وبگاه رسمی نوید کمالی

مجموعه‌ای از اندیشه‌ها و دیدگاه‌های منتشر در رسانه‌ها و همایش‌های ملی و بین المللی

مجموعه‌ای از اندیشه‌ها و دیدگاه‌های منتشر در رسانه‌ها و همایش‌های ملی و بین المللی

وبگاه رسمی نوید کمالی

یادداشت‌های یک روزنامه‌نگار، مولف و مدرس فعال در حوزه سیاست خارجی، فناوری‌های نوین و قدرت نرم ...

شماره تماس: 00989159263347 (جهت دریافت «مشاوره» ، دعوت جهت «برگزاری کارگاه آموزشی» و ... لطفا در ساعات غیر اداری و یا در شبکه های اجتماعی مبتنی بر این شماره تماس حاصل فرمایید.)

تذکر: بازنشر مطالب این پایگاه بلااشکال می باشد.

پست الکترونیکی : NavidKamali.ir@iran.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

۵۶ مطلب با موضوع «تحلیل سیاسی» ثبت شده است

اگر قصد برشمردن دشمنان منطقه ای انقلاب اسلامی را داشته باشیم می توان نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی و محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی را به عنوان دو دشمن اصلی جمهوری اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا دانست زیرا حداقل در طی چند سال اخیر از انجام هر گونه اقدام غیر انسانی برای ضربه زدن به ملت ایران دریغ نکرده اند.

بطور مثال اولی از هرگونه ظرفیت رسانه ای و بین المللی حتی مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای گسترش جو ایران‌هراسی علیه ملت ایران استفاده می کند و دومی با تامین مالی تروریسم مسبب وقوع جنایاتی مانند حوادث تروریستی مجلس و اهواز شده است.

نوید کمالی - روزنامه کیهان

البته این دشمنی ناشی افزایش روزافزون قدرت نرم و دیپلماسی عمومی کشورمان در سطح منطقه است که دشمنان کشورمان از جمله رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی از آن به عنوان یکی از ابزارهای قدرتمند اِعمال نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه که البته تهدید کننده منافع استکباری و استعماری آنهاست یاد می‌کنند، از این رو رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی به عنوان دو بازیگر منطقه ای ذیل ایالات متحده آمریکا همواره تلاش کرده اند تا با تحمیل فشار و هزینه بر ملت ایران حتی به بهای عبور از آرمان فلسطین مانع از افزایش نفوذ تفکر مقاومت در منطقه شوند.

ائتلاف عبری عربی

با این حال طی ماه های اخیر چرخ روزگار به گونه رقم خورد که به عقیده بسیاری از تحلیلگران بین المللی دیگر نمی توان امیدی به آینده سیاسی نتانیاهو و محمد بن سلمان داشت و به زودی احتمالا باید شاهد حذف این دو چهره ضد ایرانی از صحنه سیاست خاورمیانه بود که در ادامه مختصرا به چرایی آن خواهیم پرداخت.

محمد بن سلمان ولیعهد جاه طلب سعودی پس از شروع فرایند قدرت گیری در ساختار سیاسی عربستان هرچند با اعمال برخی اصلاحات اجتماعی توانست در ابتدای امر در بین اقشار جوان سعودی از محبوبیت مطلوبی برخوردار شود اما تشدید فضای امنیتی این کشور و سرکوب آزادی بیان و شروع فرایند حذف منتقدان سیاسی در کنار آغاز جنگ پر هزینه یمن و صرف میلیاردها دلار ذخایر ارزی این کشور در بازار تسلیحات موجب شد تا وی نه تنها در عربستان بلکه در بین افکار عمومی جهان نیز مورد نقد و انتقاد جدی قرار گیرد، اما در این بین ماجرای قتل جمال خاشقجی روزنامه نگار و فعال سیاسی منتقد را می توان به مثابهه ضربه مهلک دانست که پیامدهای آن از جمله رای اخیر مجلس سنای آمریکا مبنی بر احراز مسئولیت وی در قتل این روزنامه نگار می تواند به زودی منجر به عزل و حذف وی از چرخه سیاست در عربستان شود.

اما نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی که در سطح رسانه های جهان به عنوان مهمترین دشمن ملت ایران شناخته می شود نیز حال و روز بهتری نسبت به بن سلمان ندارد و ماجراهایی از جمله شکست در جنگ دو روزه بر علیه غزه و همچنین ناکامی ارتش این رژیم در مقابله با تونل های زیرزمینی مقاومت زمینه فروپاشی کابینه امنیتی وی و برگزاری انتخابات زود هنگام را مهیا کرده است.

ائتلاف عبری عربی

جالب آنکه ناکارآمدی سیاسی ، اقتصادی و امنیتی دولت نتانیاهو به حدی است که رسانه های معروف اسرائیلی از جمله یدیعوت اهارنوت (Ynetnews) اخیرا در گزارشی ویژه خبر از افزایش مهاجرت معکوس اسرائیلی ها به خارج از سرزمین‌های اشغالی و لغو تابعیت هایشان داده است بطوری که بنا بر برخی تحلیل ها ادامه این روند منجر به وقوع بحران شدید جمعیتی در اسرائیل خواهد شد که یک پیامد آن کاهش پرسنل ارتش رژیم صهیونیستی است و فراخوان اخیر ارتش این رژیم برای جذب و استخدام شهروندان آلوده به ایدز (HIV) ناشی از این بحران است.

اما آنچه بیش از همه زمینه را برای حذف نتانیاهو از عرصه سیاست رژیم صهیونیستی مهیا کرده است درخواست پلیس اسرائیل برای ارجاع پرونده معروف فساد نتانیاهو و همسرش به دادستانی کل رژیم صهیونیستی است.

بر اساس این پرونده که به "پرونده 4000" معروف است بنیامین نتانیاهو و همسرش رسما متهم به کلاهبرداری و سوءاستفاده از قدرت شده اند و در صورت تایید دادگاه علاوه بر خلع از قدرت بایستی برای ادامه حیات رهسپار زندان های مخوف رژیم صهیونیستی شوند.

با توجه به آنچه بیان شده می توان انتظار داشت که همزمان با ایامی که ملت بزرگ ایران در حال آماده سازی خود برای برگزاری جشن بزرگ چهل سالگی انقلاب اسلامی است ائتلاف عبری-عربی ضد کشورمان با کاهش قدرت و حتی حذف این دو مهره ضد ایرانی به شدت تضعیف و حتی منحل گردد که در نتیجه آن به فضل الهی بیش از پیش شاهد گسترش انقلاب اسلامی در سطح منطقه خواهیم بود.

منتشر شده در : پایگاه تحلیلی بصیرت (نوید کمالی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۷ ، ۱۴:۴۵
روابط عمومی

 نوید کمالی (هفته نامه صبح صادق)/ شهر بندری چابهار به واسطه موقعیت راهبردی‌اش در منتهی‌الیه جنوب شرق کشورمان یکی از مهم‌ترین امیدهای اقتصادی آینده منطقه شناخته می‌شود و در طول سالیان گذشته همواره تلاش شده زیرساخت‌های عمرانی و همچنین زمینه‌های توسعه اقتصادی این بندر فراهم شود که البته این تلاش‌ها همواره با مخالفت و معارضه گروه‌های تروریستی از جمله گروهک تروریستی عبدالمالک ریگی موسوم به جندالله و دیگر همزادان آن روبه‌رو بوده است.

