بلاگ رسمی نوید کمالی

مجموعه‌ای از اندیشه‌ها و دیدگاه‌های منتشر در رسانه‌ها و همایش‌های ملی و بین المللی

مجموعه‌ای از اندیشه‌ها و دیدگاه‌های منتشر در رسانه‌ها و همایش‌های ملی و بین المللی

بلاگ رسمی نوید کمالی

یادداشت‌های یک روزنامه‌نگار، مولف و مدرس فعال در حوزه سیاست خارجی، فناوری‌های نوین و قدرت نرم ...

شماره تماس: 00989159263347 (جهت دریافت «مشاوره» ، دعوت جهت «برگزاری کارگاه آموزشی» و ... لطفا در ساعات غیر اداری و یا در شبکه های اجتماعی مبتنی بر این شماره تماس حاصل فرمایید.)

تذکر: بازنشر مطالب این پایگاه بلااشکال می باشد.

وب‌سایت: www.NavidKamali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۸۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نوید کمالی» ثبت شده است

روزنامه رسالت (1397/10/29) / سخنرانی اخیر پمپئو وزیر امور خارجه ایالات متحده در دانشگاه آمریکایی قاهره را می توان یکی از مهم ترین سخنرانی های هفته های اخیر مقامات آمریکایی علیه جمهوری اسلامی ایران دانست.

مایک پمپئو در سخنرانی خود در این دانشگاه برای نخستین بار به صورت رسمی سخن از ضرورت عبور از پروژه مهار ایران و ورود به عرصه مقابله با ایران سخن گفت و تلاش کرد تا با تکرار اتهامات گذشته خود علیه ایران، مقابله با کشورمان را به عنوان مهم ترین اولویت امنیتی منطقه  ائتلاف آمریکایی مطرح نماید.

بر اساس اظهارات وزیر خارجه آمریکا  تنها راه مقابله با ایران ایجاد یک ائتلاف منطقه ای و بین المللی قدرتمند برای وادار ساختن کشورمان به پذیرش اصلاحات سیاسی در داخل و خارج از مرزها است که پمپئو پیش تر مشروح این شروط را در 12 بند اعلام کرده است که مهم ترین آن ها توقف تحرکات و فعالیت های منطقه ای ایران و پایان دادن به برنامه دفاع موشکی کشورمان است.

اما مهم ترین نکته قابل توجه در اظهارات پمپئو اعلام خبر برگزاری یک کنفرانس ضد ایرانی در ورشو پایتخت کشور لهستان است که بنا بر برنامه ریزی آمریکایی ها، قرار است که در 24 و 25 بهمن ماه سال جاری برگزار گردد.

در این رابطه وزیر امور خارجه لهستان نیز در اظهاراتی کم سابقه با حمایت از رویکرد اتحادیه اروپا در قبال برجام مدعی شده است که این توافق مانع از ادامه فعالیت های بی ثبات ساز ایران در منطقه نشده است.

وی همچنین عنوان داشته که بیش از 70 کشور و نهاد بین المللی برای شرکت در این  اجلاس بین المللی به ورشو دعوت شده اند که اعضای اتحادیه اروپا نیز ازجمله آن ها هستند.

مایک پمپئو نیز در ادامه سفر منطقه ای خود، پس از سفر به قطر مدعی شد که هدف از برگزاری کنفرانس ورشو تغییر رفتار ایران است و در این اجلاس سعی خواهد شد تا با همفکری اعضا، کلیه راه های ممکن برای تبدیل کردن ایران به یک کشور نرمال بررسی شود.

با توجه به این دست اظهارات می توان نتیجه گرفت که با توجه به در پیش رو بودن نخستین سالگرد خروج آمریکا از برجام، دولت ایالات متحده در تلاش است که در ماه می آینده (اردیبهشت ماه 98) با ایجاد یک ائتلاف بین المللی، فصل جدیدی از تحمیل فشارها و مقابله علیه ملت ایران را آغاز کند.

نوید کمالی

بنا بر آنچه پیش تر از سوی منابع آمریکایی بیان شده است دولت آمریکا پس از ماه می، قصد تمدید معافیت های نفتی را ندارد که در این صورت فشار تحریم اقتصادی علیه کشورمان افزایش خواهد یافت. با این حال پرواضح است که فقدان وجود یک ائتلاف بین المللی می تواند در اجرای بدون نقص طرح جدید ضد ایرانی آمریکا خلل جدی ایجاد نماید. ازاین رو، دولتمردان ضد ایرانی کاخ سفید تلاش کرده اند تا این نقیصه را پیش از فرارسیدن ماه می و در ماه فوریه با برگزاری یک اجلاس بین المللی برطرف نمایند. اما سوال اینجاست که چرا در بین تمام کشورهای اروپایی کشور لهستان به عنوان میزبان این رویداد ضد ایرانی انتخاب شده است.

برای پاسخ به این سوال باید توجه داشته باشیم که کشورهای تاثیرگذار اتحادیه اروپا ازجمله فرانسه و آلمان به عنوان اعضای توافق اتمی همچنان موافق حفظ برجام هستند، لذا بستر سیاسی لازم برای برگزاری این نشست ضد برجامی در این دست کشورهای اروپایی وجود نداشت. از همین رو، کشورهایی مانند لهستان به عنوان گزینه برگزاری این رویداد مدنظر مقامات آمریکایی قرارگرفته اند.

از سوی دیگر آمریکا به خوبی به این نکته واقف است که متحدان استراتژیک کشورمان ازجمله روسیه همچنان بر لزوم حفظ برجام تاکیددارند، لذا آمریکا باهدف انتقال یک پیام جدی به مسکو تصمیم گرفته است تا در حیاط خلوت روسیه کنفرانس ضد ایرانی را برگزار نماید و در حاشیه آن برخی از مهم ترین امتیازات ضد روسی ازجمله تاسیس پایگاه نظامی و فروش سامانه های حساسیت برانگیز پاتریوت را به ورشو نهایی کند.

طبیعتا این دست اقدامات باهدف تحریک مسکو و تشویق کرملین به تجدیدنظر در روابط با ایران صورت می گیرد، زیرا در شرایط فعلی نفوذ هر چه بیشتر ناتو و آمریکا در مرزهای شرقی روسیه می تواند تهدید جدی علیه منافع درازمدت روسیه باشد، لذا تحمیل فشار غیرمستقیم به روسیه را می توان یکی از اهداف مهم برگزاری این نشست در لهستان دانست که به ظن آمریکایی ها می تواند موجب بروز  برخی چرخش ها در سیاست خارجی مسکو در قبال کشورمان شود.

از سوی دیگر با توجه به اظهارات اخیر دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا مبنی بر خروج ارتش این کشور از سوریه، به نظر می رسد که با توجه به فضای پر ابهام ایجادشده در بین کشورهای عربی خاورمیانه و نگرانی آن ها ازآنچه فعالیت های بی ثبات ساز ایران خوانده می شود، دولت آمریکا ناچار شده است تا با برگزاری یک رویداد بین المللی ضد ایرانی، اقدام به اعتمادسازی مجدد در بین شرکای منطقه ای خود نماید.

