارت خارجه داد!

این خبر بدلیل اهمیت و تاثیرگذاری حال و هوای دستگاه سیاست خارجی بر اتمسفر سیاسی و اقتصادی کشور، موج بزرگی از واکنش ها در نقد این اقدام وزیر امور خارجه شروع شد که بررسی آنها حکایت از وجود یک نوع بیم و امید بینابینی نسبت به آینده سیاست خارجی کشورمان در ماه های پیش رو است.

استعفای محمد جواد ظریف


محمد جواد ظریف در طول دوران 67 ماهه تصدی پست وزارت خارجه بدلیل آنچه که پیشبرد مذاکرات اتمی موسوم به "برجام هسته ای" خوانده می شود با وجود تمام انتقادات توانست در برهه ای خاص به یکی از مهمترین و شاید به ظن برخی محبوب ترین چهره سیاسی حاضر در کابینه دولت بدل گردد و در قالب یک سلبریتی دیپلمات جلوه کند بطوری که حتی عده زیادی از او به عنوان به عنوان یکی از گزینه های مطلوب انتخابات 1400 یاد می کردند، با این حال دوران ماه عسل برجامی آنچنان به درازا نکشید و کمتر از یک سال قبل، با خروج یکباره ترامپ از برجام و بازگشت تحریم های اقتصادی یکجانبه آمریکا علیه کشورمان، ناتوانی دستگاه سیاست خارجی در پیشبرد دیپلماسی اقتصادی و خنثی سازی فشارهای اقتصادی آمریکا بیش از هر زمانی هویدا شد که در نتیجه آن بخش عمده ای انتقادات افکار عمومی نسبت به وضع موجود متوجه وزارت خانه تحت امر ظریف شد که در نهایت کار را به جایی رساند که سکاندار پیشکسوت وزارت خارجه تنها راه خلاصی خود از وضع موجود را در خروج خود از دستگاه سیاست خارجه و واگذار کردن این پست حساس به فردی دیگر یافت!

برای درک چرایی اهمیت استعفای ظریف باید به این نکته توجه کرد که با توجه به عیان شدن ضعف ها و ناکارآمدی های برخی نهادهای اجرایی در مدیریت اقتصاد ملی و معیشت عمومی و همچنین با نظر به در پیش بودن انتخابات مجلس در سال 98 این خروج یکباره معروفترین چهره سیاسی دولت از کابینه را می‌توان به مثابهه شروع دومینوی استعفاهای مردان صاحب نام دولت تشبیه کرد، آنهم در شرایطی که جریان اصلاحات و پدرخوانده های این جریان ناخشنود از این واقعه و شرایط پیش آمده نیستند و به اذعان برخی چهره های شناخته شده این جریان عبور از روحانی و منزه جلوه دادن جریان اصلاحات در شکل‌گیری شرایط اقتصادی فعلی کشور در نهایت موجب حفظ بقای این جریان در مجلس و دولت آینده خواهد شد!

از سوی دیگر همزمانی اعلام این استعفا با سفر بشار اسد رئیس جمهور سوریه به تهران نیز به خودی خود موجب شد تا این سفر راهبردی که با هدف قدردانی از ملت ایران در حمایت از محور مقاومت و ملت سوریه انجام شده بود در حاشیه قرار گرفته و دشمنان انقلاب با ارتباط دادن این دو رویداد به یکدیگر زمینه را برای سوء استفاده و تحریک افکار عمومی فراهم کنند.

با این حال نمی توان از برخی خدمات محمد جواد ظریف به کشور را در عرصه سیاست خارجی نادیده گرفت، اما هر چقدر هم که قدردان چهار دهه خدمت ظریف باشیم بدون شک نمی توانیم رها کردن سکان وزارت خارجه در حساس ترین برهه تاریخی کشور را یک اقدام هوشمندانه و در راستای تامین منافع ملی کشور تعریف کنیم! زیرا این دست اقدامات خواهی یا نخواهی موجب ایجاد رخنه در جبهه سیاست خارجی کشور شده و فرصت های متعددی را در دسترس دشمنان بی ریشه کشورمان قرار خواهد دارد که تنها معطل شدن دستگاه سیاست خارجی تنها یکی از آنها است، زیرا که معرفی وزیر جدید علاوه بر زمان بر بودن خواهی یا نخواهی منجر به تغییرات دنباله داری در وزارت خارجه خواهد شد و این قبیل تحولات اداری در ماه های حساس پیش رو می تواند موجب افزایش ضریب آسیب پذیری دستگاه سیاست خارجی در مواجهه با فشارهای پیدا و پنهان آمریکا و همپیمانان منطقه ای و فرا‌‌منطقه ای اش شود خصوصا به این دلیل که می دانیم در اردیبهشت ماه پیش رو تیم ضد ایرانی ترامپ در صدد تحمیل فشارهای دیپلماتیک جدیدی علیه کشورمان است.

