
امروزه فضای مجازی یا به تعبیر عامیانه آن اینترنت و شبکههای اجتماعی مجرایی برای بازنمایی رقابت گفتمانهای سیاسی در جهان و جامعه امروز ما شده است و هر بار با نزدیک شدن به موسم انتخابات این فضا و بستر ارتباطی به محل یارکشی، رقابت، جدال و تقابل جریانهای سیاسی بدل میشود.
مهمترین نقش فضای مجازی در ایام انتخابات، شکلدهی چارچوبهای ذهنی رفتاری کنشگران تأثیرگذار بر نتیجه انتخابات به ویژه آحاد رأیدهندگان است و همانگونه که مشخص است، هیچ رسانهای مانند فضای مجازی توان و ظرفیت شکلدهی به چارچوبهای ادراکی افکار عمومی را ندارد؛ چرا که فضای مجازی برخلاف دیگر انواع سنتی رسانهها اعم از رادیو، تلویزیون و روزنامهها همیشه در دسترس مخاطب است و وابستگی مخاطب به آن قابل مقایسه با هیچ رسانهای نیست.
«قاببندی» یا «چارچوبسازی» اصطلاحی است که به انتخاب یک زاویه برای ثبت و نمایش یک سوژه یا ارائه یک موضوع اشاره میکند، البته طبیعتاً طرح و نمایش یک موضوع از یک زاویه خاص موجب پنهان ماندن یا دخل و تصرف در طرح دیگر زوایای یک مسئله میشود.
به عبارت دقیقتر، چارچوبسازی یک تکنیک عملیات روانی در راستای مدیریت افکار عمومی است که استفاده بیضابطه از آن در عرصه انتخابات میتواند تهدیدات و آسیبهای فراوانی را برای جامعه و کشور به همراه داشته باشد و حتی موجب القای ناامیدی به جامعه و کاهش مشارکت مردم در انتخابات شود؛ در حالی که با توجه به تعاملی بودن رسانههای نوین، فضای مجازی باید در خدمت رونقبخشی به انتخابات و افزایش مشارکت عمومی در این صحنه حساس سیاسی باشد.
حال هر چند تا انتخابات خرداد ماه 1400 راه زیادی باقی مانده است؛ اما از هم اکنون میتوان به خوبی شکلگیری آرایش سیاسی در فضای مجازی را مشاهده کرد؛ به ویژه به این دلیل که درگاههای اطلاعرسانی کوچک و بزرگ فعال در فضای مجازی از هم اکنون با اتخاذ جهتگیریهای انتخاباتی عملاً به عنوان تریبون جریانهای سیاسی در حال چارچوبسازی و تأثیرگذاری بر افکار عمومی هستند.
در زمینه نقش فضای مجازی در انتخابات پیش رو باید به این نکته توجه داشت که محدودیتهای فیزیکی و بهداشتی ناشی از شیوع ویروس کرونا خواهناخواه زمینه را برای نقشآفرینی بیش از پیش فضای مجازی و پلتفرمهای ارتباطی به ویژه پیامرسانها در انتخابات خرداد ماه سال آینده فراهم کرده است، اما آنچه موجب نگرانی است، بیضابطه بودن فعالیت انتخاباتی در فضای مجازی کشورمان است و از هم اکنون این نگرانی احساس میشود که انتشار اخبار جعلی یکی از مهمترین آسیبهای تبلیغات انتخاباتی بهار سال آینده خواهد بود.
برای نمونه، طرح ادعای دستبوسی فرح پهلوی علیه یکی از چهرههای سیاسی فعال در عرصه انتخابات آن هم بدون ارائه هیچ سند و مدرک قابل ارزیابی، هر چند انعکاس قابل توجهی در شبکههای اجتماعی یافت؛ اما این ماجرا موجب شد تا بار دیگر زنگ هشدار رونق یافتن اخبار جعلی در فضای اطلاعرسانی غیر رسمی کشورمان داغ شود.