در پایان با توجه به آنچه بیان شد می توان نتیجه گرفت که رویداد لهستان زمینه ساز شروع فصل جدیدی از تقابل ایران و ائتلاف آمریکایی خواهد بود. لذا تمام نهادهای کشور بایستی برای مواجهه همه جانبه با  تهدیدات جدید احتمالی آمادگی لازم را کسب نمایند خصوصا به این دلیل که طی روزهای گذشته رسانه های آمریکایی در یک عملیات روانی مشترک خبر از طرح نقشه برخورد نظامی با کشورمان را در شورای امنیت ملی آمریکا منتشر کردند که این مسئله را می توان به تلاش آمریکا برای زمینه سازی روانی تقابل نظامی احتمالی با کشورمان در سطح افکار عمومی جهان تعبیر کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۷ ، ۲۰:۱۲
روابط عمومی

اگر به قدرت رسیدن ترامپ و شروع فرایند خروج کاخ سفید از برجام را که منجر به بازگشت تحریم های یکجانبه آمریکا شد را فاز اول جنگ روانی و اقتصادی آمریکا علیه ملت ایران بدانیم، قطعا شروع دوره گردی های منطقه ای جان بولتون و مایک پومپئو را می توان به مثابه شروع دور دوم جنگ آمریکا علیه ملت ایران دانست که سخنرانی پومپئو در قاهره نقطه شروع آن بود! گفته پومپئو دشمنان ایران با برگزاری همایش ضد ایرانی لهستان و رونمائی رسمی از ائتلاف ضد ایرانی خود، رسماً از مرحله مهار ایران به مقابله با ایران تغییر رویکرد خواهند داد و طبیعتاً در این مسیر عملیات روانی (Psychological Ops) و جنگ ادراکی (Perceptual Warfare) در نوک پیکان تهاجمات آمریکا قرار خواهد داشت!

منظر اندیشکده های آمریکایی و صهیونیستی در صورت بهره گیری از تکنیک القاء ترس و نگرانی می توان منجر به فعال سازی گسل های اقتصادی و معیشتی در داخل کشور شد که در نتیجه آن مقابله با ایران و کشاندن کشورمان به پای میز مذاکره و تغییر رفتار کار چندان سختی نخواهد بود! در چهارچوب همین راهبرد آمریکایی است که در روزهای اخیر شاهد شدت پیدا کردن انتشار اخبار جعلی (Fake News) از جمله ورشکستگی بانک ها و حتی فرار برخی مسئولین اقتصادی از کشور هستیم که پیشبینی می شود که به مرور زمان و در طول هفته های آتی بر حجم و تنوع آنها افزوده شود!

هم زمان با شروع جنگ روانی دشمن برخی تحرکات و اظهار نظر های مشکوک مطرح شده از سوی برخی عناصر داخلی نشان از بازی کردن آنها در پازل عصبانی کردن مردم دارد که از جمله آنها می توان به اخباری مانند عوارضی کردن تونل ها و بزرگ راه های تهران و یا حتی شایعه افزایش ۲ تا سه برابری قیمت حامل های انرژی اشاره کرد که در شرایط فعلی حتی بیان آنها موجب شعله ور شدن خشم طبقات آسیب پذیر جامعه می شود!


حال با نگاهی به تقویم می توان احتمالات ذیل را در نظر داشت:

1. دشمن با تشدید انتشار اخبار جعلی بصورت جدی القاء ترس از آینده اقتصادی و معیشتی را در دستور کار قرار داده و در طول هفته های آتی (خاصه بهمن ماه و ایام الله جشن چهل سالگی انقلاب) شاهد افزایش اخبار نگران کننده در مورد وضعیت سپرده های بانکی و ... خواهیم بود!


2. انتشار گسترده خبر درخواست جان بولتون مشاور امنیت ملی ترامپ برای ارائه طرح های حمله نظامی به ایران نشان از تمایل جدی تیم ضد ایرانی ترامپ برای گستراندن سایه جنگ در منطقه دارد البته با هدف بهره برداری از آن به عنوان یک اهرم فشار روانی بر کشورمان، آنهم با این امید که در صورت همراهی ستون پنجم اقتصادی بتواند اقتصاد و بازار کشورمان را درگیر امواج بی ثباتی کند!


3. دولت آمریکا در حال تدارک اجرای یک جنگ روانی گسترده در سالگرد خروج ترامپ از برجام در ماه مه (اردیبهشت ۹۸) است لذا دولت و نهادهای اقتصادی و رسانه ای بایستی از هم اکنون تمام سناریوهای مواجهه با این توطئه آمریکایی را که بیشتر معطوف به حوزه صادرات و فروش نفت است در نظر داشته باشند.


4. در ماه های آتی اظهارات نسنجیده برخی از مسئولین اجرایی و اقتصادی می تواند به یکی از مهمترین منابع تغذیه جنگ روانی دشمن در جهت شعله ورسازی نارضایتی های عمومی بدل گردد لذا دولت محترم بایستی تدابیر لازم را برای مدیریت اظهار نظرهای اقتصادی مسئولین خصوصا در موارد تاثیرگذار بر معیشت عمومی پیشبینی نماید (بطور مثال تعیین سخنگوی اقتصادی یا ...)


نتیجه گیری:

تمام سناریوهای موجود این واقعیت را تایید می کنند که آمریکا جز جنگ روانی هیچ سلاح و ابزار مناسبی برای مقابله با ملت ایران ندارد، لذا در صورت افزایش همدلی عمومی و افزایش بصیرت افزایی رسانه های اجتماعی در مورد توطئه جدید دشمن، پیروزی بر مکر شیطان بزرگ امر دشواری نخواهد بود زیرا که «اِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعِیفاً»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۷ ، ۱۶:۰۰
روابط عمومی

اتحادیه اروپا پس از جنگ جهانی دوم همواره راهبردهای بین المللی خود را منطبق بر چهارچوب سیاست خارجه ایالات متحده آمریکا تعریف و پیگیری کرده است، با این حال حوادث دیپلماتیک سال گذشته میلادی و خاصه خروج یکجانبه آمریکا از برجام موجب شد تا فصلی نو در روابط این دو همپیمان قدیمی شکل گیرد که پس لرزه های آن پیمان های مهمی از جمله ناتو (NATO) را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است و سران اروپا رسما سخن از ایجاد یک پیمان امنیتی مستقل از آمریکا تحت عنوان ارتش اروپایی (European army) را مطرح کرده اند!

بدون شک مهمترین دلیل ناخرسندی اروپا از اقدامات سال گذشته آمریکا ، رویکرد یکجانبه و منفعت گرایانه ترامپ در قبال برجام بود زیرا به ظن اروپایی ها این توافق یک دستاورد بین المللی موفق بود و ترامپ با خروج خود از برجام نه تنها این توافق را به سمت فروپاشی و شکست سوق داد بلکه در تصمیم خود هیچگونه توجهی به منافع شرکای قدیمی خود در اتحادیه اروپا نکرد!

این نکته از این رو برای اتحادیه اروپا دارای اهمیت است که پس از حصول توافق اتمی با کشورمان شرکت های بزرگ اروپایی توانستند بدون کوچکترین محدودیت بین المللی وارد بازار کشورمان شوند و از منافع اقتصادی کشورمان بهره مند گردند.