لذا در شرایط فعلی استعفای ظریف جز ایجاد تنش در بازار و افزایش نگرانی عمومی نسبت به وضعیت کارآمدی دولت و نهادهای اجرایی و البته دلگرم شدن دشمنان خارجی نظام نسبت به تاثیرگذار بودن تحریم ها منفعت دیگری نخواهد داشت مگر اینکه ظریف دلیل و توجیه مناسبی را برای استعفای خود نه تنها به شخص رئیس جمهور، بلکه به دادگاه افکار عمومی ارائه دهد.

یک منبع مطلع در وزارت امور خارجه با بیان اینکه آقای ظریف به‌علت روحیه حساسی که دارند گاهی تصمیمات دفعی می‌گیرند و با همان شخصیتی که از ایشان سراغ داریم گاهی از تصمیمات احساسی خود هم ناراحت می‌شوند، تأکید کرد: «در این مورد، طبق اطلاع اینجانب، به احتمال زیاد ایشان به دولت برمی‌گردد.» سوال اینجاست که آیا چنین جایگاه خطیری جای تصمیمات احساسی و دفعی است؟!

در پایان باید توجه داشت که در اوج جنگ همه جانبه اقتصادی علیه کشورمان طبیعتا و منطقا منافع ملی فراتر و بالاتر از هر نوع منافع حزبی و جریانی قرار می گیرد و تمام مسئولین نظام در هر سطح و جایگاهی بایستی با تاکید بر اولویت منافع ملی و فارغ از هر گونه اختلاف نظر حزبی و جریانی تا حد امکان در سنگر مسئولیت ایستاده و از منافع ملت در مقابل هجمه دشمن دفاع کنند و حتی در صورت اصرار یک فرد بر ترک سنگر خدمت مسئولین ارشد کشور بایستی بلافاصله فردی توانمند را جایگزین وی نمایند زیرا در صورت غفلت از این مهم نه تنها در پیشگاه ملت و تاریخ بلکه در محضر خداوند منان نیز بایستی پاسخگوی غفلت و ضعف خود در دفاع از ملت و نظام اسلامی باشند.

- نوید کمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۲۵
روابط عمومی

اگر قصد لیست کردن مهمترین توانمندی‌های نظامی راهبردی کشورمان را داشته باشیم قطعا توانایی بومی موشکی را می توان یکی از مهمترین توانمندی های راهبردی کشورمان دانست که عملا در شرایط فعلی منطقه یکی از مهمترین ابزارهای دفاعی و بازدارنده کشورمان در مقابل قدرت های سلطه جوی فرا منطقه ای محسوب می شود.

از همین رو هم بعد از بسته شدن پرونده هسته ای کشور در جریان توافق هسته ای موسوم به برجام، دولت های غربی و خاصه ایالات متحده در راستای پروژه مهار ایران و با تکرار بازی برجام تلاش می کنند تا به هر شکل ممکن توانایی کشورمان را در عرصه موشکی مهار کنند اما تاکنون عدم شکل گیری اجماع جهانی بر سر مساله موشک های متعارف ایرانی مانع از توفیق آنها در تحمیل فشار همه جانبه ضد موشکی علیه کشورمان شده است.

از این رو آمریکایی ها با درک ناتوانی در ایجاد اجماع ضد موشکی تلاش می کنند تا با حربه برجسته سازی تهدید موشکی ایران از طریق گمانه زنی در رابطه با توانایی حمل کلاهک هسته ای توسط موشک های ایرانی و بسط آن به موضوع سلاح های کشتار جمعی، فضای بین المللی را علیه کشورمان تحریک نمایند و همزمان یکی از پیش شرط های قبول شروع مذاکره با کشورمان را هم پذیرش معاهده رژیم کنترل تکنولوژی موشکی «MTCR» معرفی می کنند!