از جمله این تلاش‌ها می‌توان به حادثه تروریستی اخیر چابهار اشاره کرد که در جریان این حادثه راننده خودروی بمب‌گذاری شده پس از تلاش ناموفق برای ورود به ناحیه انتظامی چابهار، در ورودی این مرکز دست به انتحار زد که در نتیجه آن جمعی از هموطنان‌مان شهید و مجروح شدند.

این حادثه تروریستی را که مسئولیت آن را گروهک تروریستی انصارالفرقان پذیرفتند، می‌توان از زوایای گوناگونی تحلیل و بررسی کرد که یکی از مهم‌ترین آنها چرایی انتخاب شهر چابهار به عنوان یک هدف تروریستی است؟

بندر چابهار به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی آن، نزدیک‌ترین و البته امن‌ترین مسیر دسترسی کشورهای آسیای میانه به آب‌های آزاد است، از سوی دیگر این بندر به دلیل عمق بالای آب در سواحل آن تنها بندر ایرانی ژرف‌آب در سواحل جنوبی کشورمان است. علاوه بر اینکه در تحریم‌های جدیدی که علیه کشورمان اعمال شد، این بندر از معافیت‌های برای صادرات نفت برخوردار شده است.

حادثه تروریستی چابهار

اکنون بیش از 85 درصد مبادلات دریایی کشورمان از طریق بندر عباس صورت می‌گیرد، اما متأسفانه به دلیل عمق کم خلیج‌فارس، بندرعباس قادر به پذیرش کشتی‌های پهن‌پیکر با وزنی بیش از 100 هزار تن نیست؛ لذا این نوع کشتی‌های کانتینربر به ناچار محموله‌های مربوط به کشورمان را به جای بنادر ایرانی در بندر جبل‌علی کشور امارات  تخلیه می‌کنند که این اقدام به خودی خود هزینه‌های انتقال کالا به کشورمان را چند برابر می‌کند.

از سوی دیگر، مهم‌ترین قدرت‌های اقتصادی شرق آسیا از جمله هند و چین در راستای تأمین منافع اقتصادی خود و افزایش حجم صادرات‌شان به آسیا مرکزی و حتی منطقه قفقاز تلاش کرده‌اند تا در پروژه توسعه بندر چابهار نقش ایفا کرده و در قالب سرمایه‌گذاری از مواهب آینده راه‌اندازی این بندر بهره‌برداری کنند،‌ به ویژه وقتی این بندر از فهرست تحریم‌های جدید آمریکا معاف شده است. 

به طور طبیعی مشخص است که در صورت تکمیل این پروژه بین‌المللی و ساخت اسکله‌های پذیرش کشتی‌های پهن‌پیکر، بندر چابهار نه تنها رقبای پر قدمت‌تری از جمله بندر خلیفه یا جبل‌علی در امارات را با چالش روبه‌رو خواهد کرد؛ بلکه زمینه را برای بهبود اوضاع اقتصادی جنوب شرق کشور و خاصه استان سیستان‌وبلوچستان نیز مهیا خواهد کرد که هر دوی اینها مطلوب برخی سران مرتجع عرب نیست!

ازاین‌رو وقوع حمله تروریستی در چابهار را می‌توان بیش از یک حمله تروریستی معمولی برای ایجاد ترس و وحشت عمومی در جامعه دانست، به ویژه وقتی که در این حمله تروریستی اعضای گروهک انصارالفرقان تلاش کرده‌اند با حمله به یکی از مراکز انتظامی در واقع نماد امنیت در این شهر بندری را تخطئه کنند و این پیام را به سرمایه‌گذاران بالقوه خارجی برسانند که ریسک و هزینه سرمایه‌گذاری در چابهار بالاست!

این نکته زمانی ملموس‌تر می‌شود که بدانیم این گروهک در عملیات خود به جای انتشار بیانیه به زبان فارسی، یک بیانیه به زبان انگلیسی منتشر کرده است که این موضوع نشان از اولویت مخاطب خارجی برای این گروهک دارد و مخاطب خارجی موجود در منطقه کسی جز سرمایه‌گذاران پروژه توسعه بندر چابهار نیست!

با توجه به آنچه بیان شد، برای یافتن حامی پشت پرده این حادثه تروریستی تنها کافی است به فهرست کشورهای دارای بنادر استراتژیک ژرف‌آب در جنوب خلیج‌فارس نگاهی بیندازیم تا دریابیم چه کشوری بیشترین سود را از سنگ‌اندازی در فرایند توسعه این بندر به دست می‌آورد!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۷ ، ۱۳:۳۴
روابط عمومی

نوید کمالی/ رژیم صهیونیستی در طول جنگ سوریه همواره تجاوز به حریم هوایی این کشور را با هدف مقابله با تحرکات جبهه مقاومت به مثابه حقوق مشروع خود قلمداد کرده است؛ اما حادثه مهم بهمن ماه سال گذشته و ساقط شدن جنگنده اف‌۱۶ این رژیم به وسیله پدافند هوایی سوریه فصل جدیدی از تقابل نظامی بین سوریه یا به طور کلی جبهه مقاومت با رژیم صهیونیستی را گشود.

پیش از این واقعه، همواره رژیم صهیونیستی به دلیل بهره‌گیری از جدیدترین فناوری‌های اطلاعاتی و نظامی قادر بود بدون نگرانی نسبت به ایجاد مزاحمت از جانب سامانه‌های پدافندی سوریه وارد حریم هوایی این کشور شده و اهداف خود را با دقت بالایی هدف قرار دهد.

اما در پی ماجرای هدف قرار گرفتن جنگنده پیشرفته صهیونیستی از طریق سامانه دفاع هوایی اس‌۲۰۰ برای سران نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی این واقعیت محرز شد که توان پدافندی ارتش سوریه نسبت به گذشته ارتقا یافته و ساختار آن برای مقابله با تهدیدات هوایی رژیم صهیونیستی باز طراحی شده است.

پایان دوران بزن در رو

با مروری بر راهبردهای دفاعی رژیم صهیونیستی درمی‌یابیم که دکترین نظامی رژیم صهیونیستی بر روی چند اصل اساسی، از جمله توان اتمی برای تضمین بقا و تحت کنترل قرار دادن منابع تهدید از طریق اجرای ضربه‌زنی ناگهانی نظامی و اطلاعاتی استوار است. در همین راستا و در طی سالیان اخیر بارها شاهد بوده‌ایم ارتش رژیم صهیونیستی از طریق نیروی هوایی و موشکی خود اهداف نظامی و غیر نظامی گوناگونی را در خاک سوریه هدف قرار داده است و در توجیه آن نیز بارها بر سیاست خود مبنی بر تلاش برای جلوگیری از انتقال تسلیحات مدرن به حزب‌الله لبنان تأکید کرده است؛ با این حال آن‌گونه که مبرهن است این دوران بزن و در رو برای رژیم صهیونیستی به پایان رسیده است.

