وبگاه رسمی نوید کمالی

مجموعه‌ای از اندیشه‌ها و دیدگاه‌های منتشر در رسانه‌ها و همایش‌های ملی و بین المللی

مجموعه‌ای از اندیشه‌ها و دیدگاه‌های منتشر در رسانه‌ها و همایش‌های ملی و بین المللی

وبگاه رسمی نوید کمالی

یادداشت‌های یک روزنامه‌نگار، مولف و مدرس فعال در حوزه سیاست خارجی، فناوری‌های نوین و قدرت نرم ...

شماره تماس: 00989159263347 (جهت دریافت «مشاوره» ، دعوت جهت «برگزاری کارگاه آموزشی» و ... لطفا در ساعات غیر اداری و یا در شبکه های اجتماعی مبتنی بر این شماره تماس حاصل فرمایید.)

تذکر: بازنشر مطالب این پایگاه بلااشکال می باشد.

پست الکترونیکی : NavidKamali.ir@iran.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۷۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نوید کمالی» ثبت شده است

نوید کمالی - هفته نامه صبح صادق / بررسی تاریخ و روند فتنه‌سازی‌های آمریکا علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در مقاطع مختلف 40 سال اخیر نشان از عزم جدی دولت آمریکا برای مقابله با ایران دارد که البته اظهارات اخیر مایک پنس، معاون ترامپ درباره دعوت مردم ایران به «تظاهرات خیابانی» علیه نظام اسلامی مهر تأییدی بر این سیاست ضد ایرانی دولت آمریکا است.

پنس به تازگی در سخنرانی خود همزمان با اوج گرفتن مداخلات سیاسی و امنیتی کاخ سفید در ونزوئلا از تلاش دولت آمریکا برای به رسمیت شناختن معارضان ایرانی، همانند آنچه در ونزوئلا شاهد آن هستیم، خبر داد! 

وی در سخنرانی خود به ماجرای شکست آمریکا در پیشبرد ماجرای فتنه 88 اذعان کرد و مدعی شد: «جهان دفعه قبل در جریان جنبش سبز فرصت رویارویی با رژیم ایران را از دست داد؛ اما این بار نه. این بار همه ما باید محکم بایستیم. در حالی که اقتصاد ایران همچنان در حال سقوط است و مردم ایران به خیابان‌ها می‌آیند، ملت‌های دوستدار آزادی باید برای پاسخگو کردن رژیم ایران برای شر و خشونتی که بر مردم خود، بر منطقه و بر جهان وارد کرده است، در کنار هم قرار گیرند.»

اخبار ونزوئلا

بررسی این اظهارات بی‌پرده مایک پنس که در واقع دومین مقام عالی‌رتبه دولت آمریکا است، نشان‌دهنده نوع راهبرد اتخاذ شده آمریکا علیه کشورمان است که مهم‌ترین نکته آن ناامیدی آمریکا از طراحی و اجرای گزینه‌های سخت علیه ملت ایران است. در واقع دولت آمریکا با درک شرایط حاکم بر ایران و جهان به ناکارآمدی تمرکز بر گزینه‌های سختی همچون مقابله نظامی با ایران پی برده، لذا تمرکز و سرمایه‌گذاری‌های سیاسی، امنیتی و اقتصادی خود را معطوف به افزایش فشارهای نرم علیه ملت ایران کرده که افزایش تحریم‌ها بخشی از این سیاست ضد ایرانی است. با این حال دولتمردان صهیونیست آمریکایی به خوبی به این نکته واقفند که افزایش فشارهای ضد انسانی‌شان علیه ملت ایران به تنهایی تأثیری بر عزم و اراده مردم و نظام اسلامی ایران نخواهد داشت؛ لذا تشدید فشارها و تحریم‌ها را تنها به عنوان گام اول راهبرد تغییر نظام در ایران در نظر گرفته‌اند.

آمریکایی‌ها در این گام تلاش می‌کنند با بهره‌گیری از امپراتوری رسانه‌ای خود مردم را از وضع موجود ناراضی کرده و آنها را به سوی آنچه از دید پنس تظاهرات خیابانی خوانده شده، سوق دهند که البته رهبر معظم انقلاب مدتی قبل در یک استعاره هوشمندانه از این سیاست آمریکایی به «سیاست عصبانی کردن مردم» یاد کردند. در همین راستا، در ماه‌های اخیر رسانه‌های فارسی‌زبان بیگانه به شدت بر حجم خبرسازی‌های خود در رابطه با مشکلات معیشتی و کارگری افزوده‌اند و در همه بخش‌های خبری و محتوایی آنها مطالبی با هدف تحریک اقشار آسیب‌پذیر قرار داده شده است!

اما آمریکایی‌ها در گام دوم سیاست ضد ایرانی خود تلاش دارند برخلاف سیاست‌های شکست‌خورده ضد ایرانی سابق خود، برای جمهوری اسلامی ایران یک آلترناتیو جایگزین و در دسترس خلق کنند؛ هر چند این سیاست را پیشتر و در جریان حمایت از سران فتنه 88 آزمایش کرده بودند؛ اما هوشیاری ملت ایران و قیام 9 دی موجب شکست این توطئه شد، لذا هم اکنون دولت آمریکا با طراحی پروژه آلترناتیوسازی در ونزوئلا و حمایت از خوان گوایدو تلاش دارد در یک محیط آزمایشگاهی توطئه‌ای از جنس فتنه 88 را در کشور ونزوئلا اجرا کند تا در صورت موفقیت این نمونه آزمایشگاهی فتنه جدیدی را علیه دشمن اصلی سیاست‌های استکباری خود، یعنی ایران طراحی کند.

البته آمریکایی‌ها یا همان احمق‌های درجه یک که رهبر معظم انقلاب پیشتر از آنها به عنوان دشمنان حقیر ملت ایران یاد کردند، به این نکته توجه ندارند که ماهیت ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران برخلاف تمام کشورها و ملت‌های دنیا در جهان بی‌بدیل است و این دست توطئه‌های آلترناتیوسازی هیچ‌گاه نخواهند توانست خللی در راه و مسیر ملت انقلابی ایران ایجاد کنند؛ زیرا مربی عبرت‌آموزی ملت ایران تجارب تاریخ معاصر و توطئه‌های تاریخی آمریکا در ایران و دنیاست که تنها به سود آمریکایی‌ها تمام شده است تا ملت‌ها!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۸ ، ۲۳:۱۹
روابط عمومی

محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان پس از  سالها فعالیت دیپلماتیک پر فراز و نشیب بالاخره سرانجام با انتشار یک پست اینستاگرامی در نیمه شب، خبر از استعفای خود از مقام وزارت خارجه داد!

این خبر بدلیل اهمیت و تاثیرگذاری حال و هوای دستگاه سیاست خارجی بر اتمسفر سیاسی و اقتصادی کشور، موج بزرگی از واکنش ها در نقد این اقدام وزیر امور خارجه شروع شد که بررسی آنها حکایت از وجود یک نوع بیم و امید بینابینی نسبت به آینده سیاست خارجی کشورمان در ماه های پیش رو است.