بر اساس این رژیم کنترلی هر نوع موشک‌ با برد ۳۰۰ کیلومتر یا بیشتر که ظرفیت بارگیری ۵۰۰ کیلوگرم مواد منفجره را داشته باشند، به عنوان موشک دارای توانایی حمل کلاهک هسته‌ای شناخته می شوند لذا بر اساس ارزیابی اندیشکده بین المللی مطالعات استراتژیک (IISS) کشورمان برای متهم نشدن به تلاش برای استفاده از سلاح هسته ای در موشک های خود بایستی برد ۸ نوع موشک خود را به زیر ۳۰۰ کیلومتر کاهش دهد!

این توطئه‌ها آمریکایی که در ماه های اخیر در قالب پروژه افزایش فشار بر کشورمان دنبال می شود هم زمان با برگزاری نشست ضد ایرانی ورشو در کشور لهستان رنگ و بوی جدیدی یافته و مقامات رژیم صهیونیستی با تمرکز بر بر برد موشک های ایرانی این نوع موشک ها را نه تنها تهدیدی علیه خود بلکه تهدیدی علیه بخش بزرگی از اتحادیه اروپا معرفی می کنند آنهم به این امید که افکار عمومی اروپا با تاثیر پذیرفتن از این ادعاها برای تحمیل برجام موشکی به کشورمان با آمریکا همراهی کند!

در این رابطه توئیتر وزارت خارجه رژیم صهیونیستی با انتشار یک نقشه ساختگی، برد ۲۰۰۰ کیلومتری موشک های بالستیک کشورمان را به عنوان یک خطر جدی علیه ده ها کشور اروپایی مطرح کرد!

از این رو باید از دستگاه دیپلماسی کشور خواست که با بهره گیری از ظرفیت های دیپلماسی عمومی خود در اتحادیه اروپا برای مقابله با این عملیات روانی جدید رژیم صهیونیستی اقدام کرده و این فتنه جدید را در نطفه خنثی نماید و مانع از تاثیر پذیری افکار عمومی این اتحادیه از جنگ روانی صهیونیست ها شود.

- نوید کمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۳۹
روابط عمومی

چند ماهی است که شعار عدالت طلبی در جامعه ما بیش از هرزمانی شنیده می شود و از هر سوی کشور یک گروه یا جریان یا حتی برخی شخصیت های معمم به عنوان داعیه دار عدالت طلبی و مبارزه با فساد سر برآورده اند و به مدد فضای مجازی هر روز هواداران جدیدی را به خود جلب می کنند!

داعیه داران عدالت هیچ کدام شان تاکنون اشاره ای به جریان فکری و متر و معیار خود برای تعریف عدالت و عدالت خواهی نداشته اند و صرفا از اهمیت مبارزه با فساد سخن می گویند!

متاسفانه افزایش فشارهای اقتصادی بر توده مردم که ناشی از سه عامل افزایش تحریم های اقتصادی ضد ایرانی و تداوم سوء مدیریت اقتصادی مدیران داخلی، در کنار فضاسازی های رسانه های ضدانقلاب، موجب شده تا افکار عمومی کشور نسبت به حواشی اقتصادی، فرهنگی  و خانوادگی مدیران و مسئولان نظام حساسیت ویژه ای داشته باشند!

این حساسیت ویژه آن هم در شرایطی که افکار عمومی کشور دائما در معرض بمباران هدفمند خبری با موضوع حواشی جنجال برانگیز زندگی نامتعارف فرزندان و اعضای خانواده برخی مسئولان و مدیران کشور (که البته عامدانه و توسط جریان های مشکوک سوژه یابی و منتشر می شود) است، فضا را برای افزایش اقبال عمومی نسبت به گروه های تندرو و نقاد به ظاهر پرچمدار عدالت طلبی مهیا کرده است!

البته برخی بر این باورند که دلیل افزایش اقبال عمومی به این دست اشخاص و گروه های به ظاهر فساد ستیز، «سرعت پایین و عمل دیرهنگام» نهادهای قانونی متولی برخورد با حواشی و انحرافات مسئولان و بستگان آنهاست!

بدیهی است که «سرعت مطمئنه» نهادهای قانونی مبارزه با انحراف و فساد ناشی از مصلحت اندیشی و رعایت اصول قانونی است اما نباید از این واقعیت چشم پوشی کرد که در شرایط فعلی کشور و پیچ تاریخی چهل سالگی انقلاب، افکار عمومی نیازمند اقدام بهنگام و قاطع حاکمیت در برابر ریزش ها و معدود مسئولان دارای حاشیه است.