برای درک بهتر این موضوع باید بدانیم، ستون فقرات پدافند هوایی سوریه متشکل از سامانه‌های موشکی بلند‌برد، میان‌برد و کوتاه‌برد است که بخش اعظم آن در دهه‌های پیشین و از سوی شوروی‌ سابق به این کشور واگذار شده است و طبیعتاً نمی‌توان از این تجهیزات انتظار مقابله مؤثر با تهدیدات نوین هوایی را داشت؛ اما با ورود روسیه به بحران سوریه این کشور با ارائه سامانه‌های مدرن دفاع هوایی مانند اس‌۳۰۰، بوک ام 2 و پانتسیر‌ـ اس۱ توان پدافند هوایی ارتش سوریه را در سه سطح بلندبرد، میان‌برد و کوتاه‌برد به شکل فزاینده‌ای افزایش داد که یکی از تأثیرات مثبت آن کاهش محسوس تجاوزات هوایی رژیم صهیونیستی به سوریه است.

در ماجرای اخیر تجاوز هوایی رژیم صهیونیستی به مواضع ارتش سوریه در مناطق گسترده‌ای از حومه دمشق، پایتخت و قنیطره در جنوب سوریه نیز شاهدیم که در نخستین ثانیه‌های شروع تهاجم جنگنده‌های صهیونیستی، سامانه‌های پدافندی ارتش سوریه واکنش نشان داده و بنا بر اخبار رسمی چهار موشک هدایت‌شونده و یک جنگنده صهیونیستی را ساقط و این پیام را به افکار عمومی سرزمین‌های اشغالی و حامیان منطقه‌ای و بین‌المللی رژیم صهیونیستی منتقل می‌کند که هزینه روانی و نظامی رژیم‌صهیونیستی در مواجهه با جبهه مقاومت بیش از پیش افزایش یافته، آن هم در شرایطی که شکست اخیر رژیم صهیونیستی در تجاوز به غزه موجی از اعتراضات عمومی صهیونیست‌ها را علیه کابینه امنیتی این رژیم برانگیخته است. از این رو قبول شکست‌هایی دیگر از جمله تجاوز اخیر به سوریه می‌تواند به راحتی زمینه سقوط رژیم صهیونیستی و سپرده شدن نتانیاهو به کتب تاریخی را فراهم کند و به رغم تکذیب مستندات شکست تجاوز اخیر از سوی مقامات این رژیم به دلیل وجود شرایط بی‌اعتمادی در افکار عمومی ساکنان سرزمین‌های اشغالی به کابینه این کشور، نه تنها از هزینه‌های روانی این شکست برای رژیم صهیونیستی کاسته نشد بلکه تحلیلگران اعتقاد دارند رژیم صهیونیستی به دلیل ترس از قبول شکست‌های دیگر در مواجهه با پدافند هوایی سوریه و همچنین در راستای اجتناب از بی‌اعتباری بیشتر در ماه‌های آینده از اجرای تجاوزات مشابه تا حدود زیادی اجتناب خواهد کرد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۷ ، ۱۳:۰۹
روابط عمومی

طی روزهای گذشته دفتر بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی اطلاعیه ای مبنی بر آمادگی وی برای انجام یک سفر رسمی به کشور بحرین را منتشر نمود که این مساله موجب بروز موجی از واکنش ها را در رسانه های جهان برانگیخت اما آنچه کمتر به آن پرداخته شد چرایی انتخاب این مقصد از سوی نتانیاهو است آنهم در شرایطی که منطقه غرب آسیا در حال سپری کردن یکی از پر تنش ترین دوره های تاریخی خود .

شکی نیست که رژیم صهیونیستی همواره در راستای پیش برد اهداف و منافع نامشروع خود در منطقه غرب آسیا از ابزارهای سخت و شیوه های غیر انسانی مانند جنگ افروزی ، ترور مکرراً بهره برداری نموده است با این حال در طی دهه اخیر میلادی با نگاهی به سیاست های خارجی این رژیم در می یابیم که اسرائیل بر خلاف گذشته با هدف کاهش هزینه های سیاسی و روانی ایجاد شده بر علیه خود در سطح افکار عمومی جهان در یک حرکت تاکتیکی به صورت جدی بهره گیری از ظرفیت های دیپلماسی عمومی را در راستای پیشبرد سیاست های منطقه ای و بین المللی خود آغاز نموده است که از جمله مهمترین آنها می توان به افزایش تعاملات سیاسی ، اقتصادی و حتی علمی و فرهنگی با برخی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نام برد.

سفر نتانیاهو به بحرین

بطور مثال پیش از سفر نتانیاهو به کشور عمان که بعد از گذشت بیش از دو دهه یک اتفاق نادر سیاسی در روابط مسقط-تل آویو برشمرده می شود، بسیاری از شرکت ها و موسسات اقتصادی رژیم صهیونیستی فعالیت‌های بازرگانی و سرمایه‌گذاری خود را در عمان را آغاز نموده بودند که بدلیل مشکلات اقتصادی بی سابقه عمان این اقدامات با استقبال ویژه سلطان قابوس پادشاه همراه بود.

البته نکته قابل تامل در این رابطه تمرکز ویژه سیاست گذاران صهیونیست بر نیازمندهی کشورهای هدف است که از جمله آنها می توان به کمبود منابع آب شیرین اشاره کرد که این خود موجب شد تا رژیم صهیونیستی از طریق مراکز دانشگاهی خود یک مرکز تحقیق و آب شیرین کنی در پایتخت عمان راه اندازی نماید که این مساله در سال های گذشته موجب تسهیل تردد دانشمندان  و عناصر اطلاعاتی صهیونیست به کشور عمان شده است.

حال برای پاسخ به این سوال که چرا نتانیاهو پس از سفر خود به عمان این بار قصد دارد به منامه پایتخت بحرین را دارد ابتدا باید به بررسی جایگاه و اهمیت بحرین در تحولات منطقه پرداخت تا بر مبنای آن قادر به ارائه تصویر و تحلیل درستی از چرایی تلاش رژیم صهیونیستی برای برقراری روابط رسمی با بحرین باشیم.

کشور بحرین علی رغم مساحت محدود و جمعیت بسیار کم 1.5 میلیون نفری آن، به دلیل موقعیت مجمع الجزائری و سوق الجیش در جنوب غربی خلیج فارس سال ها است که میزبان پایگاه ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا (United States Fifth Fleet) است که مسئولیت آن هم حفظ منافع ایالات متحده در خلیج‌فارس، دریای عمان، دریای سرخ، خلیج عدن و بخش‌هایی از اقیانوس هند است که با توجه به ماموریت گسترده این پایگاه به سادگی می توان دریافت که بحرین در محاسبات نظامی و راهبردی کاخ سفید و سایر قدرت های غربی و حتی رژیم صهیونیستی جایگاه ویژه ای دارد.