استعفای محمد جواد ظریف


محمد جواد ظریف در طول دوران 67 ماهه تصدی پست وزارت خارجه بدلیل آنچه که پیشبرد مذاکرات اتمی موسوم به "برجام هسته ای" خوانده می شود با وجود تمام انتقادات توانست در برهه ای خاص به یکی از مهمترین و شاید به ظن برخی محبوب ترین چهره سیاسی حاضر در کابینه دولت بدل گردد و در قالب یک سلبریتی دیپلمات جلوه کند بطوری که حتی عده زیادی از او به عنوان به عنوان یکی از گزینه های مطلوب انتخابات 1400 یاد می کردند، با این حال دوران ماه عسل برجامی آنچنان به درازا نکشید و کمتر از یک سال قبل، با خروج یکباره ترامپ از برجام و بازگشت تحریم های اقتصادی یکجانبه آمریکا علیه کشورمان، ناتوانی دستگاه سیاست خارجی در پیشبرد دیپلماسی اقتصادی و خنثی سازی فشارهای اقتصادی آمریکا بیش از هر زمانی هویدا شد که در نتیجه آن بخش عمده ای انتقادات افکار عمومی نسبت به وضع موجود متوجه وزارت خانه تحت امر ظریف شد که در نهایت کار را به جایی رساند که سکاندار پیشکسوت وزارت خارجه تنها راه خلاصی خود از وضع موجود را در خروج خود از دستگاه سیاست خارجه و واگذار کردن این پست حساس به فردی دیگر یافت!

برای درک چرایی اهمیت استعفای ظریف باید به این نکته توجه کرد که با توجه به عیان شدن ضعف ها و ناکارآمدی های برخی نهادهای اجرایی در مدیریت اقتصاد ملی و معیشت عمومی و همچنین با نظر به در پیش بودن انتخابات مجلس در سال 98 این خروج یکباره معروفترین چهره سیاسی دولت از کابینه را می‌توان به مثابهه شروع دومینوی استعفاهای مردان صاحب نام دولت تشبیه کرد، آنهم در شرایطی که جریان اصلاحات و پدرخوانده های این جریان ناخشنود از این واقعه و شرایط پیش آمده نیستند و به اذعان برخی چهره های شناخته شده این جریان عبور از روحانی و منزه جلوه دادن جریان اصلاحات در شکل‌گیری شرایط اقتصادی فعلی کشور در نهایت موجب حفظ بقای این جریان در مجلس و دولت آینده خواهد شد!

از سوی دیگر همزمانی اعلام این استعفا با سفر بشار اسد رئیس جمهور سوریه به تهران نیز به خودی خود موجب شد تا این سفر راهبردی که با هدف قدردانی از ملت ایران در حمایت از محور مقاومت و ملت سوریه انجام شده بود در حاشیه قرار گرفته و دشمنان انقلاب با ارتباط دادن این دو رویداد به یکدیگر زمینه را برای سوء استفاده و تحریک افکار عمومی فراهم کنند.

با این حال نمی توان از برخی خدمات محمد جواد ظریف به کشور را در عرصه سیاست خارجی نادیده گرفت، اما هر چقدر هم که قدردان چهار دهه خدمت ظریف باشیم بدون شک نمی توانیم رها کردن سکان وزارت خارجه در حساس ترین برهه تاریخی کشور را یک اقدام هوشمندانه و در راستای تامین منافع ملی کشور تعریف کنیم! زیرا این دست اقدامات خواهی یا نخواهی موجب ایجاد رخنه در جبهه سیاست خارجی کشور شده و فرصت های متعددی را در دسترس دشمنان بی ریشه کشورمان قرار خواهد دارد که تنها معطل شدن دستگاه سیاست خارجی تنها یکی از آنها است، زیرا که معرفی وزیر جدید علاوه بر زمان بر بودن خواهی یا نخواهی منجر به تغییرات دنباله داری در وزارت خارجه خواهد شد و این قبیل تحولات اداری در ماه های حساس پیش رو می تواند موجب افزایش ضریب آسیب پذیری دستگاه سیاست خارجی در مواجهه با فشارهای پیدا و پنهان آمریکا و همپیمانان منطقه ای و فرا‌‌منطقه ای اش شود خصوصا به این دلیل که می دانیم در اردیبهشت ماه پیش رو تیم ضد ایرانی ترامپ در صدد تحمیل فشارهای دیپلماتیک جدیدی علیه کشورمان است.

لذا در شرایط فعلی استعفای ظریف جز ایجاد تنش در بازار و افزایش نگرانی عمومی نسبت به وضعیت کارآمدی دولت و نهادهای اجرایی و البته دلگرم شدن دشمنان خارجی نظام نسبت به تاثیرگذار بودن تحریم ها منفعت دیگری نخواهد داشت مگر اینکه ظریف دلیل و توجیه مناسبی را برای استعفای خود نه تنها به شخص رئیس جمهور، بلکه به دادگاه افکار عمومی ارائه دهد.

یک منبع مطلع در وزارت امور خارجه با بیان اینکه آقای ظریف به‌علت روحیه حساسی که دارند گاهی تصمیمات دفعی می‌گیرند و با همان شخصیتی که از ایشان سراغ داریم گاهی از تصمیمات احساسی خود هم ناراحت می‌شوند، تأکید کرد: «در این مورد، طبق اطلاع اینجانب، به احتمال زیاد ایشان به دولت برمی‌گردد.» سوال اینجاست که آیا چنین جایگاه خطیری جای تصمیمات احساسی و دفعی است؟!

در پایان باید توجه داشت که در اوج جنگ همه جانبه اقتصادی علیه کشورمان طبیعتا و منطقا منافع ملی فراتر و بالاتر از هر نوع منافع حزبی و جریانی قرار می گیرد و تمام مسئولین نظام در هر سطح و جایگاهی بایستی با تاکید بر اولویت منافع ملی و فارغ از هر گونه اختلاف نظر حزبی و جریانی تا حد امکان در سنگر مسئولیت ایستاده و از منافع ملت در مقابل هجمه دشمن دفاع کنند و حتی در صورت اصرار یک فرد بر ترک سنگر خدمت مسئولین ارشد کشور بایستی بلافاصله فردی توانمند را جایگزین وی نمایند زیرا در صورت غفلت از این مهم نه تنها در پیشگاه ملت و تاریخ بلکه در محضر خداوند منان نیز بایستی پاسخگوی غفلت و ضعف خود در دفاع از ملت و نظام اسلامی باشند.

- نوید کمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۲۵
روابط عمومی

 نوید کمالی (صبح صادق)/  در طول چهار دهه گذشته، همواره ایجاد، حفظ و گسترش امنیت پایدار در حوزه‌های داخلی و منطقه‌ای یکی از مهم‌ترین اولویت‌های راهبردی جمهوری اسلامی ایران بوده است و در راستای تأمین این مهم دکترین دفاعی ایران که پیش از انقلاب با هدایت ژنرال‌های آمریکایی طراحی شده بود، پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی از سوی زبده‌ترین فرماندهان انقلابی مورد باز طراحی مبنایی و اساسی قرار گرفت.

