امروزه، فضای مجازی به مثابه یک بستر تولید و تبادل اطلاعات به یکی از فراگیرترین رسانههای تاریخ تمدن بشر بدل شده است؛ چرا که بر اساس ارزیابیهای صورت گرفته، تنها در طول یک روز 5/2 کوالیتون (ده به توان هجده) بایت داده در فضای مجازی تولید و تبادل میشود، اما نکته اینجاست که تنها بخش محدودی از این حجم دادهها برای افکار عمومی اهمیت دارد و باقی آن صرفاً در سامانههای نرمافزاری و اطلاعاتی برای استفادههای آتی مانند داده کاوی و جاسوسی ذخیره میشود.
اخبار و تحلیلهای رسانهای یکی از انواع دادههای پر کاربرد و پر مخاطب تولید شده در فضای مجازی است؛ به طوری که بر اساس نتایج بیشتر پژوهشها امروزه فضای مجازی به مهمترین منبع دریافت خبر و تحلیل نوع بشر بدل شده است و حتی در کشور ما نیز کانالهای خبری مجازی بیش از سایر انواع سنتی رسانههای خبری مورد توجه قرار گرفتهاند.
با ظهور شبکههای اجتماعی، رسانههای خبری مجازی و البته غیر رسمی به دلیل شکستن انحصار رسانههای رسمی و سنتگرا با اقبال افکار عمومی جهان روبهرو شدند؛ چرا که مدیریت ناکارآمد، غیر روزآمد و سنتی حاکم بر عمده رسانههای رسمی دیگر قادر به تأمین نیازهای اطلاعاتی مخاطبان نبود و به همین دلیل با ظهور رسانههای غیر رسمی مجازی، تودههای مردم با علاقه به استفاده از آنها روی آوردند؛ چرا که به واسطه این رسانهها میتوانستند به اخبار و اطلاعات مورد نیاز و علاقه خود فارغ از چارچوب کند و پر ملاحظه رسانههای رسمی دست پیدا کنند.
با این حال در طول چند سال اخیر پس از مشخص شدن رویکردهای انحصارطلبانه غولهای بزرگ عرصه رسانه و فناوری جهان از جمله گوگل و اپل، نخبگان سیاسی و اجتماعی جهان با این واقعیت تلخ روبهرو شدند که وابستگی افکار عمومی به فضای مجازی و رسانههای مبتنی بر آن عملاً آنها را در یک اکوسیستم اطلاعرسانی بسته و مدیریت شده قرار داده است که مهمترین آسیب آن مدیریت ادراک کاربران از طریق مافیاهای سیاسی و اقتصادی است.
این موضوع آنقدر به نقل داغ محافل نخبگانی جهان بدل شده است که باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا نیز به آن واکنش نشان داده و در یک مصاحبه بیسابقه شبکههای اجتماعی را بزرگترین تهدید علیه دموکراسی معرفی کرده است.
وی در مصاحبه اخیر خود به موضوع «زوال حقیقت» یا Truth Decay اشاره کرده و عامل آن را فضای مجازی و به طور خاص پلتفرمهای بزرگ رسانهای مانند فیسبوک و گوگل معرفی کرده است.
این اعتراف دیر هنگام اوباما و تأکید او بر نقش انکارناپذیر ابر رسانههای مجازی غرب در انتشار اخبار جعلی و فریب افکار عمومی در حالی صورت گرفته است که وی خود پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری سال 2009 را مدیون حمایت شبکههای اجتماعی است و در طول دوران هشت ساله حضور خود در کاخ سفید بارها کشور ما را به دلیل ادعاهایی مانند «محدودسازی اینترنت» و «تلاش برای جلوگیری از انتقال آزاد اطلاعات» مشمول فشار و تحریم کرده بود، اما هم اکنون علاوه بر ممنوعسازی حضور فرزندانش در شبکههای اجتماعی، از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بزرگ به عنوان عوامل زوال حقیقت در جامعه بشری یاد میکند و خواهان عبور از شرایط فعلی پیش از افول آمریکا میشود!
بدون شک تعمیق و تأمل در اعتراف اخیر رئیسجمهور سابق آمریکا و تأکید وی بر نقشآفرینی فضای مجازی و اکوسیستمهای رسانهای انحصارطلب در بروز و تشدید شکافهای سیاسی و اجتماعی آمریکا میتواند به تقویت منطق حمایت از توسعه شبکه ملی اطلاعات در کشور ما کمک کند.