طبیعتا تعلل در این دست برخوردها بیش ازپیش بر سرخوردگی اقشار آرمان گرا خواهد افزود که یکی از پیامدهای  احتمالی آن بازتولید افراد و گروهک هایی از جنس گروهک فرقان و حتی گروهک های  مارکسیست خواهد بود که می تواند در آینده به یک تهدید جدی علیه امنیت ملی کشورمان بدل شود!

درنتیجه پرواضح است که تنها راه پیشگیری از وقوع این دست احتمالات تهدید آفرین، افزایش روشنگری در بین آحاد مردم و خاصه اقشار جوان و  همچنین تقویت دستگاه های نظارتی و ترغیب آنها به مواجهه قاطع و بهنگام با پرونده های حساسیت برانگیز فساد و بی عدالتی است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۷ ، ۲۰:۳۹
روابط عمومی
با گذشت ۹ ماه از خروج آمریکا از برجام و تبدیل شدن گروه 1+5 به گروه 1+4، باز هم شاهد آن هستیم که عده‌ای برجام را دستاورد بزرگ و مهم‌ترین سپر امنیتی کشور در مواجهه با تهدیدآفرینی‌های خارجی معرفی می‌کنند؛ به گونه‌ای که با وجود بدعهدی‌های طرف‌های اروپایی و پیشنهادهای تحقیر‌آمیز آنها، از جمله اجرای H-SPV به جای SPV باز هم دولت همچنان به حفظ برجام در مواجهه با آمریکا تمایل دارد!
البته با وجود همه فشارهای اقتصادی و سیاسی علیه کشورمان همچنان همراهان و حامیان دولت با طرح موضوع بازگشت سایه جنگ، کشور و ملت را ناچار به حفظ برجام و حرکت به سوی مذاکره با آمریکا معرفی می‌کنند؛ آن هم در شرایطی که رهبر معظم انقلاب (حفظه‌الله) افزون بر رد ادعای احتمال شروع جنگ، هرگونه مذاکره با دولت فعلی آمریکا را ممنوع اعلام کرده‌اند. با این حال، با توجه به اظهارات مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا در سفر به منطقه و اعلام برگزاری همایش ضد ایرانی ورشو، پایتخت لهستان بار دیگر همزمان با شروع فضاسازی‌های رسانه‌های خارجی درباره افزایش احتمال برخورد نظامی آمریکا با ایران برخی از شخصیت‌های سیاسی تجدیدنظرطلب همسو با دولت و اصلاح‌طلبان در یادداشت‌ها و تحلیل‌های خود از بازگشت سایه جنگ بر سر کشور و لزوم تسریع در فرایند شروع مذاکره مجدد با آمریکا سخن می‌گویند، آن هم در شرایطی که کاملاً واقفند طرف آمریکایی به طور رسمی شروع هرگونه مذاکره را مشروط به قبول بی‌چون و چرای 12 پیش‌شرط کرده است و قبول آنها عملاً به از دست رفتن عزت ملی، توان دفاعی و موشکی و دست کشیدن از آرمان حمایت از مستضعفین منجر می‌شود! 
به طور طبیعی در شرایطی که رسانه‌های پر تعداد جریان زاویه‌دار با اصول انقلاب بر طبل بازگشت سایه جنگ بر سر کشور می‌کوبند، بد نیست نگاهی مجدد به استراتژی سایه جنگ (Shadow of War Strategy) دولت آمریکا داشته باشیم.
برای درک مفهوم استراتژی ابتدا باید به تحرکات آمریکایی صورت گرفته در طول هفته‌های گذشته دقت کنیم که مهم‌ترین آنها عبارتند از: سفر مخفیانه رئیس‌جمهور آمریکا به عراق، سفر دوره‌ای مشاور امنیت ملی کاخ سفید و وزیر خارجه ایالات متحده به کشورهای حوزه غرب آسیا، افشای تلاش جان بولتون برای طراحی نقشه حمله به ایران از سوی نشریات آمریکایی و اعزام یک ناوگروه نظامی به خلیج‌فارس که هر یک از آنها را می‌توان به مثابه یک قطعه از جورچین طرح جدید آمریکا علیه کشورمان تعریف کرد؛ اما بدون شک در بین همه این تحرکات اعلام برگزاری نشست ورشو از اهمیت و جلوه بیشتری برخوردار است!
برای درک اهمیت نشست لهستان کافی است به این نکته توجه داشته باشیم که در طول تاریخ معاصر و به ویژّه دوران پسا جنگ جهانی دوم که به تبدیل شدن آمریکا به قدرت سیاسی و نظامی غالب در جهان منجر شد، جنگ‌افروزان کاخ سفید همواره در راستای تأمین منافع استکباری خود یک راهبرد ثابت دو مرحله‌ای را به‌کار گرفته‌اند و مرحله اول آن تحمیل فشار روانی و ایجاد سایه جنگ و مرحله دوم اعمال قدرت سخت و برخورد نظامی است.
صبح صادق در شماره آتی به صورت تفصیلی ابعاد گوناگون تحرکات سیاسی، رسانه‌ای آمریکایی‌ها علیه جمهوری اسلامی ایران را بررسی خواهد کرد.