تجربیات حاصل شده در طول دهه 60 خورشیدی و به ویژه دوران دفاع مقدس موجب شد تا حوزه دفاع موشکی به یکی از مهم‌ترین جنبه‌های مورد توجه دکترین دفاعی کشور بدل شود؛ از همین رو در طول دهه‌های گذشته دانشمندان و مهندسان ایرانی، از جمله شهدای گرانقدری مانند شهید طهرانی‌مقدم تلاش بدون وقفه‌ای را برای کسب دانش موشکی و بومی‌سازی فناوری ساخت و توسعه موشک‌های نقطه‌زن انجام دادند. پر واضح است که در طول سه دهه گذشته افزایش توانایی موشکی ایران از دید رقبای منطقه‌ای و دشمنان فرا‌‌‌‌منطقه‌ای دور نبوده است، از این رو همواره تحدید توانایی موشکی کشورمان یکی از محوری‌ترین جنبه‌های تلاش‌های ضد ایرانی ائتلاف آمریکایی بوده است.

Wisconsin Project on Nuclear Arms Control

از منظر اندیشکده‌های غربی، از جمله اندیشکده مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی (CSIS) توانایی موشکی یکی از مهم‌ترین ظرفیت‌های بازدارنده کشورمان در قبال هر گونه تعرض خارجی است؛ زیرا به دلیل برد و توان بالای موشک‌های ساخت ایران، نیروهای مسلح کشورمان قادرند در نخستین لحظه‌های شروع هر گونه اقدام خصمانه از سوی دشمن همه پایگاه‌ها و مواضع منطقه‌ای وابسته به دولت‌های متخاصم را با بالاترین دقت هدف قرار دهند که تلفات ناشی از آن تا دهه‌ها می‌تواند هر دولت متخاصمی را با چالش‌های اساسی روبه‌رو کند.

از این رو دولت آمریکا پس از امضای توافق هسته‌ای تلاش کرد با بهره‌برداری از تجربه برجام و برجسته‌سازی تهدید موشکی کشورمان، نظام جمهوری اسلامی ایران را به سوی قبول یک برجام موشکی سوق دهد.

در طول دو سال گذشته، دولتمردان آمریکا و به ویژه شخص دونالد ترامپ بارها در سخنرانی‌های خود بر لزوم محدودسازی زرادخانه موشکی کشورمان تأکید کرده‌اند؛ هر چند این دست تلاش‌ها به دلیل وجه متعارف موشک‌های ایرانی تاکنون نتوانسته به شکل‌گیری یک اجماع جهانی علیه ظرفیت موشکی کشورمان منجر شود، به همین دلیل دولت آمریکا به شدت تلاش دارد تا با مرتبط کردن برنامه موشکی کشورمان به برنامه تخیلی اتمی مد نظر خود، این توانایی دفاعی کشورمان را به مثابه یک تهدید کشتار جمعی برای منطقه و حتی جهان جلوه دهد و در همین راستا نیز تأکید دارد، جمهوری اسلامی ایران باید به رژیم کنترل فناوری موشکی (MTCR) بپیوندد.

بر مبنای این رژیم کنترلی هر موشک دارای برد بیش از 300 کیلومتر و ظرفیت حمل کلاهک جنگی بیش از 500 کیلوگرم، یک سلاح دارای توانایی حمل کلاهک هسته‌ای شناخته می‌شود که بر مبنای گزارش جدید اندیشکده مطالعات استراتژیک(IISS)، هشت نوع موشک ایرانی در فهرست سیاه این رژیم کنترلی قرار می‌گیرد.

همزمان با این تلاش‌ها، اندیشکده «پروژه ویسکانسین» که هدف اعلامی آن، مقابله با اشاعه هسته‌ای و دیگر تسلیحات کشتار جمعی در جهان است، تلاش گسترده‌ای را برای برجسته‌سازی تهدید موشکی ایران آغاز کرده و در حال حاضر بر محور توانایی موشکی کشورمان و ارتباط آن با عضویت کشورمان در FATF متمرکز کرده است.

این اندیشکده آمریکایی همزمان با فضاسازی اخیر وزارت خارجه رژیم صهیونیستی در زمینه برد موشک‌های ایران، تلاش دارد با تلفیق خطر برد بالای موشک‌هایی از نوع سجیل و سومار و همچنین احتمال دروغین مسلح‌سازی آنها به کلاهک هسته‌ای، افکار عمومی اتحادیه اروپا را علیه ملت ایران تحریک و حتی بسیج کند!

بر مبنای راهبرد طراحان این پروژه در صورت همراه شدن اتحادیه اروپا با توطئه ضد موشکی ائتلاف عبری‌ـ عربی‌ـ ‌آمریکایی، چهار عضو اروپایی برجام به توافق هسته‌ای پایان خواهند داد که این مسئله به ظن آنها می‌تواند موجب تحمیل فشار حداکثری اقتصادی و سیاسی به کشورمان شود که در نتیجه آن امیدوارند تا ایران به سوی برجام موشکی سوق پیدا کند؛ از این رو شاهد بودیم که مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا به طور رسمی در جریان نشست ضد ایرانی ورشو خواهان خروج اروپا از برجام شد. زمینه‌چینی رسانه‌ای این موضوع را می‌توان در حاشیه نشست امنیتی مونیخ در برنامه مصاحبه خبرنگار بی‌بی‌سی با آقای ظریف نیز ملاحظه کرد که محور سؤال خود را به برنامه موشکی ایران و اتهام‌زنی جمهوری اسلامی اختصاص داد؛ اما با پاسخ لازم و کوبنده آقای وزیر و استدلالی وی مبنی بر اینکه شما چگونه در محیطی ناامن و پر تهدید در منطقه غرب آسیا که کشورهایی علیه ما روزانه به «سلاح‌های زیبای آمریکا!» مسلح و مجهز می‌شوند، انتظار دارید ایران دست از موشک‌های خود بردارد؛ ضمن اینکه اساساً موشک‌های ایرانی توانمندی حمل کلاهک هسته‌ای ادعایی رسانه‌های غربی را نیز ندارند. 

طبیعتاً در این شرایط از دستگاه دیپلماسی کشور  انتظار می‌رود از انفعال دست برداشته و با بهره‌گیری از ظرفیت‌های در دسترس دیپلماسی عمومی درباره ماهیت متعارف و دفاعی موشک‌های ایرانی روشنگری کند تا از این طریق مانع از پیشبرد پروژه ایران‌هراسی ائتلاف ضد ایران در قلب اتحادیه اروپا شود و زمین بازی طراحی شده برای شروع دور جدید از بازی‌های مکارانه برجامی علیه ملت بزرگ ایران را بر هم زند. البته این تلاش‌های دیپلماتیک لازم است و باید در مسیر دیپلماسی عمومی انجام شود؛ اما به این معنا نیست که جمهوری اسلامی ذره‌ای در این خصوص عقب‌نشینی کند. موشک‌های ایرانی بخشی از قدرت دفاعی بومی و ملی ما بوده و به تأکید مسئولان ارشد حاکمیت و نظامی هرگز قابل مذاکره نیست؛ اما اثرپذیری از رسانه‌های غربی در بخشی از جریان‌های سیاسی داخلی‌ـ که امروزه در رسانه‌های خود می‌گویند نباید به بهانه‌های مختلف، از جمله حفظ موشک خودمان را از پشتیبانی اروپا و شکافی که خروج ترامپ از برجام بین‌ آمریکا و اروپا ایجاد کرده، محروم کنیم‌ـ سبب تأسف است و نشان می‌دهد عملیات روانی دشمن بی‌تأثیر نبوده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۲۵
روابط عمومی

اگر قصد لیست کردن مهمترین توانمندی‌های نظامی راهبردی کشورمان را داشته باشیم قطعا توانایی بومی موشکی را می توان یکی از مهمترین توانمندی های راهبردی کشورمان دانست که عملا در شرایط فعلی منطقه یکی از مهمترین ابزارهای دفاعی و بازدارنده کشورمان در مقابل قدرت های سلطه جوی فرا منطقه ای محسوب می شود.