حکومت بحرین هر چند در دست یک اقلیت اهل سنت است اما بخش عمده ای از جمعیت بحرین را شیعیان تشکیل می دهند که این مساله همواره از دید کشورهای عربی منطقه از جمله عربستان به عنوان یک تهدید بالقوه امنیتی ارزیابی شده است، زیرا منطقه الشرقیه عربستان نیز مانند بحرین دارای بافت جمعیتی شیعه است که این مساله از دید سران مرتجع سعودی در آینده می تواند زمینه ساز زوال حکومت های دیکتاتوری این دو کشور شود.

لذا با توجه به آنچه بیان شد از حکومت بحرین که بقای خود را در مواجهه با انقلابیون بحرینی در سال 2011 و 2012 مدیون لشکرکشی پادشاهی سعودی می داند نمی توان انتظار داشت که خارج از پازل طرح آمریکایی - سعودی معامله قرن که هدفش مشروعیت بخشی به رژیم صهیونیستی و حذف مساله فلسطین از اولویت های جهان اسلام است ایفای نقش نماید.

در پایان پر واضح است که در طی روزها و هفته های آتی منامه پایتخت بحرین با فرش قرمز در انتظار سفر رسمی بنیامین نتانیاهو خواهد بود و البته در ازای این میزبانی بیش از پیش از حمایت های مالی و امنیتی رژیم صهیونیستی و خاصه عربستان که راهبر اصلی سیاست مشروعیت بخشی به رژیم اشغالگر قدس بهره‌مند خواهد شد.


- نوید کمالی - هفته نامه صبح صادق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۷ ، ۱۰:۵۶
روابط عمومی

هفته گذشته را می توان یکی از مهمترین دوره های کاری دستگاه دیپلماسی آمریکا در رابطه پا پروژه بازسازی شبکه سیاست‌خارجه آمریکا در غرب آسیا نام نهاد زیرا وزارت خارجه آمریکا به شکلی کم سابقه در مدت زمانی کوتاه اقدام به معرفی دو مهره شناخته شده سیاسی و نظامی به عنوان سفرای جدید خود در کشورهای عراق و عربستان کرد.

بدون شک معرفی یکی ژنرال چهارستاره ارتش آمریکا به عنوان سفیر جدید کاخ سفید در عربستان سعودیرا می توان از لحاظ اهمیت مهمترین تغییردرچهره سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه دانست!

جان ابی زید عرب تبار (John Abizaid) سفیر جدید آمریکا در عربستان هرچند در سال 2007 و پس از 34 سال خدمت در ارتش آمریکا بازنشسته شده است اما بدلیل ریشه و تبار لبنانی و آشنایی کامل بازبان عربی و جهان عرب همواره یکی از مهمترین فرماندهانستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا موسوم به سنتکام CENTCOM بوده است.

ستاد سنتکام در ساختار نیروهای مسلح آمریکا وظیفه مدیریت فعالیت ها و عملیات نظامی ارتش آمریکا در منطقه‌ای متشکل از۲۷کشور را بر عهده دارد که گستره آن از شاخ آفریقا شروع و تا شبه‌جزیره عربستان و غرب آسیا و آسیای مرکزی و آسیای جنوبی پیش می‌رود البته در این بین اولویت اول سننتکام مدیریت فعالیت های نظامی در منطقه حساس خاورمیانه است!

سفیر آمریکا در عربستان

از سوی دیگر این ژنرال بازنشسته هرچند دارای سوابق برجسته نظامی است اما در طی سالیان گذشته بصورت جدی فعالیت پژوهشی را در اندیشکده های مطرح آمریکایی از جمله اندیشکده هوور(Hoover Institution) که وابسته به دانشگاه استنفورد آمریکاست دنبال کرده است.

اندیشکده هوور که از آن می توان به عنوان یکی از ضد ایرانی ترین نهادهای فکری همسو با دولت دونالد ترامپ نام برد، از جمله مهمترین مراکز مطالعاتی پرنفوذ در بین جریان محافظه کار و جمهوری‌خواه آمریکایی است و از دیرباز محل گردهمایی و تحقیق و پژوهش نخبگان عالی رتبه و همچنین مقامات سابق نظامی- اطلاعاتی این دو جریان بوده است .

با توجه به علایق فکری و وابستگی های جریانی ابی زید می توان انتصاب او در مقام سفارت را نقطه آغازی بر شروع سیاست جدید دونالد ‌‌ترامپ در قبال نقش جدید شورای همکاری خلیج فارس در پیشبرد سیاست های منطقه ای آمریکا و تشکیل ناتوی عربی (Arab NATO) در جهت آنچه پروژه مهار ایران در منطقه نامیده می شود دانست ، دلیل این برداشت نیز سابقه تخصصی ابی زید در حوزه اقتصاد نظامی است ، جالب اینکه وی حتی پایانامه دکترای خود در دانشگاه هاروراد را نیز بصورت تخصصیبه نحوه تصمیم گیری عربستان درباره هزینه های دفاعی و نظامی اختصاص داده است لذا از هم اکنون پرواضح است که مسئولیت اصلی ابی زید در عربستان معماری ناتوی عربی با تکیه بر دلارهای نفتی عربستانیا یا به عبارت دیگر دوشیدن آنهاست که البته مهمترین هدف تشکیل آن نیز رسما مقابله با نفوذ منطقه ای ایران عنوان شده است!

ناتو عربی که نام خود را از پیمان آتلانتیک شمالی وام گرفته همانند این پیمان که در سال۱۹۴۹به منظور مبارزه با کمونیسم بین کشورهای عضو جبهه متفقین، اعم از کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی به ریاست آمریکا در واشنگتن شکل گرفت قرار است عضو شورای همکاری خلیج‌فارس (عربستان سعودی، امارات متحده عربی، کویت، بحرین، قطر، عمان) به اضافه اردن و مصر باشد.

بر اساس قوانین ناتو کلیه اعضای ناتو متعهد شده اند در صورت حمله یک یا چند کشور به یکی از اعضای این پیمان، این اقدام را به عنوان حمله به تمام کشورهای عضو تلقی کنند و تمام اعضا علیه طرف متجاوز وارد عمل شوند لذا یکی از فلسفه های شکل گیری ناتوی عربی کپی و اعمال این معاهده در بین اعضای عرب این پیمان نامه امنیتی است البته بجای شوروی ، ناتوی عربی مهمترین تهدید پیش روی خود را ایران در نظر گرفته است!

نکته جالب توجه در این رابطه برگزاری مانور نظامی اخیر برخی از کشورهای عربی دایه دار ناتوی عربی در مصر است که همزمان با شروع دور جدید تحریم های ضد ایرانی بر علیه کشورمان در آبان ماه جاری توسط چهار کشور عربی حاشیه خلیج‌فارس شامل عربستان سعودی، امارات متحده عربی، کویت، بحرین با همراهی اردن برگزار گردید.