البته طی هفتههای گذشته شورای عالی فضای مجازی در رابطه با مقابله با اخبار جعلی مصوبه خوبی داشت؛ اما نمیتوان انتظار داشت این قبیل مصوبهها مانع از گسترش اخبار جعلی در رسانهها و شبکههای مجازی غیر بومی و پر طرفداری، مانند اینستاگرام شود.
از این رو از هم اکنون باید از کلیه نهادهای فرهنگی و به ویژه رسانههای کشور درخواست کرد که به دو رویکرد دعوت کمپینهای انتخاباتی به اولویتبخشی به منافع ملی و افزایش آگاهی افکار عمومی نسبت به پدیده اخبار جعلی توجه ویژهای داشته باشند.
دیپلماسی ایرانی: پس از پیروزی انقلاب اسلامی و فروپاشی نظام شاهنشاهی در بهمن ماه سال 57، نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام بر آمده از یک انقلاب ضد سلطه، راهبرد صدور انقلاب اسلامی آزادی بخش خود را به دیگر ملت های جهان در دستور کار دستگاه سیاست خارجی خود قرار داد.
به طور خلاصه صدور انقلاب را می توان به انتقال نظام ارزشی انقلاب اسلامی به دیگر ملتهای تحت سلطه تعریف کرد که زمینه ساز و بستر تحقق این هدف ارتباط با افکار عمومی و زیر گروه های اجتماعی و فرهنگی دیگر کشورهاست.
نگاهی به کارنامه و عملکرد وزارت امور خارجه کشورمان این واقعیت را پیش روی ما عیان میسازد که در عرصه پیشبرد سیاست نفوذ فرهنگی و اجتماعی جهانی و حتی منطقه ای جمهوری اسلامی ایران این نهاد موفقیت چندانی به همراه نداشته است چرا که همچنان به سنتی ترین، کم اثرترین و البته پر هزینه ترین شکل ممکن ماموریت های محوله را در این حوزه خطیر و دارای اهمیت پیش می برد آن هم در حالی که ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی به عنوان دو عنصر «معاند» و «معارض» گفتمان جمهوری اسلامی ایران با درک دقیق از شرایط جدید حاکم بر فضای فرهنگی و اجتماعی منطقه و جهان در حال تقویت گفتمان های حامی خود در فضای پیرامونی ما در غرب آسیا هستند.
حال در ادامه برای بررسی دقیق تر این موضوع نگاهی به فعالیت ها و رویکردهای رسمی دستگاه سیاست خارجی آمریکا و رژیم صهیونیستی و در نهایت جمهوری اسلامی ایران در حوزه پیشبرد نفوذ فرهنگی و اجتماعی در سطح منطقه خواهیم داشت.
دیپلماسی دیجیتال ایالات متحده آمریکا:
دولت آمریکا خصوصا پس از روی کار آمدن باراک اوباما در سال 2009 به طور جدی سرمایه گذاری در حوزه نفوذ فرهنگی و اجتماعی در غرب آسیا را سر لوحه ماموریت دستگاه سیاست خارجی خود قرار داد و برای تحقق این هدف، حوزه دیپلماسی عمومی در این وزارت خارجه این کشور را تقویت کرد.
علاوه بر این دولت آمریکا با هدف تاثیر گذاری بر افکار عمومی ایرانیان و تاثیرگذار بر ادراک ضد آمریکایی موجود در سطح افکار عمومی منطقه، برای اولین بار در تاریخ دیپلماسی، سه سال پس از روی کار آمدن اوباما، در سال 2011 دست به راهاندازی سفارت خانه مجازی در تهران زد.
این سفارت خانه مجازی در واقع تلاشی رسمی اما در مجرایی غیر رسمی برای برقراری ارتباطی رسمی با شهروندان ایرانی بود و هر چند در عمل امکان ارائه خدمات کنسولی را به شهروندان ایرانی نداشت اما به عنوان تریبونی رسمی برای ارائه دیدگاه های رسمی دولت آمریکا خطاب به شهروندان ایرانی به کار گرفته شد. باید به این نکته توجه داشت که وب سایت سفارت خانه مجازی آمریکا حتی پس از فیلترینگ دامنه آن در ایران به کار خود ادامه داد که این نشان از اهمیت این پروژه برای دستگاه سیاست خارجی آمریکا دارد.