از همین رو هم بعد از بسته شدن پرونده هسته ای کشور در جریان توافق هسته ای موسوم به برجام، دولت های غربی و خاصه ایالات متحده در راستای پروژه مهار ایران و با تکرار بازی برجام تلاش می کنند تا به هر شکل ممکن توانایی کشورمان را در عرصه موشکی مهار کنند اما تاکنون عدم شکل گیری اجماع جهانی بر سر مساله موشک های متعارف ایرانی مانع از توفیق آنها در تحمیل فشار همه جانبه ضد موشکی علیه کشورمان شده است.

از این رو آمریکایی ها با درک ناتوانی در ایجاد اجماع ضد موشکی تلاش می کنند تا با حربه برجسته سازی تهدید موشکی ایران از طریق گمانه زنی در رابطه با توانایی حمل کلاهک هسته ای توسط موشک های ایرانی و بسط آن به موضوع سلاح های کشتار جمعی، فضای بین المللی را علیه کشورمان تحریک نمایند و همزمان یکی از پیش شرط های قبول شروع مذاکره با کشورمان را هم پذیرش معاهده رژیم کنترل تکنولوژی موشکی «MTCR» معرفی می کنند!

بر اساس این رژیم کنترلی هر نوع موشک‌ با برد ۳۰۰ کیلومتر یا بیشتر که ظرفیت بارگیری ۵۰۰ کیلوگرم مواد منفجره را داشته باشند، به عنوان موشک دارای توانایی حمل کلاهک هسته‌ای شناخته می شوند لذا بر اساس ارزیابی اندیشکده بین المللی مطالعات استراتژیک (IISS) کشورمان برای متهم نشدن به تلاش برای استفاده از سلاح هسته ای در موشک های خود بایستی برد ۸ نوع موشک خود را به زیر ۳۰۰ کیلومتر کاهش دهد!

این توطئه‌ها آمریکایی که در ماه های اخیر در قالب پروژه افزایش فشار بر کشورمان دنبال می شود هم زمان با برگزاری نشست ضد ایرانی ورشو در کشور لهستان رنگ و بوی جدیدی یافته و مقامات رژیم صهیونیستی با تمرکز بر بر برد موشک های ایرانی این نوع موشک ها را نه تنها تهدیدی علیه خود بلکه تهدیدی علیه بخش بزرگی از اتحادیه اروپا معرفی می کنند آنهم به این امید که افکار عمومی اروپا با تاثیر پذیرفتن از این ادعاها برای تحمیل برجام موشکی به کشورمان با آمریکا همراهی کند!

در این رابطه توئیتر وزارت خارجه رژیم صهیونیستی با انتشار یک نقشه ساختگی، برد ۲۰۰۰ کیلومتری موشک های بالستیک کشورمان را به عنوان یک خطر جدی علیه ده ها کشور اروپایی مطرح کرد!

از این رو باید از دستگاه دیپلماسی کشور خواست که با بهره گیری از ظرفیت های دیپلماسی عمومی خود در اتحادیه اروپا برای مقابله با این عملیات روانی جدید رژیم صهیونیستی اقدام کرده و این فتنه جدید را در نطفه خنثی نماید و مانع از تاثیر پذیری افکار عمومی این اتحادیه از جنگ روانی صهیونیست ها شود.

- نوید کمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۷ ، ۲۱:۳۹
روابط عمومی

چند ماهی است که شعار عدالت طلبی در جامعه ما بیش از هرزمانی شنیده می شود و از هر سوی کشور یک گروه یا جریان یا حتی برخی شخصیت های معمم به عنوان داعیه دار عدالت طلبی و مبارزه با فساد سر برآورده اند و به مدد فضای مجازی هر روز هواداران جدیدی را به خود جلب می کنند!

داعیه داران عدالت هیچ کدام شان تاکنون اشاره ای به جریان فکری و متر و معیار خود برای تعریف عدالت و عدالت خواهی نداشته اند و صرفا از اهمیت مبارزه با فساد سخن می گویند!

متاسفانه افزایش فشارهای اقتصادی بر توده مردم که ناشی از سه عامل افزایش تحریم های اقتصادی ضد ایرانی و تداوم سوء مدیریت اقتصادی مدیران داخلی، در کنار فضاسازی های رسانه های ضدانقلاب، موجب شده تا افکار عمومی کشور نسبت به حواشی اقتصادی، فرهنگی  و خانوادگی مدیران و مسئولان نظام حساسیت ویژه ای داشته باشند!

این حساسیت ویژه آن هم در شرایطی که افکار عمومی کشور دائما در معرض بمباران هدفمند خبری با موضوع حواشی جنجال برانگیز زندگی نامتعارف فرزندان و اعضای خانواده برخی مسئولان و مدیران کشور (که البته عامدانه و توسط جریان های مشکوک سوژه یابی و منتشر می شود) است، فضا را برای افزایش اقبال عمومی نسبت به گروه های تندرو و نقاد به ظاهر پرچمدار عدالت طلبی مهیا کرده است!

البته برخی بر این باورند که دلیل افزایش اقبال عمومی به این دست اشخاص و گروه های به ظاهر فساد ستیز، «سرعت پایین و عمل دیرهنگام» نهادهای قانونی متولی برخورد با حواشی و انحرافات مسئولان و بستگان آنهاست!

بدیهی است که «سرعت مطمئنه» نهادهای قانونی مبارزه با انحراف و فساد ناشی از مصلحت اندیشی و رعایت اصول قانونی است اما نباید از این واقعیت چشم پوشی کرد که در شرایط فعلی کشور و پیچ تاریخی چهل سالگی انقلاب، افکار عمومی نیازمند اقدام بهنگام و قاطع حاکمیت در برابر ریزش ها و معدود مسئولان دارای حاشیه است.

طبیعتا تعلل در این دست برخوردها بیش ازپیش بر سرخوردگی اقشار آرمان گرا خواهد افزود که یکی از پیامدهای  احتمالی آن بازتولید افراد و گروهک هایی از جنس گروهک فرقان و حتی گروهک های  مارکسیست خواهد بود که می تواند در آینده به یک تهدید جدی علیه امنیت ملی کشورمان بدل شود!