هدف از اجرای این مانور نظامی مشترک که عنوان سپر عربی یک (Arab Shield 1) را بر خود داشت بصورت رسمی افزایش توانمندیهای دفاعی کشورهای مشارکت کننده در آن اعلام شده بود اما در واقع این ائتلاف عربی که به نوعیاعضای آنترکیب اصلی ناتوی عربی را تشکیل خواهند داد در قالب این مانور تلاش کردند تا بصورت عملیاتی و تحت نظارت ناظران آمریکایی چگونگی ایجاد این پیمان نظامی مشترکی را برای رویارویی با آنچه نفوذ منطقه‌ای ایران و جبهه مقاومت خوانده می‌شود تمرین نمایند، تا از این طریق در عین تمرین تبادل اطلاعات نظامی و امنیتی در صحنه رزم، ظرفیت های همکاری مشترک آنها نیز ارتقاء یابد هر چند که بنا بر برخی اخبار منتشر شدهاین مانور نظامی فارغ از تمام تبلیغات انجام شده بدلیل بی تجربگی قوای مشارکت کننده دستاورد مطلوبی برای برگزار کنندگان آن به همراه نداشته است.

البته فارغ از مسائل منطقه ای پر واضح است که ایجاد چنین پیمان پر هزینه ای آنهم در قالب یک پیمان از جنس ناتو البته با محتوای عربی علاوه بر آمریکا به عنوان بزرگترین فروشنده سلاح در جهان برای کشورهای نچندان ثروتمند و بحران زده ای همچون اردن و مصر نیز مزایای بسیار بالایی به همراه دارد زیرا کشور ثروتمندی همچون عربستان که دایه‌دار اصلی تشکیل ناتوی عربی در مواجهه با جمهوری اسلامی است ناچاراً برای تشویق مصر -که دارای بزرگترین ارتش در بین کشورهای عربی است- و دیگر کشورهای بحران زده همچون اردن و بحرین به مشارکت در این پیمان نظامی بایستی با تکیه بر ذخایر نفتی خود از قراردادهای تسلیحاتی چند صد میلیون دلاری آنها حمایت کند، در واقع عربستان در ساختار ناتوی عربی علاوه بر نقش راهبری این پیمان، وظیفه تامین مالی قراردادهای تسلیحاتی کشورهایی از جمله مصر، اردن بحرین را هم بر عهده گرفته است که منافع آن در نهایت به جیب کمپانی های تسلیحات سازی آمریکا سرازیر می شود.

در پایان با توجه به آنچه بیان شد می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که با توجه به سوابق و تخصص جان ابی زید، انتصاب او به عنوان سفیر جدید آمریکا در کشوری مانند عربستان که از سال 2014 فاقد سفیر بوده است را می توان شروع دور جدیدی از تنش آفرینی آمریکا در غرب آسیا تفسیر کرد هرچند شخص ابی زید در اظهار نظریقابل توجه در گفتگو بامرکز مطالعات راهبردی و بین المللی اظهار داشته است: «اعتقاد دارم که اگر ایران به کشوری هسته ای تبدیل شود ما قدرت مهار آن را داریم. راههایی برای کنار آمدن با یک ایران هسته ای وجود دارد ما با شوروی هسته ای ، چین هسته ای و سایر قدرتهای هسته ای کنار آمدیم .»


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۷ ، ۰۹:۲۳
روابط عمومی
در پی افشای سفر پنهانی #نتانیاهو به عمان این سوال برای بسیاری از افراد مطرح شده که کشور #عمان دارای چه منافع ویژه ای است که رژیم صهیونیستی علاقمند به نفوذ در آن شده است؟!
بدون شک یکی از مهمترین دلایل علاقمندی صهیونیست وجود #استان_مسندم (Musandam) در جنوب تنگه هرمز است!
این استان به عنوان یک منطقه #برون_بوم با اینکه خارج از جغرافیای طبیعی کشور عمان واقع شده است اما از لحاظ سیاسی وابسته به کشور عمان می باشد.

نقشه اسرائیل برای مسندم عمان

یکی از اهداف پشت پرده #رژیم_صهیونیستی کسب مجوز حضور و فعالیت در مسندم است تا از این طریق بتواند با برپاسازی تاسیسات شنود و #جاسوسی در منتهی الیه جنوبی تنگه هرمز تردد ها و تحرکات مهمترین تنگه اقتصادی جهان را کنترل نماید و از نزدیکترین فاصله جغرافیایی با ایران بر علیه کشورمان توطئه نماید!

✍ #نوید_کمالی(کارشناس زمانه)
______________
#زمانه = جامع ترین کانال تحلیلی با مدیریت کارشناسان و تحلیلگران سیاسی - Zamanehh@

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۷ ، ۲۳:۰۹
روابط عمومی

نوید کمالی

چند سالی است که کلید واژه نرمال سازی ایران «Normalizing Iran» یا «Iran's Normalization project» در فضای اندیشکده ها و رسانه ای غرب مطرح شده‌ و الگوی رفتاری غرب و خصوصا آمریکا با کشورمان بر مبنای آن تنظیم می شود.

 Normalizing Iran

بر مبنای این سیاست که افرادی مانند مایک پمپئو از آن با عنوان پروژه « #تغییر_رفتار_ایران » یاد می کنند تلاش می شود تا ساختار فکری و سیاسی جمهوری اسلامی را به شکل مقبول و مورد نظرشان #استحاله کنند!

 

  1. گام اول این پروژه پایان برنامه هسته ای صلح آمیز کشورمان بود که #برجام تا حدودی مجری آن شد!

  2. گام دوم پایان دادن به حمایت کشورمان از گروه های مقاومت است که FATF مسئولیت آن را بر دوش گرفته!

  3. گام سوم کاهش قدرت دفاعی و بازدارندگی کشورمان خواهد بود که احتمالا در قالب برنامه عدم اشاعه و MCTR از سوی غرب پیگیری خواهد شد!

  4.  پس از این گام و بی دفاع شدن کشور نوبت #حقوق_بشر و ... خواهد رسید!

normalize iran - نرمال سازی ایران

اما خوب است که غرب پرستان داخلی بدانند که نکته تلخ ماجرا اینجاست که سال ۲۰۱۶ یکی از تئوریسین های این پروژه در مقاله خود در وال استریت ژورنال نوشت ایران تنها زمانی یک کشور کاملا نرمال می شود که جمهوری اسلامی از بین برود !

نرمال سازی ایران

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۷ ، ۰۰:۳۳
روابط عمومی

پایگاه بصیرت / نوید کمالی:

«بنیامن نتانیاهو» نخست وزیر 68 ساله رژیم صهیونیستی را می توان در طول سه دهه گذشته یکی از مهمترین دشمنان کینه توز کشورمان دانست زیرا وی همواره در طول دوران فعالیت سیاسی خود از پیگیری هر نوع سیاست ضد ایرانی ابایی نداشته بطوری که در سال 1992 در دوران عضویت در «کنست» یا همان پارلمان رژیم صهیونیستی برای اولین بار رسما کشورمان را متهم به تلاش برای ساخت بمب اتمی کرد و تاکنون نیز گذشت زمان تغییری در سیاست وی ایجاد نکرده است.

به عبارت بهتر در طول 26 سال گذشته نتانیاهو با بهره گیری از ترس جهانی نسبت به اشاعه سلاح های اتمی تلاش کرده با ترویج ایران هراسی زمینه ساز اعمال تحریم های مختلف بر علیه ملت شریف ایران باشد تا به ظن وی سرعت پیشرفت و توسعه انقلاب کشورمان کند و حتی متوقف شود.