امروزه، شبکهها و رسانههای اجتماعی دیگر تنها بستری برای سرگرمی و ارتباطات فردی و اجتماعی شهروندان به شمار نمیآیند، بلکه یکی از مهمترین ابزارهای پیشبرد دیپلماسی و اعلام سیاستهای داخلی و خارجی کشورها هستند، چرا که دیگر فعالیت در رسانههای اجتماعی، یک فعالیت فردی و محدود به منتشر کردن قدری متن و تعدادی عکس و «لایک» و «فالو» کردن دوستان و آشنایان نیست، بلکه امروز در قالب همین متنها و عکسها، سیاستها و منافع ملی، منطقهای و حتی فرامنطقهای دولتها پیگیری میشود.
سال 2007 را میتوان نقطه شروع این تغییر کارکرد و تبدیل شدن رسانههای اجتماعی به ابزار دست سیاستمداران دانست؛ زیرا در این سال «باراک اوباما» برای نخستین بار پیش از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به شکل جدی فعالیت در فضای مجازی را آغاز کرد و موفقیت او در انتخابات با تکیه بر فعالیتهای مجازی، زمینه جلب نظر دیگر سیاستمداران جهان به شبکههای اجتماعی را فراهم کرد و رهبران سیاسی غرب یکی پس از دیگری به این فضا پیوستند.
باید به این نکته توجه داشت که در فضای سیاسی و دیپلماسی و در بین دهها شبکه اجتماعی تنها «توئیتر» توانسته به رسانه اول رهبران سیاسی جهان بدل شود که این مسئله نیز از ماهیت وجودی این رسانه و تجمع نخبگان سیاسی و رسانهای در آن نشئت میگیرد.
توئیتر به منزله یک رسانه میکرو بلاگ یا نوشتارهای کوتاه، از نظر ضریب نفوذ در حوزه دیپلماسی و سیاست رتبه اول را به خود اختصاص میدهد؛ زیرا غالباً اخبار دنیای سیاست، نخستین بار در توئیتر منتشر میشوند.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور منفور آمریکا را میتوان یکی از فعالترین رؤسایجمهور جهان در عرصه «دیپلماسی مجازی» یا به عبارت دقیقتر «دیپلماسی توئیتری» دانست. وی در طول شبانهروز بارها درباره مسائل داخلی و خارجی آمریکا توئیت منتشر میکند و به همین دلیل نیز حدود 86 میلیون کاربر عمدتاً خبرنگار و سیاستمدار، دنبالکننده حساب توئیتر وی هستند؛ از جمله جدیدترین توئیتهای پر حاشیه وی میتوان به اعلام عادیسازی روابط بین امارات متحده عربی و بحرین با رژیم صهیونیستی اشاره کرد.
البته جالب است که توئیتر و دیگر رسانههای اجتماعی پر مخاطب، از سوی بیشتر دولتها رسماً به منزله یک رسانه رسمی در نظر گرفته نشدهاند؛ اما خواهی نخواهی به دلیل ضریب نفود و تأثیرگذاری بالای این رسانهها بر افکار عمومی حتی در کشورهایی، مانند ایران که بیش از ده سال از فیلترینگ توئیتر میگذرد عملاً این رسانه به مثابه یکی از مهمترین منابع خبری کشور مطرح بوده و کمتر مسئول و سیاستمدار شناخته شدهای را میتوان یافت که در این بستر فعالیتی نداشته باشد.
در واقع، ارزش توئیتر و دیگر رسانههای اجتماعی بیش از آنکه ناشی از رسمیت آنها باشد، از ارزش مبادلهای و تعاملی آنها نشئت میگیرد؛ به این معنا که فعالیت شخصیتهای رسمی در فضای غیر رسمی موجب تولید پیامهای مطلوبتر و باورپذیرتر برای مخاطب میشود که اتفاقاً این کارکرد توأمان رسمی و غیر رسمی موجب افزایش ضریب تأثیرگذاری رسانههای از جنس توئیتر بر افکار عمومی شده است.
لذا با توجه به فعالیت قابل توجه مسئولان و فعالان فرهنگی و مجازی کشورمان در این فضا و همچنین نیاز مبرم جبهه مقاومت به بسط و توسعه گفتمان انقلاب اسلامی در سطح افکار عمومی منطقه و جهان، آن هم در قالبهای نوین از جمله فضای مجازی به نظر میرسد نهادهای مسئول در حوزه فضای مجازی باید به این رسانه باز نگاهی داشته و آن را بستری جدی برای پیشبرد دیپلماسی عمومی و دیجیتال جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه و جهان در نظر بگیرند.