درنتیجه پرواضح است که تنها راه پیشگیری از وقوع این دست احتمالات تهدید آفرین، افزایش روشنگری در بین آحاد مردم و خاصه اقشار جوان و  همچنین تقویت دستگاه های نظارتی و ترغیب آنها به مواجهه قاطع و بهنگام با پرونده های حساسیت برانگیز فساد و بی عدالتی است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۷ ، ۲۰:۳۹
روابط عمومی
با گذشت ۹ ماه از خروج آمریکا از برجام و تبدیل شدن گروه 1+5 به گروه 1+4، باز هم شاهد آن هستیم که عده‌ای برجام را دستاورد بزرگ و مهم‌ترین سپر امنیتی کشور در مواجهه با تهدیدآفرینی‌های خارجی معرفی می‌کنند؛ به گونه‌ای که با وجود بدعهدی‌های طرف‌های اروپایی و پیشنهادهای تحقیر‌آمیز آنها، از جمله اجرای H-SPV به جای SPV باز هم دولت همچنان به حفظ برجام در مواجهه با آمریکا تمایل دارد!
البته با وجود همه فشارهای اقتصادی و سیاسی علیه کشورمان همچنان همراهان و حامیان دولت با طرح موضوع بازگشت سایه جنگ، کشور و ملت را ناچار به حفظ برجام و حرکت به سوی مذاکره با آمریکا معرفی می‌کنند؛ آن هم در شرایطی که رهبر معظم انقلاب (حفظه‌الله) افزون بر رد ادعای احتمال شروع جنگ، هرگونه مذاکره با دولت فعلی آمریکا را ممنوع اعلام کرده‌اند. با این حال، با توجه به اظهارات مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا در سفر به منطقه و اعلام برگزاری همایش ضد ایرانی ورشو، پایتخت لهستان بار دیگر همزمان با شروع فضاسازی‌های رسانه‌های خارجی درباره افزایش احتمال برخورد نظامی آمریکا با ایران برخی از شخصیت‌های سیاسی تجدیدنظرطلب همسو با دولت و اصلاح‌طلبان در یادداشت‌ها و تحلیل‌های خود از بازگشت سایه جنگ بر سر کشور و لزوم تسریع در فرایند شروع مذاکره مجدد با آمریکا سخن می‌گویند، آن هم در شرایطی که کاملاً واقفند طرف آمریکایی به طور رسمی شروع هرگونه مذاکره را مشروط به قبول بی‌چون و چرای 12 پیش‌شرط کرده است و قبول آنها عملاً به از دست رفتن عزت ملی، توان دفاعی و موشکی و دست کشیدن از آرمان حمایت از مستضعفین منجر می‌شود! 
به طور طبیعی در شرایطی که رسانه‌های پر تعداد جریان زاویه‌دار با اصول انقلاب بر طبل بازگشت سایه جنگ بر سر کشور می‌کوبند، بد نیست نگاهی مجدد به استراتژی سایه جنگ (Shadow of War Strategy) دولت آمریکا داشته باشیم.
برای درک مفهوم استراتژی ابتدا باید به تحرکات آمریکایی صورت گرفته در طول هفته‌های گذشته دقت کنیم که مهم‌ترین آنها عبارتند از: سفر مخفیانه رئیس‌جمهور آمریکا به عراق، سفر دوره‌ای مشاور امنیت ملی کاخ سفید و وزیر خارجه ایالات متحده به کشورهای حوزه غرب آسیا، افشای تلاش جان بولتون برای طراحی نقشه حمله به ایران از سوی نشریات آمریکایی و اعزام یک ناوگروه نظامی به خلیج‌فارس که هر یک از آنها را می‌توان به مثابه یک قطعه از جورچین طرح جدید آمریکا علیه کشورمان تعریف کرد؛ اما بدون شک در بین همه این تحرکات اعلام برگزاری نشست ورشو از اهمیت و جلوه بیشتری برخوردار است!
برای درک اهمیت نشست لهستان کافی است به این نکته توجه داشته باشیم که در طول تاریخ معاصر و به ویژّه دوران پسا جنگ جهانی دوم که به تبدیل شدن آمریکا به قدرت سیاسی و نظامی غالب در جهان منجر شد، جنگ‌افروزان کاخ سفید همواره در راستای تأمین منافع استکباری خود یک راهبرد ثابت دو مرحله‌ای را به‌کار گرفته‌اند و مرحله اول آن تحمیل فشار روانی و ایجاد سایه جنگ و مرحله دوم اعمال قدرت سخت و برخورد نظامی است.
صبح صادق در شماره آتی به صورت تفصیلی ابعاد گوناگون تحرکات سیاسی، رسانه‌ای آمریکایی‌ها علیه جمهوری اسلامی ایران را بررسی خواهد کرد.

-یادداشتی از: نوید کمالیمنتشر شده در صبح صادق- شماره 883

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۷ ، ۲۰:۳۲
روابط عمومی

روزنامه رسالت (1397/10/29) / سخنرانی اخیر پمپئو وزیر امور خارجه ایالات متحده در دانشگاه آمریکایی قاهره را می توان یکی از مهم ترین سخنرانی های هفته های اخیر مقامات آمریکایی علیه جمهوری اسلامی ایران دانست.

مایک پمپئو در سخنرانی خود در این دانشگاه برای نخستین بار به صورت رسمی سخن از ضرورت عبور از پروژه مهار ایران و ورود به عرصه مقابله با ایران سخن گفت و تلاش کرد تا با تکرار اتهامات گذشته خود علیه ایران، مقابله با کشورمان را به عنوان مهم ترین اولویت امنیتی منطقه  ائتلاف آمریکایی مطرح نماید.

بر اساس اظهارات وزیر خارجه آمریکا  تنها راه مقابله با ایران ایجاد یک ائتلاف منطقه ای و بین المللی قدرتمند برای وادار ساختن کشورمان به پذیرش اصلاحات سیاسی در داخل و خارج از مرزها است که پمپئو پیش تر مشروح این شروط را در 12 بند اعلام کرده است که مهم ترین آن ها توقف تحرکات و فعالیت های منطقه ای ایران و پایان دادن به برنامه دفاع موشکی کشورمان است.

اما مهم ترین نکته قابل توجه در اظهارات پمپئو اعلام خبر برگزاری یک کنفرانس ضد ایرانی در ورشو پایتخت کشور لهستان است که بنا بر برنامه ریزی آمریکایی ها، قرار است که در 24 و 25 بهمن ماه سال جاری برگزار گردد.

در این رابطه وزیر امور خارجه لهستان نیز در اظهاراتی کم سابقه با حمایت از رویکرد اتحادیه اروپا در قبال برجام مدعی شده است که این توافق مانع از ادامه فعالیت های بی ثبات ساز ایران در منطقه نشده است.

وی همچنین عنوان داشته که بیش از 70 کشور و نهاد بین المللی برای شرکت در این  اجلاس بین المللی به ورشو دعوت شده اند که اعضای اتحادیه اروپا نیز ازجمله آن ها هستند.

مایک پمپئو نیز در ادامه سفر منطقه ای خود، پس از سفر به قطر مدعی شد که هدف از برگزاری کنفرانس ورشو تغییر رفتار ایران است و در این اجلاس سعی خواهد شد تا با همفکری اعضا، کلیه راه های ممکن برای تبدیل کردن ایران به یک کشور نرمال بررسی شود.