علاوه بر این با توجه به ضریب نفوذ بیش از 70 درصدی اینترنت در خاورمیانه و همچنین نرخ بالای حضور جوانان در فضای مجازی کشورهای این منطقه، وزارت امور خارجه آمریکا با انتشار دستور العملی ویژه کلیه دیپلمات های آمریکایی مستقر در این حوزه جغرافیایی را ملزم به حضور فعال و پویا در فضای مجازی کرد به همین دلیل نیز در دوران 8 ساله حضور اوباما در کاخ سفید و حتی دوران پس از آن شاهد حضور فعالانه دیپلمات های آمریکایی در شبکه های اجتماعی پر مخاطب منطقه اعم از توییتر، فیس بوک و اینستاگرام هستیم و هر شهروند می تواند به راحتی از طریق حساب های مجازی دیپلمات های آمریکایی با آنها ارتباط برقرار کند.
علاوه بر این کلیه سفارت خانه ها و کنسول گری های آمریکا در منطقه موظف به راهاندازی صفحات مجازی رسمی در شبکه های اجتماعی پر مخاطب شدند تا با تکیه بر ماهیت تعاملی شبکه های اجتماعی امکان تعامل مستمر با کاربران و افکار عمومی منطقه ماموریتی برای آنها فراهم شود.
به طور مثال صفحه فیسبوک رسمی سفارت خانه آمریکا در بغداد، میزبان بیش از 2 میلیون دنبال کننده است که این آمار با احتساب دنبال کنندگان صفحات وابسته به کنسولگریهای این کشور در عراق افزایش قابل ملاحظه ای می یابد.
باید به این نکته توجه داشت که راهبرد راه اندازه ای صفحات رسمی سفارت خانه ها در شبکه های اجتماعی به حدی موفقیت آمیز بوده که امروزه در چارت سازمانی سفارت خانه های آمریکا ساختار و سازمان مدیریت این حوزه بخش های کلیدی است.
دیپلماسی دیجیتال رژیم صهیونیستی:
متاسفانه رژیم صهیونیستی در طول یک دهه اخیر میلادی سرمایه گذاری قابل توجهی در حوزه دیپلماسی نوین با محوریت دیپلماسی دیجیتال داشته، دیپلماسی سایبری یا دیجیتال که گونه ای جدید از دیپلماسی عمومی است برای رژیم صهیونیستی به حدی دارای اهمیت است که تمام دیپلماتهای این رژیم در حوزه ماموریتی خود موظف به فعالیت در فضای مجازی و ارتباط با افکار عمومی کشورهای محل ماموریتشان هستند و بعید نیست که در ماه های پیش رو شاهد راه اندازی سفارت خانه های مجازی این رژیم در کشورهای اسلامی منطقه باشیم.
دلیل اهمیت این حوزه برای رژیم صهیونیستی ناشی از محدودیت های سیاسی و ادراکی حضور و فعالیت رسمی رژیم در سطح منطقه غرب آسیا است لذا رژیم صهیونیستی از فرصت ضریب نفوذ بالای فضای مجازی در غرب آسیا برای پیشبرد نفوذ و حضور نرم خود در منطقه بهره می برد.
به همین دلیل چند سالی است که معاونت دیپلماسی دیجیتال در وزارت امور خارجه این رژیم تشکیل شده است و این معاونت از بُعد تعداد نیروی انسانی دومین معاونت بزرگ و مهم این وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی محسوب می شود.