SPV بشردوستانه

بطور مثال کشور آلمان که یکی از بزرگ‌ترین شرکای اقتصادی کشورمان محصوب می شود با شروع برجام صادرات محصولات خود به ایران را ۲۲ درصد افزایش داد که در نتیجه آن 2.57 میلیارد یورو عاید شرکت های آلمانی شد و البته این روند رو به رشد همچنان ادامه داشت بطوری که در پایان سال 2017 و اندکی پیش از خروج آمریکا از برجام ، سود آلمانی ها از تجارت با ایران به حدود 3 میلیارد یورو رسید!

البته علاوه بر آلمان سایر کشورهای اتحادیه اروپا نیز از تجارت با کشورمان سود می برند بطوری که کشور بحران زده ای مانند ایتالیا تنها در سال 2017 نزدیک به 1/7 میلیارد دلار به کشورمان صادرات داشته است و این تجارت پر منفعت موجب شد تا در ژانویه گذشته این کشور اقدام به راه اندازی یک خط اعتباری 5 میلیارد یورویی برای حمایت از حضور شرکت های ایتالیایی در کشورمان کند!

با این حال خروج یک جانبه آمریکا از برجام و تهدید ترامپ مبنی بر اعمال تحریم های ثانویه علیه شرکت ها و نهادهای همکاری کننده با کشورمان موجب شد تا بسیاری از فعالیت اقتصادی اروپا بر خلاف تمایل خود مجبور به خروج از اقتصاد کشورمان شوند که از جمله آنها می توان به شرکت های بزرگ توتال ، پژو و دایملر اشاره کرد.

تحمیل خروج شرکت های اروپایی از بازار ایران موجب شد تا اقتصاد اروپا در رقابتی ترین دوران تاریخی خود بازار بزرگ ایران را از دست بدهد و عرصه را برای حضور و فعالیت رقبای چینی و روسی خالی کند، لذا سران اتحادیه اروپا با توجه به بحران اقتصادی حاکم بر این اتحادیه تصمیم گرفتند تا با راه اندازی کانال ویژه مالی (SPV) و اجرای قانون مسدود سازی با تحریم های آمریکا مقابله کرده و حضور شرکت های اروپایی را در اقتصاد ایران حفظ کنند.

قوانین مسدود سازی قرار بود تا پس از شروع دور اول تحریم های آمریکا در 16 مرداد ماه از تبعیت شرکت‌های کوچک و متوسط اروپایی از تحریم‌های ضد ایرانی آمریکا جلوگیری کنند بدین صورت که اگر آمریکا جریمه ای بر علیه آنها وضع کرد اتحادیه اروپا خسارت های مربوطه را به شرکت ها پرداخت نماید که البته با وجود تضمین ضمنی اتحادیه هیچ شرکتی حاضر به قبول ریسک تحریم های آمریکا نشد!

کانال ویژه مالی نیز قرار است تا پس از پذیرش و عملیاتی سازی برخی پیش شرط ها توسط کشورمان از جمله تصویب قوانین ضد تامین مالی تروریسم و ضد پولشویی (AML/CFT) که مربوط به کارگروه ویژه اقدام مالی (FATF) است به عنوان یک واسط فرایند خرید مبادله نفت کشورمان با محصولات اروپایی را انجام دهد.

حال پس از طی بخش عمده ای از فرایند پر حاشیه بررسی و تصویب لوایح چهارگانه FATF در کشورمان، اتحادیه اروپا مدعی شده است که بدلیل فشارهای آمریکا قادر به اجرای SPV به شکل عام نخواهد بود و تنها می تواند شکل کانال ویژه مالی را بصورت محدود ایجاد نماید!

این ادعای جدید و البته مشکوک اروپا در ابتدا اینگونه مطرح شد که اروپا از طریق کانال ویژه مالی قادر به خرید نفت ایران نخواهد بود اما در نهایت اعلام شد که ایران از طریق SPV تنها قادر به خرید مواد غذایی و دارو خواهد بود!

در واقع اروپا با عقب نشینی در مقابل ترامپ تصمیم گرفته است تا تبادل اقتصادی خود با کشورمان را حتی در چهارچوب کانال ویژه مالی، تنها به شکل بشردوستانه (Humanitarian) ادامه دهد لذا طرح جدید اتحادیه اروپا H-SPV نامیده می شود!

با توجه به عنوان این پیشنهاد جدید اتحادیه اروپا پر واضح است که هدف از انتخاب این عنوان، تحقیر ایران در جوامع بین المللی است زیرا این طرح بطور کلی خلاف پیشنهاد اولیه اروپا به کشورمان است و برخلاف انتظار اولیه حداقل نیازهای وارداتی کشورمان را از اروپا تامین خواهد کرد لذا اصرار کشورمان بر اجرای این پیشنهاد جدید(H-SPV) و عدول از خواسته قبلی که اجرای تمام و کمال SPV بود موجب خواهد شد که این پیام را به جهان مخابره گردد که ایران بدلیل تشدید فشارهای اقتصادی داخلی و خارجی ناچار به حفظ برجام و قبول حداقل امتیازهای اقتصادی از اروپا شده است.

از سوی دیگر با توجه به دستگاه تبلیغاتی عرض و طویل جبهه استکبار به رهبری آمریکا دور از انتظار نیست که در صورت پذیرش کانال ویژه مالی بشردوستانه ، رسانه های آمریکا این طرح را به مثابهه برنامه نفت در برابر غذا و دارو سازمان ملل متحد در مواجهه با رژیم بعث عراق تصویرسازی نمایند که این خود می تواند به پیشبرد پروژه ایران هراسی و قهرمان سازی از آمریکا کمک شایانی نماید.

لذا با توجه به ابعاد پیچیده و پر هزینه پیشنهاد جدید اتحادیه اروپا که نشان از بازگشت اروپا به چهارچوب سیاست‌گذاری های ضد ایران آمریکا دارد، از دولت و دستگاه دیپلماسی کشور انتظار می رود که در مقابل این خدعه جدید غرب هوشیاری لازم را رعایت کرده و با تعجیل غیرضروری در پذیرش پیشنهاد جدید اروپا موجبات تحمیل هزینه بر پیکره اقتدار و عزت ملی را در سطح داخلی و بین المللی فراهم نکنند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۷ ، ۲۱:۰۳
روابط عمومی

از بدو پیروزی انقلاب اسلامی دشمنان غربی و شرقی انقلاب تلاش کردند تا از طریق نفوذ چند وجهی بر حکام محلی خاورمیانه، نظم غرب آسیا را به شکلی باز طراحی کنند که رقیب نوظهورشان مجال عرض اندام در مقابل قدرت استکباری و استعماری آنها را نداشته باشد.

با این حال، امروز که به تحولات چهار دهه گذشته جهان و منطقه می‌نگریم، درمی‌یابیم که این تلاش‌ها بیش از آنکه به تضعیف انقلاب اسلامی کمک کرده باشد، موجب افزایش قدرت ژئوپلیتیک ایران در غرب آسیا شده و دایره نفوذ گفتمان انقلاب اسلامی را به فراتر از مرزهای منطقه گسترش داده است.

برای نمونه، در حالی که در طول دهه گذشته و به ویژه سال‌های جنگ داخلی سوریه شاهد بودیم که ائتلاف بزرگ عبری‌ـ عربی‌ـ غربی آنچه را که لازمه تحمیل جنگ جهانی علیه یک ملت است، فراهم آورد؛ اما پس از سال‌ها جنگ و خون‌ریزی در آستانه چهل سالگی انقلاب دست از پا درازتر در حال عقب‌نشینی از سیاست‌های سابق خود و پرداخت هزینه‌های سیاسی و روانی همراهی با آمریکا در باز طراحی نظم سیاسی نوین خاورمیانه هستند.