پس از مرور تاریخ چهل ساله انقلاب اسلامی، میتوان دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی را یکی از مهمترین دورههای حیات مجلس و تجلی عملی اراده ملت در تعیین مسیر آینده قانونگذاری کشور در نظر گرفت؛ زیرا مجلس جدید به دلایل گوناگونی، از جمله عملکرد دولت و مجلس در سالهای گذشته و به ویژه چند سال اخیر، عملاً مسئول احیای اعتماد افکار عمومی به جایگاه مجلس در ساختار سیاسی کشور است و تحقق این مأموریت به منزله یک تکلیف انقلابی بر عهده نمایندگان این دوره از مجلس قرار گرفته است.
در واقع، همانگونه که رئیس مجلس پیشتر در توئیتر خود نوشته، مجلس یازدهم را میتوان «مجلس امید و انتظار مردم» دانست؛ چرا که مردم در وضعیت سخت اقتصادی و با وجود همه عواملی که دستبهدست هم داده بودند تا آنها را از مجلس و انتخابات مأیوس کند، به پای صندوقهای رأی آمدند و امیدوارانه نمایندگان مجلسنشین فعلی را انتخاب کردند تا به دست آنها گره از مشکلات کشور گشوده شود. البته بدخواهان داخلی و خارجی نظام که خواهان موفقیت جریان انقلابی در حل و فصل چالشهای پیش روی کشور نیستند، از همان شروع فعالیت مجلس یازدهم، خط حاشیهسازی علیه نمایندگان را در دستور کار خود قرار دادند و با اقداماتی از جمله مصاحبههای هدفمند، مانند «آخرین کتب مطالعه شده توسط اعضای کمیسیون فرهنگی» عملیات تخریب سرمایه اجتماعی مجلس انقلابی را کلید زدند و پس از آن نیز هر روز خط تخریب مجلس و نمایندگان را دنبال میکنند.
برای نمونه، طی دو هفته گذشته طرح «صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی و ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی» که از آن با عنوان شیطنتآمیز «طرح فیلترینگ شبکههای اجتماعی خارجی» یاد میشود، به بهانهای برای تحریک افکار عمومی جامعه، به ویژه اقشار جوان علیه مجلس یازدهم و نمایندگان آن بدل شده و بدخواهان از طریق رسانههای رسمی و غیر رسمی پر تعداد خود با طرح مسائلی، از جمله «فیلترینگ قریبالوقوع اینستاگرام» افکار عمومی عمدتاً جوان را تحت تأثیر قرار داده و اینگونه وانمود میکنند که نمایندگان ملت به جای تمرکز بر حل و فصل مشکلات اقتصادی توجه خود را به مسدودسازی و تحدید آزادیهای اجتماعی و رسانهای معطوف کردهاند!
البته باید به این نکته مهم توجه داشت که حساسیت بالای افکار عمومی جامعه نسبت به سیاستگذاریهای مرتبط با حوزه فضای مجازی بیراه و غیر منطقی نیست؛ زیرا امروزه فضای مجازی تأثیر انکارناپذیری بر زندگی فردی، اجتماعی و حتی اقتصادی تودههای مردم دارد و دشمن با درک این موضوع به شیطنتهایی از جنس سیاهنمایی طرح اخیر دست میزند؛ آن هم در حالی که طرح مذکور پیش از اینکه طرح ساماندهی پیامرسانها باشد، طرح صیانت از فضای مجازی و به ویژه حفاظت و حمایت از کسبوکارهای مبتنی بر فضای مجازی است.البته به نظر میرسد، یکی از دلایل هجمه علیه این طرح، تأکید آن بر لزوم تشکیل «هیئت ساماندهی» در حوزه راهبردی فضای مجازی کشور است؛ زیرا بر اساس این طرح هیئت ساماندهی، وظیفه ارائه مجوز فعالیت، نظارت بر عملکرد و محتوا، رسیدگی به شکایات و تخلفات و حمایت از پیامرسانها را بر عهده خواهد داشت. ترکیب اعضای این هیئت به این صورت است که دولت یا همان قوه مجریه اکثریت اعضا را در دست ندارد و دیگر دولتها به دلایلی از جمله توجه به سیاستهای انتخاباتی قادر به نادیده گرفتن سیاستگذاریهای کلان حوزه فضای مجازی کشور نخواهند بود، از این رو شاید بتوان از همین یک نکته به چرایی شکلگیری بخشی از هجمهها علیه طرح جدید مجلس پی برد!
به گزارش خبرنگار احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، امیرمحمد غفاری؛ فیک نیوزها یا همان اخبار جعلی موضوعی است که این روزها مشکلات زیادی در فضای حقیقی و مجازی برای افراد در سراسر دنیا به وجود آورده است. موضوعی که اگر به درستی و به موقع با آنها مقابله نشود میتواند امنیت کشورها را به خطر بیاندازد.