این معاونت در حال حاضر مسئولیت هدایت و جهت دهی محتوایی بیش از 800 صفحه و حساب رسمی وابسته به وزارت امور خارجه رژیم را بر عهده دارد که صفحاتی مانند «اسرائیل به فارسی» از جمله این حساب هاست. علاوه بر این جالب است بدانید که سایت رسمی وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی از زبان های پر کاربرد منطقه حتی زبان فارسی پشتیبانی می کند.
به عنوان نمونه و برای درک نحوه مدیریت صفحات مجازی رژیم بد نیست بدانید که «لیندا منوحین» مدیر بخش عراق معاونت دیپلماسی دیجیتال وزارت خارجه رژیم صهیونیستی است.
وی یک فعال رسانه ای یهودی عراقی تبار است که سال ها قبل عراق را به مقصد اسرائیل ترک کرده و امروز مدیر یک تیم ده نفره تولید محتوا در حوزه عراق است، این تیم به صورت ویژه مسئولیت تامین محتوای دو صفحه فیسبوک، حساب توئیتر، اینستاگرام و یک کانال یوتیوب عرب زبان ویژه مخاطبان عراقی را بر عهده دارند که صفحه « إسرائیل باللهجة العراقیة» از جمله مهمترین آنهاست، این صفحه دارای بیش از 420 هزار دنبال کننده است، البته به طور کلی صفحات مجازی هدایت شده توسط این تیم صهیونیستی هر هفته میزبان قریب به 10 میلیون بازدیدکننده است.
علاوه بر این هزاران صفحه مجازی و صدها کاربر صهیونیست آشنا به زبانهای مختلف از جمله عربی و فارسی با هدایت معاونت دیپلماسی دیجیتال وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی ماموریت ارتباط با شهروندان دیگر کشورها و پیشبرد سیاستهای رژیم از جمله حساسیتزدایی نسبت به مسئله فلسطین و قبول ماهیت رژیم صهیونیستی را بر عهده دارند. صهیونیست ها بر این عقیده اند که مردم جهان خصوصا کشورهای اسلامی اگر چه از عملکرد اسرائیل خشمگین هستند ولی در عین حال در مورد این کشور کنجکاو هستند و دیپلماسی دیجیتال بهترین راهکار برای سوء استفاده از این کنجکاوی و جلب نظر آنها نسبت به رژیم صهیونیستی است.
در این رابطه یوزی رابی، مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه و آفریقای موشه دایان در دانشگاه تل آویو گفته است: «منطقه خاورمیانه در حال گذار است و بخش فزاینده ای از جوانان عرب، دیگر از اینکه با اسرائیلی ها گفت وگو کنند ترسی ندارند». وی همچنین معتقد است که حدود 60% از جمعیت خاورمیانه زیر 30 سال هستند و نسبت به والدین خود در مورد جهان خارج کنجکاوی بیشتری دارند، از این رو وی مدعی شده است: «سالها دیکتاتوریهای خاورمیانه به مردم تلقین میکردند که اسرائیل مقصر مشکلات و وضع موجود است، اما الان بیشترِ مردم میدانند که مشکل از اسرائیل نیست».
همانگونه که از اظهارات این مقام صهیونیست بر می آید، رژیم اشغالگر قدس امیدوار است که با بهره گیری از ضعف و غفلت حریف در حوزه فضای مجازی، با بهره گیری از دیپلماسی دیجیتال نفوذ خود در سطح افکار عمومی را تقویت کرده و عملاً سرمایه اجتماعی و روانی مخالف خود را در سطح منطقه کاهش دهد.
دیپلماسی دیجیتال جمهوری اسلامی ایران:
بررسی سوابق و کارکردهای دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از بیتوجهی ناخواسته وزارت امور خارجه به حوزه دیپلماسی نوین نشان دارد و جز شخص وزیر و معدودی از سفرای ایران، ظهور و حضور دستگاه دیپلماسی ایران در فضای مجازی جهان و منطقه قابل توجه نیست، البته وزارت امور خارجه به صورت سنتی دارای یک وب سایت رسمی است که علاوه بر زبان فارسی از دو زبان عربی و انگلیسی نیز پشتیبانی می کند اما بروز رسانی بخش عربی و انگلیسی با سرعت بالا صورت نمی گیرد در واقع مخاطب اصلی مدنظر یا سایت بیش از اینکه مخاطب خارجی باشد، مخاطب داخلی است!