چهل سالگی انقلاب

شواهد این مدعا فراوانند که اعلام انحلال و فروپاشی پارلمان و کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی و تعیین زمان برگزاری انتخاب زودهنگام از جمله آنهاست و می‌توان از آن به حذف و مرگ سیاسی مهم‌ترین دشمن صهیونیست کشورمان، یعنی بنیامین نتانیاهو یاد کرد؛ زیرا وی نه تنها بر اساس نظرسنجی‌ها از حداقل مقبولیت در سرزمین‌های اشغالی برخوردار است؛ بلکه شکست در مواجهه با مقاومت مردمی غزه و همچنین وجود اتهامات سنگین فساد زمینه حذف او از سپهر سیاسی منطقه را قطعی کرده است.

اما شاهد دیگر ماجرا وقوع زلزله سیاسی در کابینه عربستان است که از جمله مهم‌ترین آنها می‌توان به تغییر وزیر امور خارجه و انتصاب وزیر جدید اطلاع‌رسانی اشاره کرد. این تغییرات جدید به طور مشخص بخش‌هایی را که مسئول سیاست خارجی و نمایش چهره عربستان در افکار عمومی جهان هستند، دستخوش نصب و عزل کرده‌ است آن هم با این امید که این تغییرات از فشارهای جهانی بر رژیم آل‌سعود بکاهد.

البته این اقدام اگر چه در ظاهر موجب تغییر و تحول در کابینه حاکم بر این کشور شده است؛ اما ابقای مجدد محمدبن‌سلمان در سمت‌های پیشین نشان از تقلای شاه عربستان برای حفظ فرزندش در رأس هرم قدرت دارد که این رویکرد از سوی متحدان ریاض به مثابه نشانه‌ای از ناتوانی پادشاه عربستان در حل‌وفصل بحران‌های داخلی و خارجی گریبان‌گیر عربستان و حتی شورای همکاری خلیج‌فارس (GCC) ارزیابی می‌شود.

از پیامدهای شکل‌گیری این ارزیابی در بین متحدان ریاض می‌توان به تغییر رویکرد متحدان سنتی عربستان، از جمله امارات نسبت به پرونده‌های مهم سوریه و یمن اشاره کرد که یک نمونه آن اعلام خبر بازگشایی سفارت امارات در سوریه است. در پی این خبر کشور کوچک بحرین که پس از جریان «بیداری اسلامی» و سرکوب شیعیان به نوعی به مستعمره ریاض تبدیل شده است نیز پرده از برنامه قریب‌الوقوع خود برای بازگشایی سفارت در سوریه برداشت. جالب آنکه در این مورد، رئیس‌جمهور کشور سودان سریع‌تر از دیگران به دیدار بشار شتافت.

خبر اعلام خروج نظامیان آمریکا از سوریه و سفر مخفیانه و چالش‌برانگیز ترامپ به عراق موارد دیگری هستند که پیروزی گفتمان مقاومت و انقلاب اسلامی را نشان می‌دهند.

نوید کمالی - هفته نامه صبح صادق 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۷ ، ۱۳:۴۷
روابط عمومی

اگر قصد برشمردن دشمنان منطقه ای انقلاب اسلامی را داشته باشیم می توان نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی و محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی را به عنوان دو دشمن اصلی جمهوری اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا دانست زیرا حداقل در طی چند سال اخیر از انجام هر گونه اقدام غیر انسانی برای ضربه زدن به ملت ایران دریغ نکرده اند.

بطور مثال اولی از هرگونه ظرفیت رسانه ای و بین المللی حتی مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای گسترش جو ایران‌هراسی علیه ملت ایران استفاده می کند و دومی با تامین مالی تروریسم مسبب وقوع جنایاتی مانند حوادث تروریستی مجلس و اهواز شده است.

نوید کمالی - روزنامه کیهان

البته این دشمنی ناشی افزایش روزافزون قدرت نرم و دیپلماسی عمومی کشورمان در سطح منطقه است که دشمنان کشورمان از جمله رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی از آن به عنوان یکی از ابزارهای قدرتمند اِعمال نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه که البته تهدید کننده منافع استکباری و استعماری آنهاست یاد می‌کنند، از این رو رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی به عنوان دو بازیگر منطقه ای ذیل ایالات متحده آمریکا همواره تلاش کرده اند تا با تحمیل فشار و هزینه بر ملت ایران حتی به بهای عبور از آرمان فلسطین مانع از افزایش نفوذ تفکر مقاومت در منطقه شوند.

ائتلاف عبری عربی

با این حال طی ماه های اخیر چرخ روزگار به گونه رقم خورد که به عقیده بسیاری از تحلیلگران بین المللی دیگر نمی توان امیدی به آینده سیاسی نتانیاهو و محمد بن سلمان داشت و به زودی احتمالا باید شاهد حذف این دو چهره ضد ایرانی از صحنه سیاست خاورمیانه بود که در ادامه مختصرا به چرایی آن خواهیم پرداخت.

محمد بن سلمان ولیعهد جاه طلب سعودی پس از شروع فرایند قدرت گیری در ساختار سیاسی عربستان هرچند با اعمال برخی اصلاحات اجتماعی توانست در ابتدای امر در بین اقشار جوان سعودی از محبوبیت مطلوبی برخوردار شود اما تشدید فضای امنیتی این کشور و سرکوب آزادی بیان و شروع فرایند حذف منتقدان سیاسی در کنار آغاز جنگ پر هزینه یمن و صرف میلیاردها دلار ذخایر ارزی این کشور در بازار تسلیحات موجب شد تا وی نه تنها در عربستان بلکه در بین افکار عمومی جهان نیز مورد نقد و انتقاد جدی قرار گیرد، اما در این بین ماجرای قتل جمال خاشقجی روزنامه نگار و فعال سیاسی منتقد را می توان به مثابهه ضربه مهلک دانست که پیامدهای آن از جمله رای اخیر مجلس سنای آمریکا مبنی بر احراز مسئولیت وی در قتل این روزنامه نگار می تواند به زودی منجر به عزل و حذف وی از چرخه سیاست در عربستان شود.

اما نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی که در سطح رسانه های جهان به عنوان مهمترین دشمن ملت ایران شناخته می شود نیز حال و روز بهتری نسبت به بن سلمان ندارد و ماجراهایی از جمله شکست در جنگ دو روزه بر علیه غزه و همچنین ناکامی ارتش این رژیم در مقابله با تونل های زیرزمینی مقاومت زمینه فروپاشی کابینه امنیتی وی و برگزاری انتخابات زود هنگام را مهیا کرده است.

ائتلاف عبری عربی

جالب آنکه ناکارآمدی سیاسی ، اقتصادی و امنیتی دولت نتانیاهو به حدی است که رسانه های معروف اسرائیلی از جمله یدیعوت اهارنوت (Ynetnews) اخیرا در گزارشی ویژه خبر از افزایش مهاجرت معکوس اسرائیلی ها به خارج از سرزمین‌های اشغالی و لغو تابعیت هایشان داده است بطوری که بنا بر برخی تحلیل ها ادامه این روند منجر به وقوع بحران شدید جمعیتی در اسرائیل خواهد شد که یک پیامد آن کاهش پرسنل ارتش رژیم صهیونیستی است و فراخوان اخیر ارتش این رژیم برای جذب و استخدام شهروندان آلوده به ایدز (HIV) ناشی از این بحران است.