رهبر انقلاب در سخنان خود در روز عید قربان به آن اشاره کردند و آن را موازی با جریان تحریم دانستند و فرمودند: «به موازات تحریم یک جریان تحریف هم هست. واژگون نشاندادن واقعیات کشور ما نیز یکی از کارهایی است که دشمنان انجام میدهند تا هم ضربه به روحیه مردم بزنند و هم آدرس غلط دادن است برای رفع مشکل تحریم.»
ایشان در ادامه صحبت هایشان میفرمایند: «اگر جریان تحریف شکست بخورد جریان تحریم قطعاً شکست میخورد؛ چرا که عرصه، عرصه جنگ ارادههاست.»
به همین مناسبت با نوید کمالی، کارشناس فضای مجازی نشستیم تا کمی در خصوص شناخت اخبار جعلی یا همان فیک نیوزها و راههای شناخت آنها و تهدیداتشان صحبت کنیم. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
باشگاه خبرنگاران جوان: این روزها با توسعه فضای مجازی شاهد فعالیتهای روز افزون فیک نیوزها هستیم. فعالیت فیک نیوزها در فضای مجازی چقدر در زندگی حقیقی افراد تاثیرگذار است و چه اندازه میتواند زندگی عادی افراد را تحت تاثیر قرار دهد؟
کمالی: این دوره از تاریخ تمدن بشر به دلیل وفور و تعدد ابزارهای رسانهای و ارتباطی تولید کننده و منتقل کننده اطلاعات به عنوان «عصر اطلاعات» شناخته میشود، زیرا تا پیش از این دوره تاریخی، هیچگاه حجم تولید و انتقال اطلاعات توسط بشر به میزان فعلی نبوده است که نمونه آن تولید روزانه میلیونها ساعت محتوای تصویری در فضای مجازی و وب سایتهای مانند آپارات و یوتیوب است.
علاوه بر این در هیچ دورهای از تاریخ بشر سرعت انتقال اخبار و اطلاعات به حد فعلی نرسیده بود به طوری که هیچ وقت اجداد ما تصور نمیکردند که روزی این امکان فراهم شود که خبر مهمی مانند آنچه در بندر بیروت رخ داد در کسری از ثانیه در چهار گوشه جهان شنیده و دیده شود.
از این رو عصر و زمانه فعلی را میتوان از حیث اطلاعات و اطلاع رسانی به عنوان انقلابیترین دوره تاریخ تمدن بشر در نظر گرفت، زیرا این تحول موجب شکل گیری فصل جدید و بینظیری از تعاملات فردی و اجتماعی بین انسانها شده است؛ البته این تحول کاملاً و تماماً مثبت نبوده و مانند بسیاری از پدیدههای دست ساخته بشر دارای ابعاد نامطلوب و آسیب زایی نیز است که یکی از مهمترین آن تبدیل شدن ابزارهای نوین اطلاع رسانی به ابزار فریب و مدیریت ناسالم افکار عمومی است.
به عبارت دقیقتر از ابتدای ساخت و توسعه ابزارهای تولید و نشر انبوه خبر این دست ابزارها به دلیل توان تاثیرگذاری بالای خود بر افکار عمومی، به ابزار محبوب مدیریت و کنترل افکار عمومی اصحاب قدرت تبدیل شدند.
طبیعتاً وقتی بحث مدیریت افکار عمومی و لزوم هدایت و جهت دهی آن مطرح میشود، نمیتوان انتظار داشت که هر آنچه از مجرای یک رسانه منتشر میشود انطباق کامل با واقعیت داشته باشد بلکه هر رسانه و به طور دقیقتر هر مدیر رسانه آن بخشی از واقعیت را در خروجی رسانه خود برجسته و منعکس میکند که سازگار با منافع و مصلحتهای خویش یا جریان مطلوبش باشد؛ لذا میتوان گفت که در فرایند سنتی و کلاسیک مدیریت افکار عمومی بیشتر با بزرگ نمایی و کوچک نمایی رخدادهای واقعی روبرو هستیم، اما مدتی است که در حوزه ارتباطات یک مفهوم نسبتا جدید به عنوان چالش حوزه اطلاع رسانی و مدیریت افکار عمومی مطرح شده است و آن چیزی نیست جز فیک نیوزها(Fake News) یا همان اخبار جعلی که به جای تکیه بر مهندسی نحوه اطلاع رسانی یک رخداد واقعی به طور کلی به جعل یک موضوع یا رخداد و طرح آن در عرصه افکار عمومی میزند.