در ذیل دامنه سایت مادر وزارت خارجه، صفحات سفارت خانه های جمهوری اسلامی ایران راه اندازی شده اند که آنها نیز به طبع سایت اصلی وزارت عمدتاً از سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی پشتیبانی می کنند اما متاسفانه با بررسی اغلب صفحات سفارت خانه های کشورمان در منطقه شاهدیم که تنها بخش فارسی، آن هم به صورت غیر روزآمد فعال است و حتی در کشورهای عربی بخش عربی غیرفعال است!
این مسئله بدین معناست که مجموعه متولی و یا متولیان امر، شناخت دقیقی از هدف و ماهیت سایت گردانی در حوزه سیاست خارجی ندارد چرا که هدف از راه اندازی این صفحات ایجاد بستر ارتباط با جامعه پذیرنده است و نه ارائه گزارش کار به مخاطب فارسی زبان داخل کشور، لذا سیاست گردانی به زبان فارسی آن هم در یک کشور ناآشنا به زبان فارسی و حتی عدم فعال سازی بخش انگلیسی موجب ناکارآمدی این سایت ها در ایجاد ارتباط با جامعه هدف شده است.
از این رو برای تبدیل شدن یک سایت رسمی به محل مراجعه افکار عمومی باید سه رویکرد را در رابطه با آنها مد نظر قرار داد:
نتیجه گیری و پیشنهادها
با توجه به آنچه مختصراً در این یادداشت که از سر دلسوزی به نگارش درآمده مورد اشاره قرار گرفت می توان نتیجه گرفت که در فصل جدید تحولات منطقه خصوصا پس از اعلام رسمی عادی سازی روابط برخی از همسایگان کشورمان با رژیم صهیونیستی و همچنین روی کار آمدن جو بایدن در آمریکا که دولت وی به نوعی دنبال کننده رویکردها و روش های دولت باراک اوباما است، جمهوری اسلامی ایران و به طور خاص دستگاه سیاست خارجی کشورمان باید رویکرد خود به حوزه دیپلماسی عمومی با محوریت دیپلماسی دیجیتال را مورد توجه قرار داده و رویکرد های پیشین به این حوزه را مورد تجدید نظر قرار دهد چرا که تداوم رویکردهای کم اثر و حتی بی اثر گذشته و تاکید صرف بر پیشبرد دیپلماسی از طریق روش های سنتی و پر هزینه و صرفاً تشریفاتی موجب تضعیف موقعیت ایران در سطح افکار عمومی منطقه خواهد شد.
از این رو در ادامه چند پیشنهاد جهت بهره برداری مدیران و کارشناسان این حوزه در دستگاه سیاست خارجی ارائه می شود:
• ارتقاء سواد رسانه ای و دیجیتال مدیران و کارشناسان وزارت امور خارجه از طریق برگزاری دورهها و کارگاه های ضمن خدمت؛
• راه اندازی مرکز فضای مجازی و دیپلماسی دیجیتال در وزارت امور خارجه با هدف پیشبرد دیپلماسی دیجیتال وزارت امور خارجه و همچنین پشتیبانی لازم از حوزه های ماموریتی و دیپلمات ها؛
• آموزش کاربری شبکه های اجتماعی به رسته های سیاسی و دیپلمات های مامور به دیگر کشورها؛
• بکارگیری سفرای جوان و آشنا به حوزه دیپلماسی عمومی و دیجیتال در حوزه های ماموریتی دارای اهمیت؛
• آموزش زبان رسمی کشور پذیرنده به سفرا و دیپلمات های اعزامی؛
• بازنگری در ساختار و سازمان روابط عمومی وزارت امور خارجه و تقویت این حوزه از طریق بکارگیری نیروهای متخصص آشنا به زبان های خارجی و حوزه دیپلماسی عمومی و رسانهای؛
• ارزیابی مستمر کمی و کیفی حضور سفرا و دیپلمات ها در فضای مجازی حوزه ماموریتی و لحاظ کردن این ارزیابی در فرایند ارتقاء دیپلمات ها؛
در پایان ذکر این نکته ضروریست که برخی از عقب ماندگی های دستگاه سیاست خارجی کشورمان ناشی از عدم روزآمد سازی اساسنامه وزارت امور خارجه است چرا که اساس نامه تدوین شده در سال 1352 به دلایل فنی و محتوایی عملاً قادر به پاسخگوی به نیاز های جدید دستگاه دیپلماسی انقلاب اسلامی در عصر جدید نیست و با تکیه بر آن تنها می توان دیپلماسی سنتی، پر هزینه و البته تشریفات پسند فعلی را پیگیری کرد.