اما آنچه بیش از همه زمینه را برای حذف نتانیاهو از عرصه سیاست رژیم صهیونیستی مهیا کرده است درخواست پلیس اسرائیل برای ارجاع پرونده معروف فساد نتانیاهو و همسرش به دادستانی کل رژیم صهیونیستی است.

بر اساس این پرونده که به "پرونده 4000" معروف است بنیامین نتانیاهو و همسرش رسما متهم به کلاهبرداری و سوءاستفاده از قدرت شده اند و در صورت تایید دادگاه علاوه بر خلع از قدرت بایستی برای ادامه حیات رهسپار زندان های مخوف رژیم صهیونیستی شوند.

با توجه به آنچه بیان شده می توان انتظار داشت که همزمان با ایامی که ملت بزرگ ایران در حال آماده سازی خود برای برگزاری جشن بزرگ چهل سالگی انقلاب اسلامی است ائتلاف عبری-عربی ضد کشورمان با کاهش قدرت و حتی حذف این دو مهره ضد ایرانی به شدت تضعیف و حتی منحل گردد که در نتیجه آن به فضل الهی بیش از پیش شاهد گسترش انقلاب اسلامی در سطح منطقه خواهیم بود.

منتشر شده در : پایگاه تحلیلی بصیرت (نوید کمالی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۷ ، ۱۴:۴۵
روابط عمومی

در ماه های اخیر همزمان با بروز برخی نوسانات بازار ارز که منجر به کاهش بی سابقه ارزش پول ملی کشورمان در مقابل ارزهای خارجی شد، موضوع قاچاق سوخت بار دیگر به موضوع داغ رسانه ها و محافل اقتصادی رسمی کشور بدل شد.

متاسفانه افزایش پدیده قاچاق سوخت را می توان بصورت مستقیم ناشی از افزایش تقریبا ۳ برابری نرخ ارز دانست که در نتیجه آن فاصله قیمتی بنزین در داخل کشور با کشورهای همسایه به شدت افزایش یافت، که مساله نهایتا منجر به افزایش قاچاق سوخت در مرزهای کشورمان شد.

اما نکته جالب اینجاست که دکتر حسن روحانی رئیس‌جمهور کشورمان در اظهارات جدید خود با اشاره به اهمیت اجرای طرح دو نرخه سازی سوخت، تلویحا تاکید کرده که میتوان به سمت شناورسازی نرخ سوخت حرکت کرد!

پر واضح است که شناور سازی نرخ سوخت یک امر هوشمند و نیازمند هماهنگی جدی دستگاه های نظارتی و اقتصادی کشور است و نمی توان یک فاکتور مهم و حیاتی تاثیرگذار بر اقتصاد کشور مانند بنزین را صرفا بر اساس برخی فاکتورها مانند روزهای هفته قیمت گذاری کرد و به تبعات اقتصادی آن بر معیشت عمومی نیندیشید!

امروز آحاد مردم به خوبی می دانند که در حالت عادی وظیفه کارت سوخت مدیریت مصرف است، لذا برای ممانعت از خرید سوخت مازاد بر نیاز مصرفی که شائبه قاچاق دارد دولت ناچارا یک سقف مجاز مصرف برای هر کاربر تعریف خواهد شد که حد و حدود آن بلاشک بر وضعیت بازار و معیشت عمومی تاثیرگذار خواهد بود!

حال اگر این مساله را در کنار شناورشدن نرخ سوخت قرار دهیم، بررسی حجم مشکلات ناشی از آن در صورت فقدان مدیریت و سیاست گذاری درست و قاطع بر بازار خود مثنوی مفصلی خواهد شد! لذا در شرایطی که کشوری مانند فرانسه نیز بدلیل اجرای سیاست افزایش نرخ حامل های انرژی با چالش جلیقه زردها روبرو است ، برای جلوگیری از پیامدهای مشابه راهکارهای ذیل پیشنهاد می گردد:

1. عدم شروع طرح تا حاکم شدن ثبات مطلوب اقتصادی بر بازار و بازطراحی ساختارهای نظارتی در راستای مقابله موثر با سودجویان احتمالی

2. افزایش پلکانی قیمت سوخت و شروع طرح از حداقل قیمت ممکن مبتنی بر شاخص هایی از جمله توان اقتصادی اقشار کم درآمد

3. تعیین جدول زمانبندی فازهای اجرای طرح افزایش پلکانی قیمت سوخت و ممانعت از وارد شدن شوک های روانی و اقتصادی به جامعه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۷ ، ۱۳:۴۴
روابط عمومی

 نوید کمالی (هفته نامه صبح صادق)/ شهر بندری چابهار به واسطه موقعیت راهبردی‌اش در منتهی‌الیه جنوب شرق کشورمان یکی از مهم‌ترین امیدهای اقتصادی آینده منطقه شناخته می‌شود و در طول سالیان گذشته همواره تلاش شده زیرساخت‌های عمرانی و همچنین زمینه‌های توسعه اقتصادی این بندر فراهم شود که البته این تلاش‌ها همواره با مخالفت و معارضه گروه‌های تروریستی از جمله گروهک تروریستی عبدالمالک ریگی موسوم به جندالله و دیگر همزادان آن روبه‌رو بوده است.

از جمله این تلاش‌ها می‌توان به حادثه تروریستی اخیر چابهار اشاره کرد که در جریان این حادثه راننده خودروی بمب‌گذاری شده پس از تلاش ناموفق برای ورود به ناحیه انتظامی چابهار، در ورودی این مرکز دست به انتحار زد که در نتیجه آن جمعی از هموطنان‌مان شهید و مجروح شدند.

این حادثه تروریستی را که مسئولیت آن را گروهک تروریستی انصارالفرقان پذیرفتند، می‌توان از زوایای گوناگونی تحلیل و بررسی کرد که یکی از مهم‌ترین آنها چرایی انتخاب شهر چابهار به عنوان یک هدف تروریستی است؟

بندر چابهار به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی آن، نزدیک‌ترین و البته امن‌ترین مسیر دسترسی کشورهای آسیای میانه به آب‌های آزاد است، از سوی دیگر این بندر به دلیل عمق بالای آب در سواحل آن تنها بندر ایرانی ژرف‌آب در سواحل جنوبی کشورمان است. علاوه بر اینکه در تحریم‌های جدیدی که علیه کشورمان اعمال شد، این بندر از معافیت‌های برای صادرات نفت برخوردار شده است.

حادثه تروریستی چابهار

اکنون بیش از 85 درصد مبادلات دریایی کشورمان از طریق بندر عباس صورت می‌گیرد، اما متأسفانه به دلیل عمق کم خلیج‌فارس، بندرعباس قادر به پذیرش کشتی‌های پهن‌پیکر با وزنی بیش از 100 هزار تن نیست؛ لذا این نوع کشتی‌های کانتینربر به ناچار محموله‌های مربوط به کشورمان را به جای بنادر ایرانی در بندر جبل‌علی کشور امارات  تخلیه می‌کنند که این اقدام به خودی خود هزینه‌های انتقال کالا به کشورمان را چند برابر می‌کند.