متاسفانه در طول چند سال اخیر به دلیل افزایش آسیبهای ناشی از شیوه فیک نیوزها موضوع مقابله با اخبار جعلی به یکی از مهمترین دغدغههای افکار عمومی جهان تبدیل شده است، زیرا ماهیت شبکهای فضای اطلاع رسانی نوین و همچنین فقدان سواد رسانهای مناسب در بین کاربران، بسترهای نوین ارتباطی میتواند به سرعت اخبار جعلی را میلیونها بار بازنشر کرده و نسبت به یک موضوع خاص در بین کاربران ادراک سازی کنند که در نتیجه این ادراک سازی، عملکردها و رویکردهای حقیقی کاربران هم تحت تاثیر قرار میگیرد که نمونه معروف آن استفاده کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ از اخبار جعلی در جهت جلب نظر افکار عمومی رای دهندگان آمریکایی و کسب موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا بود.
باشگاه خبرنگاران جوان: به نظر شما راه مقابله با این فیک نیوزها چیست؟
کمالی: برای مقابله با اخبار جعلی یا همان فیک نیوزها دو راهبرد عمده وجود دارد که اولین آن تدوین قوانین ضد فیک نیوز و مسدود سازی حسابهای کاربری و از دسترس خارج کردن رسانههای تولید کننده اخبار جعلی است.
در این راستا شبکههای اجتماعی بزرگ بعضاً به صورت روزانه حسابهای مشکوک به نشر اخبار جعلی را تعلیق و یا حذف میکنند و نهادهایی مانند پلیس نیز با مالکان رسانههای تولید کننده اخبار جعلی برخورد میکنند. اما دومین راهبرد توجه به ارتقاء سطح سواد رسانهای افکار عمومی است، زیرا حتی اگر تمام رسانههای تولید کننده اخبار جعلی مسدود شوند، اما افراد عضو جامعه توان تشخیص منابع خبری معتبر را از غیر معتبر نداشته باشند باز هم جامعه در برابر اخبار جعلی آسیب پذیر خواهد بود.
به طور مثال هم اکنون به دلیل شرایط خاص اقتصادی کشور جامعه نسبت به اخبار اقتصادی حساس است لذا در این شرایط سودجویان با انتشار اخبار جعلی میتوانند به راحتی در جامعه تنش آفرینی کنند، به طور مثال انتشار یک خبر جعلی مانند «احتمال سقوط بازار بورس در طی ۲۴ ساعت آینده» میتواند موجب شکل گیری صفوف طولانی فروشندگان نگران سهام در خیابانهای کشور شود در حالی که اگر سواد رسانهای جامعه بالا باشد افراد پیش از پذیرش پیام نهفته در این خبر، دست به ارزیابی اعتبار منبع خبر میزنند؛ یا تصور کنید که در روزهای حساس انتخابات ۱۴۰۰ اخباری ساختگی مبنی بر برنامه یکی از کاندیداها برای مسدود سازی اینترنت در جامعه منتشر شود! طبیعتاً این دست فیک نیوزها در شرایط حساسی مانند انتخابات میتوانند موجب جهت دهی رای افکار عمومی شوند؛ بنابراین در عصر حاضر مهمترین و موثرترین راهبرد در مقابله با بحران فیک نیوزها، ترویج و توسعه سواد رسانهای یا همان Media Literacy است.
باشگاه خبرنگاران جوان: فکر میکنید این فیک نیوزها چه مقدار در جریان تحریف که رهبر معظم انقلاب که روز عید قربان در بیاناتشان به آن اشاره کردند اثرگذار بودند و چه مقدار توانستند تحریفهای خود را بر ذهن مردم بنشانند؟ راه مقابله با این تحریفها و دروغ پردازیها چیست؟
کمالی: تمدن اصیل اسلامی از صدر اسلام تاکنون در معرض تهاجمات سخت و نرم دشمنان اسلام قرار داشته، اما این تهاجمات در عصر اطلاعات بیش از اینکه جنبه سخت داشته باشند بیشتر در حوزه نرم و ادارکی و شناختی دنبال شده اند، زیرا دشمنان اسلام اصیل که امروز در قامت دشمنان جمهوری اسلامی ایران خودنمایی میکنند بر این باورند که مهار جنبش انقلابی اسلام جز با تسلط بر اذهان تودههای بشر ممکن نیست، بنابراین دشمنان اسلام و به طور ویژه تمدن غرب و ایادی منطقهای آن در طول دهههای اخیر در حوزه رسانه سرمایه گذاریهای عظیمی انجام داده اند که فعال سازی ۲۶۰ شبکه فارسی ضد ایرانی تنها نمونهای از این دست سرمایه گذاریها است.