-یادداشتی از: نوید کمالیمنتشر شده در صبح صادق- شماره 883

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۷ ، ۲۰:۳۲
روابط عمومی
یادآوری: سال قبل این مقاله را در رابطه با وقایع دی ماه 96 نوشتم اما با توجه به در پیش بودن نقض احتمالی برجام از سوی دولت ترامپ در 22 اردیبهشت ماه سال جاری و همچنین هرج و مرج های موجود در بازار ارز لازم دیدم تا بار دیگر این مقاله را برای مطالعه مخاطبین عزیز باز نشر نماییم تا در تحلیل های آتی خود از نقش آمریکا در التهابات داخلی کشور غفلت نکنیم.
-----
به گزارش خبرگزاری رسا، اگر نگاهی به تاریخ تشکیل ایالات متحده و فرایند ظهور و بروز هژمونی آن در جهان بیندازیم در خواهیم یافت که در دوران پسا جنگ جهانی اول و دوم که این کشور با کنار زدن رقبای غربی خود به یکی از بزرگترین قدرتهای نظامی و سیاسی جهان بدل گردید هیچ رئیس جمهوری به اندازه دونالد ترامپ از منظر شهروندان آمریکایی مخالف ارزش های بنیادین این کشور در حوزه لیبرال دموکراسی و آرمان "American Dream" نبوده است.

در واقع دونالد ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رییس جمهور آمریکا در کمتر از یک سال از فعالیت خود با طراحی و اجرای سیاست های بی سابقه داخلی و خارجی موجی از انتقادها را بر علیه کاخ سفید و شخص رییس جمهور آمریکا بر انگیخته است به حدی که بسیاری از متحدان بین المللی آمریکا بر علیه وی موضع گیری های آشکاری نموده اند و آینده روابط دولت هایشان با آمریکا را در هاله ای از ابهام توصیف کرده اند.

جالب اینکه تاکنون اقدامات ترامپ در حوزه داخلی به حدی از منظر افکار عمومی آمریکا نامقبول بوده است که بیش از ۶۰ درصد از شهروندان آمریکا وی را از هواداران راست افراطی و حتی نئونازیست معرفی می کنند و در رسانه های بزرگ این کشور نیز مانند مقاله ای که در ماه سپتامبر سال گذشته میلادی در نشریه نیویورک تایمز به قلم راجر کوئن منتشر شد، شخصیت وی را با موسیولینی رهبر فاشیست های ایتالیا و هیتلر رهبر آلمان نازی مقایسه می کنند. 

اما ترامپ همانگونه که بواسطه اقدامات داخلی خود در نزد افکار عمومی منتقدان فراوانی دارد در عرصه سیاست بین المللی خصوصا در حوزه خاورمیانه و غرب آسیا نیز به واسطه دوستی و همکاری با سران دیکتاتور و خونریز منطقه از وجهه خوبی برخوردار نیست تا جایی به گفته نهادهای مدافع حقوق بشر با اعمال سیاست های تشویقی در قبال اقدامات جنگ طلبانه محمد بن سلمان در یکی از بزرگترین نسل کشی های تاریخ خاورمیانه در قبال مردم بی دفاع یمن سهیم شده است. 

اما در طی ماه گذشته میلادی و در شرایطی که بحران یمن به واسطه دخالتهای مستقیم سیاسی و تسلیحاتی آمریکا هنوز به با افق روشنی روبرو نیست منطقه شاهد اعلام سیاستی جدید از سوی ترامپ در قبال مساله فلسطین بود(برای مطالعه بیشتر به مقالات پایگاه تحلیلی طنین مراجعه شود) که بر اساس آن ملت فلسطین از حق تاریخی و قانونی خود نسبت به شهر بیت المقدس محروم شده و این شهر به عنوان پایتخت رژیم اشغال گر صهیونیستی از سوی ایالات متحده رسمیت یافت.