از سوی دیگر، مهم‌ترین قدرت‌های اقتصادی شرق آسیا از جمله هند و چین در راستای تأمین منافع اقتصادی خود و افزایش حجم صادرات‌شان به آسیا مرکزی و حتی منطقه قفقاز تلاش کرده‌اند تا در پروژه توسعه بندر چابهار نقش ایفا کرده و در قالب سرمایه‌گذاری از مواهب آینده راه‌اندازی این بندر بهره‌برداری کنند،‌ به ویژه وقتی این بندر از فهرست تحریم‌های جدید آمریکا معاف شده است. 

به طور طبیعی مشخص است که در صورت تکمیل این پروژه بین‌المللی و ساخت اسکله‌های پذیرش کشتی‌های پهن‌پیکر، بندر چابهار نه تنها رقبای پر قدمت‌تری از جمله بندر خلیفه یا جبل‌علی در امارات را با چالش روبه‌رو خواهد کرد؛ بلکه زمینه را برای بهبود اوضاع اقتصادی جنوب شرق کشور و خاصه استان سیستان‌وبلوچستان نیز مهیا خواهد کرد که هر دوی اینها مطلوب برخی سران مرتجع عرب نیست!

ازاین‌رو وقوع حمله تروریستی در چابهار را می‌توان بیش از یک حمله تروریستی معمولی برای ایجاد ترس و وحشت عمومی در جامعه دانست، به ویژه وقتی که در این حمله تروریستی اعضای گروهک انصارالفرقان تلاش کرده‌اند با حمله به یکی از مراکز انتظامی در واقع نماد امنیت در این شهر بندری را تخطئه کنند و این پیام را به سرمایه‌گذاران بالقوه خارجی برسانند که ریسک و هزینه سرمایه‌گذاری در چابهار بالاست!

این نکته زمانی ملموس‌تر می‌شود که بدانیم این گروهک در عملیات خود به جای انتشار بیانیه به زبان فارسی، یک بیانیه به زبان انگلیسی منتشر کرده است که این موضوع نشان از اولویت مخاطب خارجی برای این گروهک دارد و مخاطب خارجی موجود در منطقه کسی جز سرمایه‌گذاران پروژه توسعه بندر چابهار نیست!

با توجه به آنچه بیان شد، برای یافتن حامی پشت پرده این حادثه تروریستی تنها کافی است به فهرست کشورهای دارای بنادر استراتژیک ژرف‌آب در جنوب خلیج‌فارس نگاهی بیندازیم تا دریابیم چه کشوری بیشترین سود را از سنگ‌اندازی در فرایند توسعه این بندر به دست می‌آورد!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۷ ، ۱۳:۳۴
روابط عمومی

نوید کمالی/ رژیم صهیونیستی در طول جنگ سوریه همواره تجاوز به حریم هوایی این کشور را با هدف مقابله با تحرکات جبهه مقاومت به مثابه حقوق مشروع خود قلمداد کرده است؛ اما حادثه مهم بهمن ماه سال گذشته و ساقط شدن جنگنده اف‌۱۶ این رژیم به وسیله پدافند هوایی سوریه فصل جدیدی از تقابل نظامی بین سوریه یا به طور کلی جبهه مقاومت با رژیم صهیونیستی را گشود.

پیش از این واقعه، همواره رژیم صهیونیستی به دلیل بهره‌گیری از جدیدترین فناوری‌های اطلاعاتی و نظامی قادر بود بدون نگرانی نسبت به ایجاد مزاحمت از جانب سامانه‌های پدافندی سوریه وارد حریم هوایی این کشور شده و اهداف خود را با دقت بالایی هدف قرار دهد.

اما در پی ماجرای هدف قرار گرفتن جنگنده پیشرفته صهیونیستی از طریق سامانه دفاع هوایی اس‌۲۰۰ برای سران نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی این واقعیت محرز شد که توان پدافندی ارتش سوریه نسبت به گذشته ارتقا یافته و ساختار آن برای مقابله با تهدیدات هوایی رژیم صهیونیستی باز طراحی شده است.

پایان دوران بزن در رو

با مروری بر راهبردهای دفاعی رژیم صهیونیستی درمی‌یابیم که دکترین نظامی رژیم صهیونیستی بر روی چند اصل اساسی، از جمله توان اتمی برای تضمین بقا و تحت کنترل قرار دادن منابع تهدید از طریق اجرای ضربه‌زنی ناگهانی نظامی و اطلاعاتی استوار است. در همین راستا و در طی سالیان اخیر بارها شاهد بوده‌ایم ارتش رژیم صهیونیستی از طریق نیروی هوایی و موشکی خود اهداف نظامی و غیر نظامی گوناگونی را در خاک سوریه هدف قرار داده است و در توجیه آن نیز بارها بر سیاست خود مبنی بر تلاش برای جلوگیری از انتقال تسلیحات مدرن به حزب‌الله لبنان تأکید کرده است؛ با این حال آن‌گونه که مبرهن است این دوران بزن و در رو برای رژیم صهیونیستی به پایان رسیده است.

برای درک بهتر این موضوع باید بدانیم، ستون فقرات پدافند هوایی سوریه متشکل از سامانه‌های موشکی بلند‌برد، میان‌برد و کوتاه‌برد است که بخش اعظم آن در دهه‌های پیشین و از سوی شوروی‌ سابق به این کشور واگذار شده است و طبیعتاً نمی‌توان از این تجهیزات انتظار مقابله مؤثر با تهدیدات نوین هوایی را داشت؛ اما با ورود روسیه به بحران سوریه این کشور با ارائه سامانه‌های مدرن دفاع هوایی مانند اس‌۳۰۰، بوک ام 2 و پانتسیر‌ـ اس۱ توان پدافند هوایی ارتش سوریه را در سه سطح بلندبرد، میان‌برد و کوتاه‌برد به شکل فزاینده‌ای افزایش داد که یکی از تأثیرات مثبت آن کاهش محسوس تجاوزات هوایی رژیم صهیونیستی به سوریه است.

در ماجرای اخیر تجاوز هوایی رژیم صهیونیستی به مواضع ارتش سوریه در مناطق گسترده‌ای از حومه دمشق، پایتخت و قنیطره در جنوب سوریه نیز شاهدیم که در نخستین ثانیه‌های شروع تهاجم جنگنده‌های صهیونیستی، سامانه‌های پدافندی ارتش سوریه واکنش نشان داده و بنا بر اخبار رسمی چهار موشک هدایت‌شونده و یک جنگنده صهیونیستی را ساقط و این پیام را به افکار عمومی سرزمین‌های اشغالی و حامیان منطقه‌ای و بین‌المللی رژیم صهیونیستی منتقل می‌کند که هزینه روانی و نظامی رژیم‌صهیونیستی در مواجهه با جبهه مقاومت بیش از پیش افزایش یافته، آن هم در شرایطی که شکست اخیر رژیم صهیونیستی در تجاوز به غزه موجی از اعتراضات عمومی صهیونیست‌ها را علیه کابینه امنیتی این رژیم برانگیخته است. از این رو قبول شکست‌هایی دیگر از جمله تجاوز اخیر به سوریه می‌تواند به راحتی زمینه سقوط رژیم صهیونیستی و سپرده شدن نتانیاهو به کتب تاریخی را فراهم کند و به رغم تکذیب مستندات شکست تجاوز اخیر از سوی مقامات این رژیم به دلیل وجود شرایط بی‌اعتمادی در افکار عمومی ساکنان سرزمین‌های اشغالی به کابینه این کشور، نه تنها از هزینه‌های روانی این شکست برای رژیم صهیونیستی کاسته نشد بلکه تحلیلگران اعتقاد دارند رژیم صهیونیستی به دلیل ترس از قبول شکست‌های دیگر در مواجهه با پدافند هوایی سوریه و همچنین در راستای اجتناب از بی‌اعتباری بیشتر در ماه‌های آینده از اجرای تجاوزات مشابه تا حدود زیادی اجتناب خواهد کرد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۷ ، ۱۳:۰۹
روابط عمومی