نویسنده: نوید کمالی، فعال و پژوهشگر حوزه رسانه و دیپلماسی
هفته گذشته رخدادهای زیادی در فضای رسانهای کشورمان اذهان عمومی را به خود مشغول کرد که در بین همه آنها ماجرای پر حاشیه تلاش یک نماینده مجلس برای ورود به خط ویژه و عبور از ترافیک تهران موجب بروز واکنشهای سیاسی و رسانهای گسترده در کشور شد.
این ماجرا از جایی آغاز شد که کاربران فضای مجازی در رسانههای اجتماعی و پیامرسانهای همراه خود با کلیپی روبهرو شدند که در آن یک سرباز جوان کم سن و سال با حالتی ناراحت و پریشان در هوای سرد شامگاه تهران به دوربین نگاه میکرد و میگفت: «حامد اکبری هستم. سر دروازه دولت شیفتم. این راننده ماشین اومده بدون مجوز تردد خط ویژه...» باقی ماجرا را هم که حتماً در فضای مجازی شاهد بودهاید. حال و هوای این کلیپ و روایت نقل شده در جریان آن از همان بدو انتشار این ویدئو موجب بازنشر گسترده آن در فضای مجازی و بروز واکنش تند کاربران فضای مجازی شد.
از یکسو کاربران که خاطره ماجرای ضرب و شتم «سرباز بابلی» را هنوز در خاطر داشتند، خواهان برخورد جدی با فرد متخلف در این ماجرا بودند و از سوی دیگر هم برخی سودجویان سیاسی با سوء استفاده از فضای روانی ایجاد شده و تعمیم تخلف یک فرد به سایر مجلسیان شروع به عقدهگشایی علیه مجلس انقلابی کرده و در راستای تضعیف سرمایه اجتماعی مجلس یازدهم هر آنچه از دستشان بر میآمد، انجام دادند.
حال فارغ از اینکه این ماجرا چه شد و چه گذشت که رسانههای زیادی به آن پرداختهاند، در ابتدا باید از عملکرد فرماندهان سبزپوش نیروی انتظامی به دلیل حمایت از سرباز وظیفه پاسدار قانون و حمایت از او در برابر هجمهها و فشارها تقدیر کرد؛ چرا که یک مشاوره نادرست و مصلحتسنجی نابهجا در این ماجرا میتوانست به تضعیف موقعیت نیروهای نظامی و انتظامی کشور در عرصه مقابله با قانونگریزان و قانونشکنان منجر شود؛ اما خوشبختانه حمایت تمام قد فرماندهان ناجا از سرباز قانونمدار این نهاد به همه اثبات کرد که قانون خط قرمز پاسداران نظم و امنیت است.
اما باید پذیرفت که مقصر اصلی این ماجرا نماینده متخلف نیست؛ بلکه مقصر آن مسئولانی هستند که با راهاندازی خطوط ویژه در هر جا و مکانی، برای عدهای محدود آن هم جلوی چشم همه ملت راه میانبر ایجاد میکنند و برایشان هم فرقی نمیکند که این راه میانبر در خیابانهای تهران باشد یا یک راه میانبر در عرصه اقتصاد و دریافت تسهیلات اقتصادی!