با توجه به این دست اظهارات می توان نتیجه گرفت که با توجه به در پیش رو بودن نخستین سالگرد خروج آمریکا از برجام، دولت ایالات متحده در تلاش است که در ماه می آینده (اردیبهشت ماه 98) با ایجاد یک ائتلاف بین المللی، فصل جدیدی از تحمیل فشارها و مقابله علیه ملت ایران را آغاز کند.

نوید کمالی

بنا بر آنچه پیش تر از سوی منابع آمریکایی بیان شده است دولت آمریکا پس از ماه می، قصد تمدید معافیت های نفتی را ندارد که در این صورت فشار تحریم اقتصادی علیه کشورمان افزایش خواهد یافت. با این حال پرواضح است که فقدان وجود یک ائتلاف بین المللی می تواند در اجرای بدون نقص طرح جدید ضد ایرانی آمریکا خلل جدی ایجاد نماید. ازاین رو، دولتمردان ضد ایرانی کاخ سفید تلاش کرده اند تا این نقیصه را پیش از فرارسیدن ماه می و در ماه فوریه با برگزاری یک اجلاس بین المللی برطرف نمایند. اما سوال اینجاست که چرا در بین تمام کشورهای اروپایی کشور لهستان به عنوان میزبان این رویداد ضد ایرانی انتخاب شده است.

برای پاسخ به این سوال باید توجه داشته باشیم که کشورهای تاثیرگذار اتحادیه اروپا ازجمله فرانسه و آلمان به عنوان اعضای توافق اتمی همچنان موافق حفظ برجام هستند، لذا بستر سیاسی لازم برای برگزاری این نشست ضد برجامی در این دست کشورهای اروپایی وجود نداشت. از همین رو، کشورهایی مانند لهستان به عنوان گزینه برگزاری این رویداد مدنظر مقامات آمریکایی قرارگرفته اند.

از سوی دیگر آمریکا به خوبی به این نکته واقف است که متحدان استراتژیک کشورمان ازجمله روسیه همچنان بر لزوم حفظ برجام تاکیددارند، لذا آمریکا باهدف انتقال یک پیام جدی به مسکو تصمیم گرفته است تا در حیاط خلوت روسیه کنفرانس ضد ایرانی را برگزار نماید و در حاشیه آن برخی از مهم ترین امتیازات ضد روسی ازجمله تاسیس پایگاه نظامی و فروش سامانه های حساسیت برانگیز پاتریوت را به ورشو نهایی کند.

طبیعتا این دست اقدامات باهدف تحریک مسکو و تشویق کرملین به تجدیدنظر در روابط با ایران صورت می گیرد، زیرا در شرایط فعلی نفوذ هر چه بیشتر ناتو و آمریکا در مرزهای شرقی روسیه می تواند تهدید جدی علیه منافع درازمدت روسیه باشد، لذا تحمیل فشار غیرمستقیم به روسیه را می توان یکی از اهداف مهم برگزاری این نشست در لهستان دانست که به ظن آمریکایی ها می تواند موجب بروز  برخی چرخش ها در سیاست خارجی مسکو در قبال کشورمان شود.

از سوی دیگر با توجه به اظهارات اخیر دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا مبنی بر خروج ارتش این کشور از سوریه، به نظر می رسد که با توجه به فضای پر ابهام ایجادشده در بین کشورهای عربی خاورمیانه و نگرانی آن ها ازآنچه فعالیت های بی ثبات ساز ایران خوانده می شود، دولت آمریکا ناچار شده است تا با برگزاری یک رویداد بین المللی ضد ایرانی، اقدام به اعتمادسازی مجدد در بین شرکای منطقه ای خود نماید.

در پایان با توجه به آنچه بیان شد می توان نتیجه گرفت که رویداد لهستان زمینه ساز شروع فصل جدیدی از تقابل ایران و ائتلاف آمریکایی خواهد بود. لذا تمام نهادهای کشور بایستی برای مواجهه همه جانبه با  تهدیدات جدید احتمالی آمادگی لازم را کسب نمایند خصوصا به این دلیل که طی روزهای گذشته رسانه های آمریکایی در یک عملیات روانی مشترک خبر از طرح نقشه برخورد نظامی با کشورمان را در شورای امنیت ملی آمریکا منتشر کردند که این مسئله را می توان به تلاش آمریکا برای زمینه سازی روانی تقابل نظامی احتمالی با کشورمان در سطح افکار عمومی جهان تعبیر کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۷ ، ۲۰:۱۲
روابط عمومی

اگر به قدرت رسیدن ترامپ و شروع فرایند خروج کاخ سفید از برجام را که منجر به بازگشت تحریم های یکجانبه آمریکا شد را فاز اول جنگ روانی و اقتصادی آمریکا علیه ملت ایران بدانیم، قطعا شروع دوره گردی های منطقه ای جان بولتون و مایک پومپئو را می توان به مثابه شروع دور دوم جنگ آمریکا علیه ملت ایران دانست که سخنرانی پومپئو در قاهره نقطه شروع آن بود! گفته پومپئو دشمنان ایران با برگزاری همایش ضد ایرانی لهستان و رونمائی رسمی از ائتلاف ضد ایرانی خود، رسماً از مرحله مهار ایران به مقابله با ایران تغییر رویکرد خواهند داد و طبیعتاً در این مسیر عملیات روانی (Psychological Ops) و جنگ ادراکی (Perceptual Warfare) در نوک پیکان تهاجمات آمریکا قرار خواهد داشت!

منظر اندیشکده های آمریکایی و صهیونیستی در صورت بهره گیری از تکنیک القاء ترس و نگرانی می توان منجر به فعال سازی گسل های اقتصادی و معیشتی در داخل کشور شد که در نتیجه آن مقابله با ایران و کشاندن کشورمان به پای میز مذاکره و تغییر رفتار کار چندان سختی نخواهد بود! در چهارچوب همین راهبرد آمریکایی است که در روزهای اخیر شاهد شدت پیدا کردن انتشار اخبار جعلی (Fake News) از جمله ورشکستگی بانک ها و حتی فرار برخی مسئولین اقتصادی از کشور هستیم که پیشبینی می شود که به مرور زمان و در طول هفته های آتی بر حجم و تنوع آنها افزوده شود!

هم زمان با شروع جنگ روانی دشمن برخی تحرکات و اظهار نظر های مشکوک مطرح شده از سوی برخی عناصر داخلی نشان از بازی کردن آنها در پازل عصبانی کردن مردم دارد که از جمله آنها می توان به اخباری مانند عوارضی کردن تونل ها و بزرگ راه های تهران و یا حتی شایعه افزایش ۲ تا سه برابری قیمت حامل های انرژی اشاره کرد که در شرایط فعلی حتی بیان آنها موجب شعله ور شدن خشم طبقات آسیب پذیر جامعه می شود!


حال با نگاهی به تقویم می توان احتمالات ذیل را در نظر داشت:

1. دشمن با تشدید انتشار اخبار جعلی بصورت جدی القاء ترس از آینده اقتصادی و معیشتی را در دستور کار قرار داده و در طول هفته های آتی (خاصه بهمن ماه و ایام الله جشن چهل سالگی انقلاب) شاهد افزایش اخبار نگران کننده در مورد وضعیت سپرده های بانکی و ... خواهیم بود!