در واقع دشمنان انقلاب اسلامی بر این عقیده اند که با بهره گیری از چتر رسانهای گسترده میتوان به صورت همه جانبه افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داده و با بهره گیری از تکنیکهایی عملیات روانی مانند تحریف، کوچک نمایی، سانسور و صدها ترفند دیگر اولویتها و برداشتهای ذهنی جامعه هدف را تغییر داد.
به طور مثال دشمنان انقلاب اسلامی با حمایت از شبکه رسانهای معاند آمدنیوز و توسعه زیرساخت تولید و نشر فیک نیوزها توسط آن تلاش کردند تا با تحریف واقعیتهای کشور و ذهنیت سازی منفی علیه مسئولان کشور زمینه ایجاد شکاف بین مردم و مسئولان را فراهم کنند که خوشبختانه اقدام هوشمندانه سپاه این توطئه را خنثی کرد، اما خطر باز تولید رسانههای جدید با ماموریت آمدنیوز همچنان باقی است، بنابراین باید تمرکز ویژهای بر ارتقاء توسعه سطح سواد رسانهای افکار عمومی کشور داشت تا جامعه نسبت به تهدیداتی از جنس آمدنیوزها واکسینه شود.
البته همزمان با این اقدام، نهادهای فرهنگی کشور باید توجه ویژهای به حوزه ترویج نهضت روشنگری، تبیین و بصیرت افزایی در جامعه خصوصا در عرصههای سیاسی و اعتقادی داشته باشند.
باشگاه خبرنگاران جوان: به صورت کلی چه مشکلاتی در این خصوص در کشور وجود دارد و چه تهدیداتی فضای مجازی و مردم ما را در فضای دنبال میکنند؟
کمالی: متاسفانه یکی از مهمترین آسیبهای فضای مجازی و رسانهای کشور ما خصوصا در حوزه مدیریت افکار عمومی، تعدد دستگاههای مسئول در این عرصه خطیر است. به عبارت دقیقتر هر دستگاه و نهاد متولی بخش خاصی از پازل مدیریت افکار عمومی بوده، اما به دلیل عدم تعامل و هم افزایی مناسب با سایر دستگاههای مشابه کارآمدی و تاثیرگذاری عملکرد آنها آنچنان که باید مطلوب نیست و هیچ کدام از این نهادها هم در عمل خود را مسئول وضع موجود نمیداند.
از سوی دیگر رسانهها و ساختارهای مدیریت افکار عمومی کشورمان از چابکی لازم در مواجهه با تهدیدات ادراکی و شناختی دشمن برخوردار نیستند که این مسئله ناشی از عدم روزآمدسازی ساختار و سازمان آنها همزمان با واقعیت اجتماعی و تکنولوژیک است؛ بنابراین به عنوان یک راهکار میتوان تجمیع دستگاههای مسئول در حوزه رسانه و مدیریت افکار عمومی کشور و باز طراحی سازوکار فعالیت آنها را به مسئولین پیشنهاد داد.
بر اساس آمارهای جهانی، جمهوری اسلامی ایران از لحاظ تعداد کاربران اینترنت و ضریب نفوذ فضای مجازی در بین شهروندان خود رتبه اول را در غرب آسیا کسب کرده است که این دستاورد ماحصل بیش از دو دهه سرمایه گذاری ویژه دولت ها در توسعه زیرساخت های دسترسی شهروندان به فضای مجازی است، اما در کنار تمام مواهب ناشی از فراگیری فضای مجازی در کشورمان نمیتوان و نباید بر این واقعیت مهم چشم پوشید که بی توجهی به توسعه سواد سیاسی و رسانهای کاربران فضای مجازی، در حال تبدیل شدن به یکی از مهمترین معضلات پیش روی نظام و جامعه اسلامی کشورمان است و بی توجهی به آن می تواند در آینده ای نه چندان دور هزینه های غیر قابل جبرانی را به کشورمان تحمیل نماید.
برای بررسی چیستی و چرایی این مسئله در ابتدا باید به این نکته توجه کرد که اینترنت دیگر مانند سال های اولیه ابداع و توسعه خود محدود به تریبون یک طرفه خود یعنی سایت های خبری و اطلاع رسانی مبتنی بر وب 1.0 نیست و به واسطه فراگیری رسانه های اجتماعی تعاملی برخواسته از نسل دوم وب، فضای مجازی به یکی از مهمترین مراکز ظهور و بروز مشارکت شهروندان در مسائل مختلف اجتماعی و سیاسی بدل شده است.