این راهبرد جدید ترامپ هرچند موجب شور شعف همپیمانان صهیونیستی او شد اما بطور قاطع کشورهای جهان  از جمله همپیمانان اروپایی آمریکا در سازمان ملل متحد بر علیه این تصمیم موضع گیری کرده و این اقدام خودسرانه ترامپ را محکوم کردند و تا جایی پیش رفتند که رسما برخی از رهبران اروپا سران فعلی کاخ سفید را فاقد مشروعیت عقلانی برای دخالت در مسائل مهم جهان معرفی کردند. 

اما آنچه محور اصلی این مقاله است نوع راهبردهای ترامپ در مورد ایران می باشد زیرا ترامپ در کنار مساله فلسطین توجه زیادی به ایران داشته و در سال اول ریاست جمهوری خود بخش زیادی از وقت و انرژی خود را وقف تدوین سیاست ها و راهبردهایی برای مقابله با ایران و نفوذ و پیشرفت داخلی و منطقه ای این کشور کرده است تا جایی که در سخنرانی نفرت انگیز خود در مهر ماه سال جاری خود برابر با ۱۳ اکتبر سال گذشته میلادی ملت ایران یک ملت تروریست "A Terrorist Nation" معرفی کرد که در راستای مقابله با آن استفاده از هر ابزار و سیاستی مشروعیت می یابد.

ترامپ در نخستین روزهای حضورش در کاخ سفید اثبات کرد که اولویت سیاست خارجه وی نه روسیه و چین بلکه ایران است تا جایی که در نخستین فرمان ملی و اجرایی خود  ورود "اتباع ایران" به خاک کشورش را ممنوع کرده و این دایره ممنوعیت را تا شهروندان اروپایی و آمریکایی سفر کرده به ایران نیز گسترش داد زیرا از منظر وی هر فرد ایرانی یا سفر کرده به ایران مستعد انجام اقدامات تروریستی بر علیه منافع آمریکا است آنهم در حالی که بسیاری از ایرانیان مقیم ایالات متحده در مهمترین مشاغل اقتصادی و سیاسی این کشور فعال بوده و هستند!

با توجه به آنچه بیان شد به راحتی می توان دریافت که ترامپ بر خلاف اسلاف پیشین خود در کاخ سفید نه تنها اهمیتی به حفظ موقعیت آمریکا در عرصه روابط بین الملل نمی دهد بلکه بدلیل برخورداری از یک سادیسم سیاسی علاقه زیادی به آزار و اذیت ملت های جهان خصوصا مخالفان رشد و توسعه رژیم صهیونیستی با محوریت ایران دارد لذا پس از انتخاب وی به ریاست جمهوری به صورت آشکار حمایت آمریکا از گروه های تروریستی و منافق که در پوشش اپوزیسیون سیاسی بر علیه ملت ایران فعالیت می کنند به شدت افزایش یافت.

لذا لازم است با نگاهی عمیق تر به رویکردهای ترامپ در قبال ایران بپردازیم تا در قبل آن تحلیلی دقیق تر از شرایط امروز و فردای کشور در مواجهه با این دشمن دیرینه داشته باشیم.

راهبرد های ترامپ برای مهار ایران

راهبرد فشار  "Pressure Strategy"
بر اساس آنچه از برآوردها و تحلیل های اندیشکده های بزرگ آمریکایی و اروپایی بر می آید ترامپ محور همپیمان خود در منطقه را از ریاض گرفته تا تل آویو حافظ و منشاء تداوم حضور آمریکا در منطقه می داند لذا از دید ترامپ ایران به عنوان یک کشور مستقل و مخالف این دو کشور در واقع بر هم زننده برنامه های بلند مدت آمریکا برای حضور و بهره برداری از منطقه تعریف می گردد لذا باید به هر شکل ممکن برای حذف یا تغییر و همراه سازی حکومت ایران اقدام کرد.

مهمترین راهبرد مشهود ترامپ در قبال ایران استفاده از سیاست علنی حمایت از "تغییر حکومت" و "نقض برجام" بوده است زیرا به عقیده وی کشور ما حساسیت بالایی بر روی این دو مساله داشته و طبیعتا با تمرکز و فشار بر روی این دو موضوع می توان امتیازات زیادی گرفت تا جایی که حتی به نفوذ و حضور ایران در منطقه نیز پایان داد. 