2. انتشار گسترده خبر درخواست جان بولتون مشاور امنیت ملی ترامپ برای ارائه طرح های حمله نظامی به ایران نشان از تمایل جدی تیم ضد ایرانی ترامپ برای گستراندن سایه جنگ در منطقه دارد البته با هدف بهره برداری از آن به عنوان یک اهرم فشار روانی بر کشورمان، آنهم با این امید که در صورت همراهی ستون پنجم اقتصادی بتواند اقتصاد و بازار کشورمان را درگیر امواج بی ثباتی کند!


3. دولت آمریکا در حال تدارک اجرای یک جنگ روانی گسترده در سالگرد خروج ترامپ از برجام در ماه مه (اردیبهشت ۹۸) است لذا دولت و نهادهای اقتصادی و رسانه ای بایستی از هم اکنون تمام سناریوهای مواجهه با این توطئه آمریکایی را که بیشتر معطوف به حوزه صادرات و فروش نفت است در نظر داشته باشند.


4. در ماه های آتی اظهارات نسنجیده برخی از مسئولین اجرایی و اقتصادی می تواند به یکی از مهمترین منابع تغذیه جنگ روانی دشمن در جهت شعله ورسازی نارضایتی های عمومی بدل گردد لذا دولت محترم بایستی تدابیر لازم را برای مدیریت اظهار نظرهای اقتصادی مسئولین خصوصا در موارد تاثیرگذار بر معیشت عمومی پیشبینی نماید (بطور مثال تعیین سخنگوی اقتصادی یا ...)


نتیجه گیری:

تمام سناریوهای موجود این واقعیت را تایید می کنند که آمریکا جز جنگ روانی هیچ سلاح و ابزار مناسبی برای مقابله با ملت ایران ندارد، لذا در صورت افزایش همدلی عمومی و افزایش بصیرت افزایی رسانه های اجتماعی در مورد توطئه جدید دشمن، پیروزی بر مکر شیطان بزرگ امر دشواری نخواهد بود زیرا که «اِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعِیفاً»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۷ ، ۱۶:۰۰
روابط عمومی

اتحادیه اروپا پس از جنگ جهانی دوم همواره راهبردهای بین المللی خود را منطبق بر چهارچوب سیاست خارجه ایالات متحده آمریکا تعریف و پیگیری کرده است، با این حال حوادث دیپلماتیک سال گذشته میلادی و خاصه خروج یکجانبه آمریکا از برجام موجب شد تا فصلی نو در روابط این دو همپیمان قدیمی شکل گیرد که پس لرزه های آن پیمان های مهمی از جمله ناتو (NATO) را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است و سران اروپا رسما سخن از ایجاد یک پیمان امنیتی مستقل از آمریکا تحت عنوان ارتش اروپایی (European army) را مطرح کرده اند!

بدون شک مهمترین دلیل ناخرسندی اروپا از اقدامات سال گذشته آمریکا ، رویکرد یکجانبه و منفعت گرایانه ترامپ در قبال برجام بود زیرا به ظن اروپایی ها این توافق یک دستاورد بین المللی موفق بود و ترامپ با خروج خود از برجام نه تنها این توافق را به سمت فروپاشی و شکست سوق داد بلکه در تصمیم خود هیچگونه توجهی به منافع شرکای قدیمی خود در اتحادیه اروپا نکرد!

این نکته از این رو برای اتحادیه اروپا دارای اهمیت است که پس از حصول توافق اتمی با کشورمان شرکت های بزرگ اروپایی توانستند بدون کوچکترین محدودیت بین المللی وارد بازار کشورمان شوند و از منافع اقتصادی کشورمان بهره مند گردند.

SPV بشردوستانه

بطور مثال کشور آلمان که یکی از بزرگ‌ترین شرکای اقتصادی کشورمان محصوب می شود با شروع برجام صادرات محصولات خود به ایران را ۲۲ درصد افزایش داد که در نتیجه آن 2.57 میلیارد یورو عاید شرکت های آلمانی شد و البته این روند رو به رشد همچنان ادامه داشت بطوری که در پایان سال 2017 و اندکی پیش از خروج آمریکا از برجام ، سود آلمانی ها از تجارت با ایران به حدود 3 میلیارد یورو رسید!

البته علاوه بر آلمان سایر کشورهای اتحادیه اروپا نیز از تجارت با کشورمان سود می برند بطوری که کشور بحران زده ای مانند ایتالیا تنها در سال 2017 نزدیک به 1/7 میلیارد دلار به کشورمان صادرات داشته است و این تجارت پر منفعت موجب شد تا در ژانویه گذشته این کشور اقدام به راه اندازی یک خط اعتباری 5 میلیارد یورویی برای حمایت از حضور شرکت های ایتالیایی در کشورمان کند!

با این حال خروج یک جانبه آمریکا از برجام و تهدید ترامپ مبنی بر اعمال تحریم های ثانویه علیه شرکت ها و نهادهای همکاری کننده با کشورمان موجب شد تا بسیاری از فعالیت اقتصادی اروپا بر خلاف تمایل خود مجبور به خروج از اقتصاد کشورمان شوند که از جمله آنها می توان به شرکت های بزرگ توتال ، پژو و دایملر اشاره کرد.

تحمیل خروج شرکت های اروپایی از بازار ایران موجب شد تا اقتصاد اروپا در رقابتی ترین دوران تاریخی خود بازار بزرگ ایران را از دست بدهد و عرصه را برای حضور و فعالیت رقبای چینی و روسی خالی کند، لذا سران اتحادیه اروپا با توجه به بحران اقتصادی حاکم بر این اتحادیه تصمیم گرفتند تا با راه اندازی کانال ویژه مالی (SPV) و اجرای قانون مسدود سازی با تحریم های آمریکا مقابله کرده و حضور شرکت های اروپایی را در اقتصاد ایران حفظ کنند.

قوانین مسدود سازی قرار بود تا پس از شروع دور اول تحریم های آمریکا در 16 مرداد ماه از تبعیت شرکت‌های کوچک و متوسط اروپایی از تحریم‌های ضد ایرانی آمریکا جلوگیری کنند بدین صورت که اگر آمریکا جریمه ای بر علیه آنها وضع کرد اتحادیه اروپا خسارت های مربوطه را به شرکت ها پرداخت نماید که البته با وجود تضمین ضمنی اتحادیه هیچ شرکتی حاضر به قبول ریسک تحریم های آمریکا نشد!

کانال ویژه مالی نیز قرار است تا پس از پذیرش و عملیاتی سازی برخی پیش شرط ها توسط کشورمان از جمله تصویب قوانین ضد تامین مالی تروریسم و ضد پولشویی (AML/CFT) که مربوط به کارگروه ویژه اقدام مالی (FATF) است به عنوان یک واسط فرایند خرید مبادله نفت کشورمان با محصولات اروپایی را انجام دهد.

حال پس از طی بخش عمده ای از فرایند پر حاشیه بررسی و تصویب لوایح چهارگانه FATF در کشورمان، اتحادیه اروپا مدعی شده است که بدلیل فشارهای آمریکا قادر به اجرای SPV به شکل عام نخواهد بود و تنها می تواند شکل کانال ویژه مالی را بصورت محدود ایجاد نماید!