توقوزآباد

وی که تا پیش از به قدرت رسیدن ترامپ بدلیل سیاست های متفاوت اوباما همواره صرفا در قالب گمانه زنی از تهدید بالقوه کشورمان بر علیه امنیت جهان سخن می راند در تاکتیکی جدید مدعی شد که موساد سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در طی یک عملیات ویژه هزاران سند مرتبط با برنامه را اتمی کشورمان را از یک مرکز نظامی در منطقه ای موسوم به شورآباد به سرقت برده است!

 

در این رابطه نتانیاهو در یک برنامه تلویزیونی رسما اعلام کرد که در این عملیات ۵۵ هزار صفحه مدرک و ۵۵ هزار فایل دیجیتال از اطلاعات مربوط به برنامه هسته‌ای به ادعای آنها نظامی بدست رژیم صهونیستی افتاده است!

وی اینبار نیز در جدیدترین اقدام ضد ایرانی خود در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد با نمایش چند تصویر زمینی و ماهواره ای مدعی شد در منطقه «تورقوزآباد» حوالی تهران یک مجتمع هسته ای مخفی وجود دارد و آژانس بین المللی انرژی اتمی بایستی هر چه سریع تر برای بازدید از این مکان اقدام کند!

 

تورقوزآباد کجاست؟

تورقوزآباد روستایی قدیمی و از توابع شهرستان کهریزک می باشد و به گفته برخی منابع دارای سابقه تاریخی چند صد ساله است اما در سال های اخیر از آن به عنوان شهرک فاطمیه و یا بعضا بهاران یاد می شود.

این روستا با وسعت 14 هکتاری خود در فاصله 20 کیلومتری جنوب تهران واقع شده و میزبان قریب به۷۰۰ خانوار جمعیت است و بخش عمده ای از جمعیت این روستای 3 هزار نفره به کارگری، کشاوری و دامپروی مشغولند.

 

نتانیاهو از تورقوزآباد چه می خواهد؟

برای درک چرایی اعلام این مساله از سوی نخست وزیر رژیم صهیونیستی ابتدا باید توجه داشت که روز قبل از سخنرانی نتانیاهو مقامات اتحادیه اروپا در دیدار با رئیس جمهور کشورمان رسما از ایجاد یک نهاد ویژه مالی برای کاهش فشارتحریم بر کشورمان سخن گفتند و روز 10 آبان را هم به عنوان تاریخ شروع فعالیت این نهاد اعلام کردند.

بر این اساس طبیعتا با شروع دور جدید تحریم های اقتصادی یکجانبه آمریکا بر علیه کشورمان بدلیل حفظ رابطه مالی و تجاری با اعضای 4+1 و خصوصا اتحادیه اروپا فشار اقتصادی چندانی به کشورمان وارد نخواهد شد زیرا از طریق نهاد مالی ویژه تمام نیازهای فنی و تخصصی مورد نیاز بازرها و صنایع کشور از جمله صنعت خودروسازی تامین خواهد شد.

از این رو نه تنها ایالات متحده بلکه رژیم صهیونیستی نیز از اجرای موفقیت آمیز این طرح نگرانند و معتقدند که در صورت اجرای این طرح دیگر نمی توان امیدی به شروع آشوب های خیابانی تهران و دیگر شهرهای ایران داشت زیرا به ظن آنها تنها با شروع اعتراضات معیتشی در سطح جامعه و میل آن به اعتراضات سیاسی می توان انتظار داشت که که حکومت اسلامی با پذیرش تغییر رفتار ایران در قبال منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی به پای میز مذاکره آید.

از این رو نتانیاهو با هدایت کاخ سفید و خصوصا وزیر امور خارجه این کشور که پیشتر ریاست سازمان سیا را بر عهده داشت بر آن شد تا در آخرین هفته های باقی مانده به شروع دور جدید تحریم ها با اجرای سناریوی تورقوزآباد موجب بروز و شک و تردید در اعضای اروپایی برجام گردد تا این کشورها با محاسبه احتمال نقض برجام از سوی کشورمان در تصمیم خود نسبت به فعال سازی نهاد مالی ویژه دور زدن تحریم ها پیش از 13 آبان تجدید نظر کنند!

توید کمالی - تورقوزآباد

نکته پایانی

کاربران شبکه های اجتماعی و افکار عمومی مردم ایران به این رویداد بین المللی واکنش تمسخر آمیزی نشان دادند. یورونیوز در این زمینه نوشت:استفاده از نام تورقوزآباد که در برخی ترجمه‌های همزمانِ این سخنرانی، مترجمان به سهو آن را دارقوزآباد نیز ترجمه کرده‌اند، دستمایۀ طنز و خندۀ بسیاری از ایرانی‌ها شده است

 از جمله عباس عراقچی، معاون امور سیاسی وزارت خارجه در ویدئویی که در صفحه اینستاگرام نیز پخش شد، گفته است: «من جدی فکر می‌کنم یک عده نتانیاهو را سر کار می‌گذارند. این‌دفعه او را به دارقوزآباد ارجاع داده‌اند.»پس از سخنان آقای نتانیاهو، کاربران ایرانی در شبکه‌های اجتماعی بطور گسترده طنز با کلمات تورقوزآباد، دوقوزآباد، دارقوزآباد، کوچه ماهر و قالیشویی را آغاز کردند و هشتک‌هایی به همین نام‌ها نیز ساختند.

بسیاری مانند آقای عراقچی بر این باورند که اطلاعات نادرستی در اختیار آقای نتانیاهو گذاشته شده و احتمالا او را «سر کار» گذاشته‌اند.

برخی این را حاصل تلاش نیروهای ضداطلاعات جمهوری اسلامی ایران می‌دانند و برخی نیز به تبلیغی که آقای نتانیاهو برای قالیشویی تورقوزآباد کرده همچنین باعث شهرت جهانی این روستای گمنام شده است، می‌خندند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۸ مهر ۹۷ ، ۰۱:۰۹
روابط عمومی

با اعلام خروج آمریکا از برجام، آینده این توافق در هاله ای از ابهام قرار گرفته است. غربی ها خواهان ورود به مسایل موشکی و دفاعی و منطقه ای بودند که با مخالفت ایران صورت گرفت. قطعا این نکته بر کسی پوشیده نیست که قبول ورود غرب و همپیمانان منطقه ای اش به مسائل دفاعی و منطقه ای کشورمان می تواند آینده ایران را با چالش های اساسی و غیر قابل جبران روبرو نماید لذا طبیعتا به هیچ شکل امکان پذیرش پیش شرط هایی از جمله کاهش توان دفاعی و خروج از مسائل منطقه ای مانند ترک جبهه مقاومت از سوی ما قابل تصور نیست لذا با توجه به این پیش فرض لازم دیده می شود که به بررسی و تحلیل سناریوهای پیش روی ایران برای مواجهه با خروج احتمالی آمریکا از برجام بپردازیم.


از این رو کشور ما در شرایط فعلی با دو راهبرد یا سناریو در قبال رویکرد خروج احتمالی آمریکا از برجام به شرح ذیل روبرو است.