لذا آنگونه که در اظهار نظرهای مقامات کاخ سفید و شخص ترامپ مشخص است راهبرد فشار بر ایران در  بلند مدت و بصورت مستمر راهبرد اصلی آمریکا برای مهار ایران خواهد بود و به عقیده آنها این فشارها در نهایت حکومت ایران را به مذاکره هایی در چهارچوب منافع و علایق ترامپ و متحدانش خواهد کشاند.

 راهبرد تغییر حکومت "Regime Change Strategy"

در ماه های گذشته ادبیات تغییر رژیم به یکی از مهمترین مفاهیم مورد استفاده مقامات کاخ سفید در مواجهه با موضوع ایران شده است بطوری که رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه رسما در جلسه کمیته خارجی کنگره اعلام کرد که سیاست ایالات متحده مهیا کردن شرایطی است که به گذار قدرت در حاکمیت ایران منجر شود که به عبارت بهتر تغییر حکومت در ایران است که طبیعتا جز با جنگ یا نفوذ منتج به استحاله ممکن نخواهد بود. 

جالب اینکه  جیمز متیس، وزیر دفاع ترامپ نیز در مدتی قبل در یک مصاحبه خبری رسما از لزوم تغییر حکومت ایران سخن گفته بود که به نوعی تایید کننده موضع آشکار ترامپ در قبال ایران است.

البته ترامپ بواسطه مشاورین با سابقه خود که غالبا از ژنرال های بازنشسته ارتش آمریکا هستند این واقعیت را پذیرفته که مقابله با ایران و تغییر حکومت از طریق نظامی دور از دسترس و پر هزینه است لذا آنگونه که از افزایش ارتباطات سیاسی و امنیتی کاخ سفید با گروه های مخالف جمهوری اسلامی ایران مشخص است آمریکا خواهان هزینه کردن از اپوزیسیون داخلی و خارجی برای نیل به این هدف خود است.

چرایی حمایت ترامپ از اغتشاشات اخیر ایران

در هفته های گذشته کشور ما شاهد بروز برخی از وقایع تلخ از جمله اغتشاشات خیابانی بود که منجر به تخریب اموال عمومی و کشته و زخمی شدن برخی از شهروندان کشورمان شد اما آنچه در این ایام بیش از همه مورد توجه افکار عمومی ایران و جهان قرار گرفت حمایت مکرر ترامپ از اغتشاشگران بود که حتی شامل تهدید هایی لفظی بر علیه ملت ایران نیز می شد!

قطع به یقین این رویکرد ترامپ مبتنی بر یک راهبرد از پیش تعریف شده در راستای استراتژی مهار ایران است لذا لازم است تا با موشکافی آن به شناخت و تحلیل دقیق تری نسبت به حمایت های کاخ سفید از آشوب های خیابانی اخیر دست پیدا کنیم.

بنا بر آنچه تاکنون از منابع غربی افشاء شده است در ماه های پایانی دوره ریاست جمهوری اوباما مارک دوبویتز مدیر "بنیاد دفاع از دموکراسی"  گزارشی مختصر و ۷ صفحه ای را بصورت محرمانه به شورای امنیت ملی آمریکا فرستاد و بر اساس آن راه کارهای شکل دهی آشوب های های مردمی در ایران را  با هدف تغییر حکومت و ایجاد یک ایران دموکراتیزه مورد تایید آمریکا مطرح کرد. 

این گزارش محرمانه اما مدتی بعد بدست مایکل کرولی دبیر حوزه سیاست خارجی سایت معروف پولوتیکو رسید و بخش هایی از آن منتشر شد که در بخشی از آن در کنار مسائل اقتصادی از ریاست جمهوری آمریکا به عنوان مهمترین عنصر تاثیرگذار بر شروع آشوب ها و اعتراضات مردمی در ایران یاد شده بود. 

از این رو بلافاصله بعد از تبدیل شدن اعتراضات اقتصادی و معیشتی معترضان به اغتشاشات خیابانی سودجویان، ترامپ سعی کرد با ورود سریع به این قضایا در راستای اجرای این شیوه نامه گام بردارد تا به ظن خود آتش فتنه را شعله ورتر کرده و نیروهای منافق و اپوزیسیون فعال در اغتشاشات را با دلگرمی بیشتر به تداوم فعالیتهایشان وادارد.