در این فضا و شرایط دیگر تریبون های یکطرفه کارایی سابق خود در جهت دهی به افکار عمومی را از دست داده و ناگزیر در حال واگذاری عرصه مدیریت افکار عمومی به رسانه های نو پدید هستند که نمونه شاخص و ملموس آن کاهش اقبال افکار عمومی به رسانه های سنتی از جمله تلویزیون است.
دلیل این مسئله هم توان بالای رسانه های اجتماعی در ایجاد کنش متقابل یا interactivity در مخاطب است یعنی دیگر بر خلاف گذشته مخاطب مجبور به نشستن منفعلانه در مقابل تلویزیون و شنیدن پیام های یکسویه آن نیست بلکه در فضای نوپدید شبکه های اجتماعی فارغ از هر محدودیتی توان اعلام نظر و دریافت بازخوردهای دیگران را دارد و حتی می تواند به راحتی به نقد دیدگاه های سایر اعضای جامعه فارغ از طبقه اجتماعی و سیاسی آنها بپردازد.
یک ویژگی مهم دیگر رسانه های اجتماعی امکان تعریف هویت های مختلف غیر از هویت واقعی است بدین معنا که هر کاربر پس از عضویت در شبکه های اجتماعی قادر است تا «من» های متعددی را تعریف کرده و «من» حقیقی خود را پشت این هویت های ساختگی پنهان نماید و به واسطه این پنهان کاری آن چیزهایی را که در زندگی حقیقی توان بیان و انجامشان را ندارد به راحتی بیان و انجام دهد.
متاسفانه با وجود تمام این ویژگی های منحصر به فرد، فضای مجازی هنوز نتوانسته موجب تعالی اجتماعی و فکری جامعه بشری شود بلکه بلعکس در عمل جامعه کاربران فضای مجازی بیش از هر زمانی به سمت عامی شدن در حرکت اند، این مسئله هم ناشی از حاکم بودن فقر شدید سواد رسانهای و بصیرت سیاسی بر کاربران فضای مجازی است و به همین دلیل نیز عمده کاربران بیش از اینکه کنش آفرین باشند خود تحت تاثیر کنش های عمده ایجاد شده در فضای مجازی و رسانههای اجتماعی که روند یا Trend خوانده می شوند دست به تصمیم گیری و حتی انجام کنش اجتماعی می گیرند.
به عبارت دیگر کاربران فاقد سواد و بصیرت رسانه ای و سیاسی در فضای مجازی به دلیل ضعف در تشخیص و تحلیل پیام های رسانه ای به راحتی تحت تاثیر عملیات های روانی و ادراکی گروه ها و جریانات سیاسی قرار گرفته و بر مبنای نظر آنها اقدام می کنند.
بطور مثل هفته گذشته پس از اعلام خبر تایید حکم اعدام سه اغتشاش گر حوادث آبان ماه 98 جریان معاند با ایجاد هشتگ «اعدام نکنید» و ارائه تصویری ساختگی از سه محکوم اخیر، که حاوی پیام جعلی مظلومیت آن ها در جریان محاکمه یشان بود اقدام به تحریک افکار عمومی نموده و به واسطه آن، طوفانی توییتری را علیه تصمیم دستگاه قضایی به راه انداختند آن در حالی که بخش عمده ای از کاربران و سلبریتی های همراه با این طوفان هیچ اطلاع دقیقی از پرونده جرائم پر حجم این اغتشاش گران نداشتند!
لذا ماجرای اخیر را می توان زنگ هشداری برای مسئولان رسانه ای و فرهنگی کشور و جلب توجه آنها به ناکارآمدی سیاست های سنتی مدیریت افکار عمومی دانست و امیدوار بود که ماجرای های اخیر موجب بازنگری آنها در سیاست های رسانه ای فعلی کشورمان گردد.
هفته گذشته وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات برای توضیح عملکرد خود در دولت دوازدهم در صحن علنی مجلس حاضر شد و به ابهامات و سؤالهای پر تعداد نمایندگان ملت پاسخ داد.
در این جلسه عمده سوالات نمایندگان متمرکز بر مسائلی از جمله اختصاص نیمی از ترافیک اینترنت کشور به اینستاگرام، عدم برخورد جدی با شبکه های قمازبازی آنلاین، نقض حریم خصوصی شهروندان، عدم حمایت از پیامرسانهای داخلی، افسارگسیختگی در فضای مجازی و اجرایینشدن دولت الکترونیک در مناطق کمتربرخوردار بود.