۱. خروج از برجام

۲. حفظ برجام

رویکرد خروج از برجام در واکنش به اقدام احتمالی ترامپ شاید از منظر بسیاری از توده های مردم و افکار عمومی کشور به عنوان یکی از مقبول ترین راهکارهای پاسخ گویی به زیاده خواهی های دولت آمریکا مطرح باشد و انجام آن تا حدودی موجب التیام نفرت ملت ایران از دولت آمریکا گردد اما طبیعتا از منظر تحلیل گران داخلی و بین المللی این اقدام در عرصه بین الملل هزینه ها و تبعات غیر قابل جبرانی را برای کشورمان در پی خواهد داشت که اولین آن از دست رفتن فرصت پیگیری حقوقی اقدام یکسویه و غیر قانونی آمریکا در مجامع بین المللی است.


از سوی دیگر باید توجه داشت که آمریکا با خروج از برجام در محافل بین المللی متهم به برهم زدن یک معاهده موفق بین المللی شد که این خود بیش از هر زمانی موجب به چالش کشیده شدن اعتبار و هژومونی آمریکا در عرصه جهانی و تضعیف جایگاه این کشور شد.


لذا با این اوصاف در شرایط فعلی ایران و جهان خروج از برجام را می توان یکی از راهبرد های غیر قابل انتظار کشورمان در پاسخ به نقض احتمالی برجام از سوی ترامپ در نظر گرفت.


اما راهبرد حفظ برجام بدون حضور آمریکا دیگر راهبرد پیش روی دستگاه دیپلماسی کشورمان در مواجهه با نقض احتمالی برجام از سوی دولت آمریکا است که بنا به دلایل مختلف می توان آن را بهترین گزینه برای تامین منافع ملی در مقابل زیاده خواهی های جبهه آمریکایی_صهیونیستی در نظر داشت که برخی از دلایل را می توان به شرح ذیل در نظر داشت.


۱. آمریکا و رژیم صهیونیستی همیشه در تبلیغات و کارزارهای دیپلماتیک خود از ایران به عنوان کشوری غیر پایبند به معاهدات و توافقات بین المللی نام برده اند در عرصه های گوناگون ایران را متهم به برهم زدن امنیت و ثبات منطقه ای و بین المللی کرده اند تا جایی که مجامع بین المللی و در راس آن سازمان ملل متحد در ابتدای دهه ۹۰ خورشیدی با معرفی کشورمان به عنوان ناقض صلح جهانی ما را مشمول ماده ۴۱ فصل هفتم منشور ملل‌متحد قرار داد و با استناد به آن سنگین ترین و گسترده ترین تحریم های ضد بشری را بر کشور ما تحمیل کرد.

متاسفانه در آن ایام هیچ قدرت جهانی مخالفت خود را با این تحریم ها اعلام نمی کرد اما با انعقاد برجام نه تنها اتحادیه اروپا بلکه دیگر قدرت های جهانی از جمله روسیه و چین نیز به صف حمایت از تعامل و ارتباط با ایران پیوستند و از حفظ برجام و گسترش همکاری سیاسی و اقتصادی با کشورمان حمایت می کنند.


۲. برجام به رغم تمام کاستی های آن در تامین منافع ملی ما در حوزه اقتصادی موجب شد تا خطر محاصره اقتصادی ایران و جلوگیری از فروش و صادرات نفت برطرف گردد زیرا در اوج تحریم ها و پیش از شروع مذاکرات اتمی در سالهای ۹۰ و ۹۱ صادرات نفت کشور به کمترین میزان در طول دهه های پیش از خود رسیده بود بطوری که آمارها حکایت از کاهش سقف صادرات به ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار بشکه در روز اشاره دارند که بخش عمده ای ارز حاصل از آن هم بدلیل تحریم های بانکی قابل دریافت نبود  لذا کشور با چالش درآمدی بزرگی در پاسخ به نیازهای جامعه روبرو بود اما با امضای برجام امروز کشور ما قادر به صادرات بیش از دو میلیون بشکه نفت در روز است که این خود در شرایط بحران اقتصادی یکی از مهمترین بسترهای ارز آوری برای کشور محسوب می شود و قطع آن چالش های متعددی را به همراه خواهد داشت.


۳. هرچند پس از برجام شرکت های آمریکایی حضور فعالی در اقتصاد ایران نداشتند اما شرکت های اروپایی و آسیایی با برطرف شدن برخی از تحریم های مالی مصوب اتحادیه اروپا و آمریکا قادر شدند تا در حوزه های مختلف اقتصادی کشور سرمایه گذاری نمایند که این خود زمینه را برای بهبود و توسعه برخی از صنایع کشور از جمله صنایع هوایی، پالایشگاهی و قطعه سازی مهیا کرد لذا عدم خروج از برجام بدلیل حفظ منافع اقتصادی طرف های سرمایه گذار موجب تداوم حمایت آنها از برجام و منافع ملی ما در عرصه بین المللی خواهد شد.


۴. خروج فوری از برجام پس از نقض آن از سوی  آمریکا در واقع قرار گرفتن در سناریوی از پیش طراحی شده آمریکا و رژیم صهیونیستی برای تضعیف ملت ایران است زیرا بار دیگر به آنها فرصت باز طراحی و تبلیغ سناریوی پوشالی "تلاش ایران برای دستیابی به سلاح اتمی" را می دهد که درنتیجه می توان انتظار داشت که بار دیگر با طرح مجدد پرونده ایران در شورای امنیت سازمان ملل تحریم های گسترده ای بر علیه کشورمان اعمال گردد.



یادداشتی از: نوید کمالی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۲:۳۷
روابط عمومی
امروزه بر کسی پوشیده نیست که اقتصاد منطقه خاورمیانه و غرب آسیا با نفت و محصولات پالایش شده از آن گره خورده است بطوری که در طی سالهای اخیر کاهش قیمت نفت به شکل محسوسی بر پارادایم و ساختار قدرت سیاسی - اقتصادی منطقه تاثیر گذاشته که در نتیجه آن چالش های بین المللی متعددی در منطقه به مرحله ظهور و بروز رسیده است که نمونه های اخیر آن را در ماجرای کرکوک و تحولات سیاسی عربستان سعودی می توان به وضوح ملاحظه کرد.

بطور مثال در حوزه تحولات اخیر عربستان شاهدیم که محمد بن سلمان ولیعهد پادشاهی سعودی و وارث آینده نفت خیز ترین کشور جهان این روزها بیش از هر رهبر سیاسی دیگری در جهان در صدر اخبار رسانه های بین المللی قرار گرفته است ، اما شکی نیست که آنچه باعث قرار گرفتن او در صدر توجه رسانه ها شده است چیزی جز بلندپروازی های سیاسی او برای ایجاد تغییرات کاتاستروفیک نه تنها در عربستان، بلکه در تمام منطقه غرب آسیاست.