طی روزهای گذشته دفتر بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی اطلاعیه ای مبنی بر آمادگی وی برای انجام یک سفر رسمی به کشور بحرین را منتشر نمود که این مساله موجب بروز موجی از واکنش ها را در رسانه های جهان برانگیخت اما آنچه کمتر به آن پرداخته شد چرایی انتخاب این مقصد از سوی نتانیاهو است آنهم در شرایطی که منطقه غرب آسیا در حال سپری کردن یکی از پر تنش ترین دوره های تاریخی خود .

شکی نیست که رژیم صهیونیستی همواره در راستای پیش برد اهداف و منافع نامشروع خود در منطقه غرب آسیا از ابزارهای سخت و شیوه های غیر انسانی مانند جنگ افروزی ، ترور مکرراً بهره برداری نموده است با این حال در طی دهه اخیر میلادی با نگاهی به سیاست های خارجی این رژیم در می یابیم که اسرائیل بر خلاف گذشته با هدف کاهش هزینه های سیاسی و روانی ایجاد شده بر علیه خود در سطح افکار عمومی جهان در یک حرکت تاکتیکی به صورت جدی بهره گیری از ظرفیت های دیپلماسی عمومی را در راستای پیشبرد سیاست های منطقه ای و بین المللی خود آغاز نموده است که از جمله مهمترین آنها می توان به افزایش تعاملات سیاسی ، اقتصادی و حتی علمی و فرهنگی با برخی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نام برد.

سفر نتانیاهو به بحرین

بطور مثال پیش از سفر نتانیاهو به کشور عمان که بعد از گذشت بیش از دو دهه یک اتفاق نادر سیاسی در روابط مسقط-تل آویو برشمرده می شود، بسیاری از شرکت ها و موسسات اقتصادی رژیم صهیونیستی فعالیت‌های بازرگانی و سرمایه‌گذاری خود را در عمان را آغاز نموده بودند که بدلیل مشکلات اقتصادی بی سابقه عمان این اقدامات با استقبال ویژه سلطان قابوس پادشاه همراه بود.

البته نکته قابل تامل در این رابطه تمرکز ویژه سیاست گذاران صهیونیست بر نیازمندهی کشورهای هدف است که از جمله آنها می توان به کمبود منابع آب شیرین اشاره کرد که این خود موجب شد تا رژیم صهیونیستی از طریق مراکز دانشگاهی خود یک مرکز تحقیق و آب شیرین کنی در پایتخت عمان راه اندازی نماید که این مساله در سال های گذشته موجب تسهیل تردد دانشمندان  و عناصر اطلاعاتی صهیونیست به کشور عمان شده است.

حال برای پاسخ به این سوال که چرا نتانیاهو پس از سفر خود به عمان این بار قصد دارد به منامه پایتخت بحرین را دارد ابتدا باید به بررسی جایگاه و اهمیت بحرین در تحولات منطقه پرداخت تا بر مبنای آن قادر به ارائه تصویر و تحلیل درستی از چرایی تلاش رژیم صهیونیستی برای برقراری روابط رسمی با بحرین باشیم.

کشور بحرین علی رغم مساحت محدود و جمعیت بسیار کم 1.5 میلیون نفری آن، به دلیل موقعیت مجمع الجزائری و سوق الجیش در جنوب غربی خلیج فارس سال ها است که میزبان پایگاه ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا (United States Fifth Fleet) است که مسئولیت آن هم حفظ منافع ایالات متحده در خلیج‌فارس، دریای عمان، دریای سرخ، خلیج عدن و بخش‌هایی از اقیانوس هند است که با توجه به ماموریت گسترده این پایگاه به سادگی می توان دریافت که بحرین در محاسبات نظامی و راهبردی کاخ سفید و سایر قدرت های غربی و حتی رژیم صهیونیستی جایگاه ویژه ای دارد.

حکومت بحرین هر چند در دست یک اقلیت اهل سنت است اما بخش عمده ای از جمعیت بحرین را شیعیان تشکیل می دهند که این مساله همواره از دید کشورهای عربی منطقه از جمله عربستان به عنوان یک تهدید بالقوه امنیتی ارزیابی شده است، زیرا منطقه الشرقیه عربستان نیز مانند بحرین دارای بافت جمعیتی شیعه است که این مساله از دید سران مرتجع سعودی در آینده می تواند زمینه ساز زوال حکومت های دیکتاتوری این دو کشور شود.

لذا با توجه به آنچه بیان شد از حکومت بحرین که بقای خود را در مواجهه با انقلابیون بحرینی در سال 2011 و 2012 مدیون لشکرکشی پادشاهی سعودی می داند نمی توان انتظار داشت که خارج از پازل طرح آمریکایی - سعودی معامله قرن که هدفش مشروعیت بخشی به رژیم صهیونیستی و حذف مساله فلسطین از اولویت های جهان اسلام است ایفای نقش نماید.

در پایان پر واضح است که در طی روزها و هفته های آتی منامه پایتخت بحرین با فرش قرمز در انتظار سفر رسمی بنیامین نتانیاهو خواهد بود و البته در ازای این میزبانی بیش از پیش از حمایت های مالی و امنیتی رژیم صهیونیستی و خاصه عربستان که راهبر اصلی سیاست مشروعیت بخشی به رژیم اشغالگر قدس بهره‌مند خواهد شد.


- نوید کمالی - هفته نامه صبح صادق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۷ ، ۱۰:۵۶
روابط عمومی

هفته گذشته را می توان یکی از مهمترین دوره های کاری دستگاه دیپلماسی آمریکا در رابطه پا پروژه بازسازی شبکه سیاست‌خارجه آمریکا در غرب آسیا نام نهاد زیرا وزارت خارجه آمریکا به شکلی کم سابقه در مدت زمانی کوتاه اقدام به معرفی دو مهره شناخته شده سیاسی و نظامی به عنوان سفرای جدید خود در کشورهای عراق و عربستان کرد.

بدون شک معرفی یکی ژنرال چهارستاره ارتش آمریکا به عنوان سفیر جدید کاخ سفید در عربستان سعودیرا می توان از لحاظ اهمیت مهمترین تغییردرچهره سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه دانست!

جان ابی زید عرب تبار (John Abizaid) سفیر جدید آمریکا در عربستان هرچند در سال 2007 و پس از 34 سال خدمت در ارتش آمریکا بازنشسته شده است اما بدلیل ریشه و تبار لبنانی و آشنایی کامل بازبان عربی و جهان عرب همواره یکی از مهمترین فرماندهانستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا موسوم به سنتکام CENTCOM بوده است.