طرح این دست سوالات و دغدغه ها توسط نمایندگان جدید مجلس شورای اسلامی هر چند حاشیه های زیادی را در شبکه های اجتماعی به همراه داشت، اما خوشبختانه این دست اظهارات نشان از توجه ویژه سیاست گذاران جدید قوه مقننه به حوزه فضای مجازی دارد و به همین دلیل نیز نهادهای علمی و مشورتی معتبر کشور از جمله مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی بایستی با تمرکز بر حوزه «فضای مجازی»، یاری گر نمایندگان در سیاست گذاری های مرتبط با حوزه فضای مجازی باشند تا آفت سیاست گذاری غیرتخصصی که از نقاط ضعف برجسته دور قبل مجلس بود دامن گیر این حوزه از فعالیت مجلس یازدهم نشود خصوصاً به این دلیل که بنا بر آمارهای موجود ضریب نفوذ فضای مجازی در کشور ما بیش از 70 درصد برآورد می شود و طبیعتاً هر گونه سیاست گذاری سنجیده یا نسنجیده، احوال اقتصادی و اجتماعی جامعه کاربران پر تعداد فضای مجازی کشورمان را تحت تاثیرگذار قرار خواهد داد.
البته فارغ از حواشی ایجاد شده بعد از جلسه اخیر جهرمی با نمایندگان، باید به نمایندگان علاقمند به حوزه فضای مجازی یادآوری کرد که مدتی قبل و در آخرین روزهای عمر مجلس دهم، نمایندگان ملت در جریان طرح و تصویب طرح تقابل ایران با اقدامات خصمانه رژیم صهیونیستی، وزارت امور خارجه کشورمان را موظف کردند که مقدمات لازم برای تشکیل «کنسولگری یا سفارت مجازی ایران به پایتختی قدس» در فلسطین را فراهم کند.
بر مبنای این طرح وزارت امور خارجه کشورمان مکلف شد تا ظرف مدت ۶ ماه از تصویب این قانون مقدمات لازم برای تشکیل Virtual Embassy کشورمان در فلسطین را فراهم و نتیجه را پس از تصویب تقدیم هیأت رئیسه کند.
این اقدام هوشمندانه مجلس کشورمان آنهم در اوج تلاش های دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی در جهت اجرای طرح معامله قرن، به طور ویژه مورد توجه رسانه ها و افکار عمومی جهان قرار گرفت بطوری که حتی رئیس مجلس فلسطین در آستانه فرا رسیدن روز جهانی قدس با صدور بیانیهای، اقدام مجلس شورای اسلامی کشورمان در تصویب ایجاد «سفارت مجازی ایران در قدس شریف به عنوان پایتخت فلسطین» را ستود و آن را گامی مهم در جهت اثبات و به رسمیت شناختن قدس به عنوان سرزمین فلسطین و پایتخت آن دانست.
طرح راه اندازی سفارت مجازی ایران در فلسطین و ترغیب دیگر کشورهای اسلامی به انجام اقدام مشابه علاوه بر افزایش فضای تاثیرگذاری جبهه مقاومت بر افکار عمومی منطقه و جهان، عملاً مشروعیت هرگونه اقدام آمریکا و رژیم صهیونیستی در رسمیت بخشیدن به اشغال قبله نخست مسلمانان را با چالش جدی روبرو کرده و اجرای معامله قرن را با بن بستی جدید مواجه می کند.
البته باید به این نکته مهم و راهبردی نیز توجه داشت که تا پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ایجاد هر گونه چالش در مسیر اجرای معامله قرن، موجبات تغییر فضای سیاسی حاکم بر ایالات متحده و سرنگونی دولت ترامپ را فراهم خواهد کرد، زیرا با توجه به بروز اعتراضات سراسری در این کشور، چشم امید کمپین انتخاباتی ترامپ به کسب یک موفقیت بینالمللی و جلب حمایت لابیهای صهیونیستی و رسانه های پر قدرت وابسته به آنها بسته شده است.
از این رو با راه اندازی نخستین سفارت مجازی کشورمان در قدس شریف، علاوه بر جلوگیری از اجرای معامله قرن می توان زمینه تضعیف بیش از پیش کمپین انتخاباتی ترامپ را در رقابت های انتخاباتی پیش رو نیز فراهم کرد، از این رو از نمایندگان انقلابی مجلس یازدهم انتظار می رود که با پیگیری جدی طرح راه اندازی سفارت مجازی جمهوری اسلامی ایران در قدس شریف، زمینه راه اندازی این نمایندگی دیپلماتیک مجازی کشورمان در فلسطین را تا پیش از انتخابات آمریکا را فراهم کرده و علاوه بر آن رهبران و قانون گذران دیگر کشورهای اسلامی را نیز تشویق به اتخاذ سیاستی مشابه نمایند.