این ادعای جدید و البته مشکوک اروپا در ابتدا اینگونه مطرح شد که اروپا از طریق کانال ویژه مالی قادر به خرید نفت ایران نخواهد بود اما در نهایت اعلام شد که ایران از طریق SPV تنها قادر به خرید مواد غذایی و دارو خواهد بود!

در واقع اروپا با عقب نشینی در مقابل ترامپ تصمیم گرفته است تا تبادل اقتصادی خود با کشورمان را حتی در چهارچوب کانال ویژه مالی، تنها به شکل بشردوستانه (Humanitarian) ادامه دهد لذا طرح جدید اتحادیه اروپا H-SPV نامیده می شود!

با توجه به عنوان این پیشنهاد جدید اتحادیه اروپا پر واضح است که هدف از انتخاب این عنوان، تحقیر ایران در جوامع بین المللی است زیرا این طرح بطور کلی خلاف پیشنهاد اولیه اروپا به کشورمان است و برخلاف انتظار اولیه حداقل نیازهای وارداتی کشورمان را از اروپا تامین خواهد کرد لذا اصرار کشورمان بر اجرای این پیشنهاد جدید(H-SPV) و عدول از خواسته قبلی که اجرای تمام و کمال SPV بود موجب خواهد شد که این پیام را به جهان مخابره گردد که ایران بدلیل تشدید فشارهای اقتصادی داخلی و خارجی ناچار به حفظ برجام و قبول حداقل امتیازهای اقتصادی از اروپا شده است.

از سوی دیگر با توجه به دستگاه تبلیغاتی عرض و طویل جبهه استکبار به رهبری آمریکا دور از انتظار نیست که در صورت پذیرش کانال ویژه مالی بشردوستانه ، رسانه های آمریکا این طرح را به مثابهه برنامه نفت در برابر غذا و دارو سازمان ملل متحد در مواجهه با رژیم بعث عراق تصویرسازی نمایند که این خود می تواند به پیشبرد پروژه ایران هراسی و قهرمان سازی از آمریکا کمک شایانی نماید.

لذا با توجه به ابعاد پیچیده و پر هزینه پیشنهاد جدید اتحادیه اروپا که نشان از بازگشت اروپا به چهارچوب سیاست‌گذاری های ضد ایران آمریکا دارد، از دولت و دستگاه دیپلماسی کشور انتظار می رود که در مقابل این خدعه جدید غرب هوشیاری لازم را رعایت کرده و با تعجیل غیرضروری در پذیرش پیشنهاد جدید اروپا موجبات تحمیل هزینه بر پیکره اقتدار و عزت ملی را در سطح داخلی و بین المللی فراهم نکنند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۷ ، ۲۱:۰۳
روابط عمومی

از بدو پیروزی انقلاب اسلامی دشمنان غربی و شرقی انقلاب تلاش کردند تا از طریق نفوذ چند وجهی بر حکام محلی خاورمیانه، نظم غرب آسیا را به شکلی باز طراحی کنند که رقیب نوظهورشان مجال عرض اندام در مقابل قدرت استکباری و استعماری آنها را نداشته باشد.

با این حال، امروز که به تحولات چهار دهه گذشته جهان و منطقه می‌نگریم، درمی‌یابیم که این تلاش‌ها بیش از آنکه به تضعیف انقلاب اسلامی کمک کرده باشد، موجب افزایش قدرت ژئوپلیتیک ایران در غرب آسیا شده و دایره نفوذ گفتمان انقلاب اسلامی را به فراتر از مرزهای منطقه گسترش داده است.

برای نمونه، در حالی که در طول دهه گذشته و به ویژه سال‌های جنگ داخلی سوریه شاهد بودیم که ائتلاف بزرگ عبری‌ـ عربی‌ـ غربی آنچه را که لازمه تحمیل جنگ جهانی علیه یک ملت است، فراهم آورد؛ اما پس از سال‌ها جنگ و خون‌ریزی در آستانه چهل سالگی انقلاب دست از پا درازتر در حال عقب‌نشینی از سیاست‌های سابق خود و پرداخت هزینه‌های سیاسی و روانی همراهی با آمریکا در باز طراحی نظم سیاسی نوین خاورمیانه هستند.

چهل سالگی انقلاب

شواهد این مدعا فراوانند که اعلام انحلال و فروپاشی پارلمان و کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی و تعیین زمان برگزاری انتخاب زودهنگام از جمله آنهاست و می‌توان از آن به حذف و مرگ سیاسی مهم‌ترین دشمن صهیونیست کشورمان، یعنی بنیامین نتانیاهو یاد کرد؛ زیرا وی نه تنها بر اساس نظرسنجی‌ها از حداقل مقبولیت در سرزمین‌های اشغالی برخوردار است؛ بلکه شکست در مواجهه با مقاومت مردمی غزه و همچنین وجود اتهامات سنگین فساد زمینه حذف او از سپهر سیاسی منطقه را قطعی کرده است.

اما شاهد دیگر ماجرا وقوع زلزله سیاسی در کابینه عربستان است که از جمله مهم‌ترین آنها می‌توان به تغییر وزیر امور خارجه و انتصاب وزیر جدید اطلاع‌رسانی اشاره کرد. این تغییرات جدید به طور مشخص بخش‌هایی را که مسئول سیاست خارجی و نمایش چهره عربستان در افکار عمومی جهان هستند، دستخوش نصب و عزل کرده‌ است آن هم با این امید که این تغییرات از فشارهای جهانی بر رژیم آل‌سعود بکاهد.

البته این اقدام اگر چه در ظاهر موجب تغییر و تحول در کابینه حاکم بر این کشور شده است؛ اما ابقای مجدد محمدبن‌سلمان در سمت‌های پیشین نشان از تقلای شاه عربستان برای حفظ فرزندش در رأس هرم قدرت دارد که این رویکرد از سوی متحدان ریاض به مثابه نشانه‌ای از ناتوانی پادشاه عربستان در حل‌وفصل بحران‌های داخلی و خارجی گریبان‌گیر عربستان و حتی شورای همکاری خلیج‌فارس (GCC) ارزیابی می‌شود.

از پیامدهای شکل‌گیری این ارزیابی در بین متحدان ریاض می‌توان به تغییر رویکرد متحدان سنتی عربستان، از جمله امارات نسبت به پرونده‌های مهم سوریه و یمن اشاره کرد که یک نمونه آن اعلام خبر بازگشایی سفارت امارات در سوریه است. در پی این خبر کشور کوچک بحرین که پس از جریان «بیداری اسلامی» و سرکوب شیعیان به نوعی به مستعمره ریاض تبدیل شده است نیز پرده از برنامه قریب‌الوقوع خود برای بازگشایی سفارت در سوریه برداشت. جالب آنکه در این مورد، رئیس‌جمهور کشور سودان سریع‌تر از دیگران به دیدار بشار شتافت.

خبر اعلام خروج نظامیان آمریکا از سوریه و سفر مخفیانه و چالش‌برانگیز ترامپ به عراق موارد دیگری هستند که پیروزی گفتمان مقاومت و انقلاب اسلامی را نشان می‌دهند.

نوید کمالی - هفته نامه صبح صادق 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۷ ، ۱۳:۴۷
روابط عمومی