متاسفانه ترامپ با توجه به پیش فرض های ذهنی خود که بخش زیادی از آن نیز ناشی از القائات نزدیکان صهیونیست وی است تصور می کند سیاست تلاش برای تغییر حکومت در ایران در کنار اجرای راهبرد فشار اگر نتواند منجر به تغییر حکومت در ایران شود حداقل منجر به مشروعیت زدایی از حکومت ، بی ثباتی فضای داخلی ایران و افزایش نا آرامی ها خواهد شد که در نتیجه آن توجه حکومت ایران بیش از آنکه معطوف منطقه باشد به داخل مرزها معطوف خواهد شد لذا به ظن آنها در دراز مدت هم راهی جز اعمال خشونت برای آرام سازی فضا نخواهد داشت که در نهایت راه را برای منزوی شدن ایران و لغو توافقات بین المللی مانند برجام و همچنین اعمال تحریم های گسترده اقتصادی و حقوق بشری مهیا خواهد کرد که در نتیجه آن راهی جز تغییر یا سازش با آمریکا برای حکومت ایران باقی نخواهد ماند.

لذا در پایان و با توجه به آنچه در مورد راهبردهای ترامپ برای مقابله با ایران مطرح گردید لازم دیده می شود که مسؤولان داخلی کشورمان خصوصا در حوزه مجلس و دولت هر چه سریع تر با رفع مشکلات اقتصادی موجود و بهبود آن با تاکید بر اجرای سیاست اقتصاد مقاومتی مورد تایید رهبر معظم انقلاب (حفظه الله) علاوه بر کاهش فشارهای اقتصادی بر مردم، زمینه ساز وحدت و همدلی عمومی در مواجهه با راهبردهای خبیثانه رئیس جمهور ایالات متحده و لابی صهیونیستی بر علیه ملت ایران شوند./۹۹۴/ب۱۰۱/ف

- یادداشتی از نوید کمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۵۴
روابط عمومی

به گزارش سیتنا پایگاه خبری فناوری اطلاعات ؛  با تبدیل شدن جهان به یک جامعه اطلاعاتی مملو از اطلاعات مشکلات ویژه‌ی خود را نیز به همراه داشته است که یکی از مهمترین آنها وجود محدودیت‌های فراوان سیاسی و حتی فنی جهت دسترسی به مطلب علمی ویژه است.

از سوی دیگر نیز حجم بالای منابع تولید کننده دانش در جهان موجب شده است تا رصد و پالایش جدیدترین محتواهای ارزشمند تولید شده در فضای گسترده وب برای دانشجویان و پژوهشگران به کاری سخت و زمان‌بر بدل گردد بخصوص به این دلیل که در برخی از رشته ها گذر زمان موجب از دست رفتن ارزش اطلاعات و داده های منتشر شده می شود و لاجرم پژوهشگر بایستی در اسرع وقت اقدام به بهره برداری از مقاله یا تحلیل مد نظر خود نماید.


بطور مثال تنها در کشوری مانند ایالات متحده آمریکا بیش از 6000 اندیشکده و موسسه فعال در حوزه های مطالعات سیاسی و اقتصادی وجود دارد که هریک از آنها دارای حداقل یک یا بعضا مانند اندیشکده بنیاد کارنگی دارای چند پایگاه رسمی اینترنتی جهت انتشار تولیدات علمی و تحلیلی خود هستند و طبیعتا بررسی یکایک آنها برای دست یافتن به جدیدترین مقالات آنهم در یک موضوع خاص نیازمند صرف وقت و هزینه بالایی است که غالبا خارج از توان دانشجویان و پژوهشگران کشورمان است.


از این رو سامانه آزمایشی رصد و پایش اندیشکده های مطرح جهان که در فاز نخست بیش از 200 اندیشکده مطرح آمریکا، اروپا و غرب آسیا را پوشش می دهد ایجاد و راه اندازی گردیده است.


این سامانه که فعلا در نسخه آزمایشی مبتنی بر فناوری جستجوی گوگل ایجاد شده است با دریافت کلید واژه درخواستی از سوی کاربر اقدام به بررسی و فهرست جدیدترین تولیدات اندیشکده ها با موضوع تعریف شده از سوی کاربر می نماید که این خود موجب کاهش هزینه های زمانی دانشجویان و پژوهشگران برای دستیابی به منابع جدید علمی و تحلیل منتشر شده توسط اندیشکده های معروف جهان می شود.


در پایان لازم به ذکر است که در ماه های آتی نسخه کاملا بومی این سامانه که بدست متخصصان داخلی در حال طراحی است، جهت بهره برداری رایگان دانشگاه ها و جامعه علمی کشور رونمایی و ارائه خواهد شد.


لینک دسترسی به سامانه رصد اندیشکده ها: http://navidkamali.blog.ir/page/rasad

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۰۷
روابط عمومی