ستاد سنتکام در ساختار نیروهای مسلح آمریکا وظیفه مدیریت فعالیت ها و عملیات نظامی ارتش آمریکا در منطقه‌ای متشکل از۲۷کشور را بر عهده دارد که گستره آن از شاخ آفریقا شروع و تا شبه‌جزیره عربستان و غرب آسیا و آسیای مرکزی و آسیای جنوبی پیش می‌رود البته در این بین اولویت اول سننتکام مدیریت فعالیت های نظامی در منطقه حساس خاورمیانه است!

سفیر آمریکا در عربستان

از سوی دیگر این ژنرال بازنشسته هرچند دارای سوابق برجسته نظامی است اما در طی سالیان گذشته بصورت جدی فعالیت پژوهشی را در اندیشکده های مطرح آمریکایی از جمله اندیشکده هوور(Hoover Institution) که وابسته به دانشگاه استنفورد آمریکاست دنبال کرده است.

اندیشکده هوور که از آن می توان به عنوان یکی از ضد ایرانی ترین نهادهای فکری همسو با دولت دونالد ترامپ نام برد، از جمله مهمترین مراکز مطالعاتی پرنفوذ در بین جریان محافظه کار و جمهوری‌خواه آمریکایی است و از دیرباز محل گردهمایی و تحقیق و پژوهش نخبگان عالی رتبه و همچنین مقامات سابق نظامی- اطلاعاتی این دو جریان بوده است .

با توجه به علایق فکری و وابستگی های جریانی ابی زید می توان انتصاب او در مقام سفارت را نقطه آغازی بر شروع سیاست جدید دونالد ‌‌ترامپ در قبال نقش جدید شورای همکاری خلیج فارس در پیشبرد سیاست های منطقه ای آمریکا و تشکیل ناتوی عربی (Arab NATO) در جهت آنچه پروژه مهار ایران در منطقه نامیده می شود دانست ، دلیل این برداشت نیز سابقه تخصصی ابی زید در حوزه اقتصاد نظامی است ، جالب اینکه وی حتی پایانامه دکترای خود در دانشگاه هاروراد را نیز بصورت تخصصیبه نحوه تصمیم گیری عربستان درباره هزینه های دفاعی و نظامی اختصاص داده است لذا از هم اکنون پرواضح است که مسئولیت اصلی ابی زید در عربستان معماری ناتوی عربی با تکیه بر دلارهای نفتی عربستانیا یا به عبارت دیگر دوشیدن آنهاست که البته مهمترین هدف تشکیل آن نیز رسما مقابله با نفوذ منطقه ای ایران عنوان شده است!

ناتو عربی که نام خود را از پیمان آتلانتیک شمالی وام گرفته همانند این پیمان که در سال۱۹۴۹به منظور مبارزه با کمونیسم بین کشورهای عضو جبهه متفقین، اعم از کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی به ریاست آمریکا در واشنگتن شکل گرفت قرار است عضو شورای همکاری خلیج‌فارس (عربستان سعودی، امارات متحده عربی، کویت، بحرین، قطر، عمان) به اضافه اردن و مصر باشد.

بر اساس قوانین ناتو کلیه اعضای ناتو متعهد شده اند در صورت حمله یک یا چند کشور به یکی از اعضای این پیمان، این اقدام را به عنوان حمله به تمام کشورهای عضو تلقی کنند و تمام اعضا علیه طرف متجاوز وارد عمل شوند لذا یکی از فلسفه های شکل گیری ناتوی عربی کپی و اعمال این معاهده در بین اعضای عرب این پیمان نامه امنیتی است البته بجای شوروی ، ناتوی عربی مهمترین تهدید پیش روی خود را ایران در نظر گرفته است!

نکته جالب توجه در این رابطه برگزاری مانور نظامی اخیر برخی از کشورهای عربی دایه دار ناتوی عربی در مصر است که همزمان با شروع دور جدید تحریم های ضد ایرانی بر علیه کشورمان در آبان ماه جاری توسط چهار کشور عربی حاشیه خلیج‌فارس شامل عربستان سعودی، امارات متحده عربی، کویت، بحرین با همراهی اردن برگزار گردید.

هدف از اجرای این مانور نظامی مشترک که عنوان سپر عربی یک (Arab Shield 1) را بر خود داشت بصورت رسمی افزایش توانمندیهای دفاعی کشورهای مشارکت کننده در آن اعلام شده بود اما در واقع این ائتلاف عربی که به نوعیاعضای آنترکیب اصلی ناتوی عربی را تشکیل خواهند داد در قالب این مانور تلاش کردند تا بصورت عملیاتی و تحت نظارت ناظران آمریکایی چگونگی ایجاد این پیمان نظامی مشترکی را برای رویارویی با آنچه نفوذ منطقه‌ای ایران و جبهه مقاومت خوانده می‌شود تمرین نمایند، تا از این طریق در عین تمرین تبادل اطلاعات نظامی و امنیتی در صحنه رزم، ظرفیت های همکاری مشترک آنها نیز ارتقاء یابد هر چند که بنا بر برخی اخبار منتشر شدهاین مانور نظامی فارغ از تمام تبلیغات انجام شده بدلیل بی تجربگی قوای مشارکت کننده دستاورد مطلوبی برای برگزار کنندگان آن به همراه نداشته است.

البته فارغ از مسائل منطقه ای پر واضح است که ایجاد چنین پیمان پر هزینه ای آنهم در قالب یک پیمان از جنس ناتو البته با محتوای عربی علاوه بر آمریکا به عنوان بزرگترین فروشنده سلاح در جهان برای کشورهای نچندان ثروتمند و بحران زده ای همچون اردن و مصر نیز مزایای بسیار بالایی به همراه دارد زیرا کشور ثروتمندی همچون عربستان که دایه‌دار اصلی تشکیل ناتوی عربی در مواجهه با جمهوری اسلامی است ناچاراً برای تشویق مصر -که دارای بزرگترین ارتش در بین کشورهای عربی است- و دیگر کشورهای بحران زده همچون اردن و بحرین به مشارکت در این پیمان نظامی بایستی با تکیه بر ذخایر نفتی خود از قراردادهای تسلیحاتی چند صد میلیون دلاری آنها حمایت کند، در واقع عربستان در ساختار ناتوی عربی علاوه بر نقش راهبری این پیمان، وظیفه تامین مالی قراردادهای تسلیحاتی کشورهایی از جمله مصر، اردن بحرین را هم بر عهده گرفته است که منافع آن در نهایت به جیب کمپانی های تسلیحات سازی آمریکا سرازیر می شود.

در پایان با توجه به آنچه بیان شد می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که با توجه به سوابق و تخصص جان ابی زید، انتصاب او به عنوان سفیر جدید آمریکا در کشوری مانند عربستان که از سال 2014 فاقد سفیر بوده است را می توان شروع دور جدیدی از تنش آفرینی آمریکا در غرب آسیا تفسیر کرد هرچند شخص ابی زید در اظهار نظریقابل توجه در گفتگو بامرکز مطالعات راهبردی و بین المللی اظهار داشته است: «اعتقاد دارم که اگر ایران به کشوری هسته ای تبدیل شود ما قدرت مهار آن را داریم. راههایی برای کنار آمدن با یک ایران هسته ای وجود دارد ما با شوروی هسته ای ، چین هسته ای و سایر قدرتهای هسته ای کنار آمدیم .»


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۷ ، ۰۹:۲۳
روابط عمومی