محمد بن سلمان جوان با درک شرایط اقتصادی جدید پیش روی پادشاهی آل سعود که ناشی از کاهش قیمت جهان نفت است با ارائه چشم انداز ۲۰۳۰ خواهان تبدیل شدن کشورش به قدرت اول اقتصادی و سیاسی خاورمیانه است اما وی به خوبی دریافته که با ایدئولوژی فعلی حاکم بر حکومت و جامعه عربستان دیر یا زود با باید منتظر فروپاشی پادشاهی آل سعود در سرزمین حجاز بود.

شکی نیست که ولیعهد جوان و ۳۳ ساله عربستان به خوبی بر این مساله واقف است که جوانان امروز عربستان بدلیل استفاده از شبکه های اجتماعی و ارتباط با اندیشه های خارج از مرزهای عربستان برخلاف پدران و مادران خود تاب پذیرش و تحمل محدودیت های ناشی از اندیشه کور وهابیت که مسلط بر جامعه عربستان است را ندارند و از سوی دیگر نیز بدلیل سقوط قیمت جهانی نفت نیز پیش از شروع اعتراضات مردمی مانند آنچه موجب سرنگونی بن علی و حسنی مبارک شد بایستی برای کسب و کار و درآمد این اقشار جوان تدبیری اندیشید.

از این رو بن سلمان در طی ماه های اخیر با اجرای سیاست هایی از جمله ارائه آزادی های مدنی بیشتر به جوانان ، حذف گشت های شریعت از خیابان ها ، شروع به ارائه تسهیلات به جوانان کارآفرین کرده است تا در این زمینه مقبولیت خود در بین جوانان سعودی که بخش عمده ای از جمعیت عربستان را تشکیل می دهند افزایش دهد.

جالب اینکه ولیعهد جوان از جلب توجه و حمایت زنان و دختران به خود نیز غافل نشده و تا کنون برخی از مهمترین قوانین حاکمیتی برخواسته از تفکر وهابیت در مخالف با افزایش فعالیت اجتماعی زنان را تعدیل یا حذف نموده است.

در واقع آنگونه که از تحولات عربستان سعودی بر می آید بن سلمان در فرایندی آهسته و پیوسته در حال حذف وهابیت از جایگاه عالی آن در نظام سیاسی عربستان است که البته اجرای کامل آن طبعا با مخالفت جدی بزرگان آل شیخ به عنوان حامیان بسط و گسترش وهبایت در عربستان روبرو خواهد شد اما طبعا برخورد امنیتی-پلیسی بن سلمان با منتقدان در بلند مدت موجب قطع صدای این مخالفان نیز خواهد شد.

اما در اینجا این سوال مطرح می گردد که از منظر محمد بن سلمان چه آلترناتیو ایدئولوژیکی  می تواند جایگزین وهابیت غالب در نظام سیاسی حاکم بر این کشور گردد ؟

برای پاسخ به این سوال می توان گفت که آنگونه که از اظهار نظرها و افدامات داخلی و خارجی ولیعهد جوان عربستان بر می آید وی در تلاش است تا با عبور از اندیشه بسته وهابیت ، ناسیونالیسم عربی را در نظام سیاسی و اجتماعی آل سعود جایگزین وهابیت نمایند اما وی آگاه است که برای ایجاد و بسط حس و اندیشه ناسیونالیستی نیاز به خلق و تبلیغ دشمنی تمامیت خواه و باور پذیر در منظر افکار عمومی دارد!

بن سلمان با درک این مساله در طی ماه های اخیر بیش از هر زمانی بر طبل دشمنی و فضای سازی بر علیه مهمترین رقیب منطقه ای کشور خود یعنی ایران کوبیده است و با شگردهای مختلف تلاش نموده است تا ایران را دشمن خود و تمام کشورهای عربی جلوه دهد که البته در این راستا سناریوهای مختلفی را نیز تا کنون طراحی و اجرا نموده است.

بطور مثال در یک مورد بن سلمان با اعلام خبر جعلی هدف قرار دادن یک موشک شلیک شده از یمن در نزدیکی مکه مکرمه تلاش کرد تا بر علیه جمهوری اسلامی ایران در سطح افکار عمومی سرزمین حجاز و جهان اسلام فضا سازی منفی نماید تا از این طریق اقدامات خود بر علیه ایران و جبهه مقاومت را با مقبولیت عمومی همراه سازد.

یا در نمونه ای دیگر نیز با گروگان گیری نخست وزیر لبنان تلاش نمود تا افکار عمومی را متقاعد به دخالت ایران در امور کشور لبنان نموده و آنها را آماده پذیرش حمله احتمالی اسرائیل به حزب الله نماید.

اما برای ریشه یابی عناد ورزی بن سلمان با ایران نباید این واقعیت را هم از نظر دور داشت که جمهوری اسلامی ایران در طی سه دهه گذشته و خصوصا در سالهای اخیر به شدت هژومنی عربستان سعودی در منطقه را با چالش روبرو نموده بطوری که شورای همکاری خلیج فارس به سرکردگی عربستان در درون خود نیز با تنش و اختلافات جدی رو برو گردیده است که نمونه شاخص آن را در روابط قطر و عربستان می توان مشاهده نمود.

لذا باید پذیرفت بن سلمان با توجه به شخصیت برونگرا و تمامیت خواه خود ایران را نه به عنوان یک رقیب منطقه ای و بلکه به عنوان مانع اصلی تحقق رویاهای خود در مسیر ایجاد یک امپراطوری عربی-سعودی در منطقه می بیند لذا از بدو انتصاب به عنوان وزیر دفاع و سپس ولیعهد پادشاهی سعودی از هر ابزار ممکن مانند حمایت رسمی و آشکار از گروهک منافقین و تعامل با رژیم صهیونیستی در راستای مقابله با ایران ابایی نداشته است.

از این رو همانگونه که تحلیل گران خارجی و نشریه نشنال اینترست اشاره کرده اند محمد بن سلمان در راستای مقابله با جمهوری اسلامی ایران و ایدئولوژی حاکم بر آن که تشییع در همان مسیری گام بر می دارد که پیش از او یزید بن معاویه و صدام حسین گام برداشته اند.

 در پایان شکی نیست که ولیعهد جوان سعودی همچون صدام حسین در عراق و ناصر در مصر رویای بهره برداری از ایده ناسیونالسیم عربی در راستای تامین منافع خود را دارد اما همانگونه که تاریخ اثبات نموده است ناسیونالیسم عربی نمی تواند شانس بقا و تداوم حاکمیت آل سعود را در منطقه تضمین نماید زیرا تجربه تلخ صدام اثبات کرده است که تمام قدرت های بین المللی حتی طرف های غربی به سرکردگی آمریکا در قبال تحولات اخیر عربستان و اقدامات تنش ساز و بی سابقه بن سلمان به شدت محتاط و محافظه کار شده اند و بعید نیست که دیر یا زود بدلیل در خطر افتادن منافع طرف های غربی ، برچسب بی ثبات سازی منطقه بر پیشانی بن سلمان و رژیم حاکم بر عربستان زده شود که طبعا نتیجه آن چیزی جز قرار گرفتن این پادشاهی در سراشیبی سقوط و تجزیه نخواهد بود.

یادداشتی از: نوید کمالی
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۱:۵۱
روابط عمومی