جالب است که کارشناسان دلسوز انقلابی بارها در تریبونهای رسانهای مختلف یادآوری کردهاند که اصرار برخی از مسئولان و مدیران به استفاده از امتیازات خاص و ویژه مانند خط ویژه، خواهینخواهی بازی در زمین دشمنان انقلاب اسلامی به شمار میآید؛ چرا که این دست امتیازات نتیجهای جز تحریک نارضایتی آحاد ملت ندارد! برای درک بهتر این مسئله کافی است که از مردم شاهد عبور خودروهای LEDدار مسئولان ریز و درشت از خطوط ویژه خیابان سؤال شود که احساس آنها از دیدن این صحنه چیست؟!
در پایان باید به این نکته توجه داشت که ماجرای پر حاشیه اخیر با همه تلخیهای متنش میتواند فرصتی برای اصلاح روند و رویه ناصواب تعیین امتیازات ویژه غیر ضروری برای برخی مسئولان و مدیران کشور باشد؛ لذا از جریان رسانهای و کارشناسی دوستدار کشور انتظار میرود با رها کردن حواشی، از این فرصت کمنظیر در راستای تأمین منافع ملی ملت و خنثیسازی یکی از مهمترین امیدهای دشمن بهرهبرداری کنند.
امروزه، فضای مجازی به مثابه یک بستر تولید و تبادل اطلاعات به یکی از فراگیرترین رسانههای تاریخ تمدن بشر بدل شده است؛ چرا که بر اساس ارزیابیهای صورت گرفته، تنها در طول یک روز 5/2 کوالیتون (ده به توان هجده) بایت داده در فضای مجازی تولید و تبادل میشود، اما نکته اینجاست که تنها بخش محدودی از این حجم دادهها برای افکار عمومی اهمیت دارد و باقی آن صرفاً در سامانههای نرمافزاری و اطلاعاتی برای استفادههای آتی مانند داده کاوی و جاسوسی ذخیره میشود.
اخبار و تحلیلهای رسانهای یکی از انواع دادههای پر کاربرد و پر مخاطب تولید شده در فضای مجازی است؛ به طوری که بر اساس نتایج بیشتر پژوهشها امروزه فضای مجازی به مهمترین منبع دریافت خبر و تحلیل نوع بشر بدل شده است و حتی در کشور ما نیز کانالهای خبری مجازی بیش از سایر انواع سنتی رسانههای خبری مورد توجه قرار گرفتهاند.
با ظهور شبکههای اجتماعی، رسانههای خبری مجازی و البته غیر رسمی به دلیل شکستن انحصار رسانههای رسمی و سنتگرا با اقبال افکار عمومی جهان روبهرو شدند؛ چرا که مدیریت ناکارآمد، غیر روزآمد و سنتی حاکم بر عمده رسانههای رسمی دیگر قادر به تأمین نیازهای اطلاعاتی مخاطبان نبود و به همین دلیل با ظهور رسانههای غیر رسمی مجازی، تودههای مردم با علاقه به استفاده از آنها روی آوردند؛ چرا که به واسطه این رسانهها میتوانستند به اخبار و اطلاعات مورد نیاز و علاقه خود فارغ از چارچوب کند و پر ملاحظه رسانههای رسمی دست پیدا کنند.
با این حال در طول چند سال اخیر پس از مشخص شدن رویکردهای انحصارطلبانه غولهای بزرگ عرصه رسانه و فناوری جهان از جمله گوگل و اپل، نخبگان سیاسی و اجتماعی جهان با این واقعیت تلخ روبهرو شدند که وابستگی افکار عمومی به فضای مجازی و رسانههای مبتنی بر آن عملاً آنها را در یک اکوسیستم اطلاعرسانی بسته و مدیریت شده قرار داده است که مهمترین آسیب آن مدیریت ادراک کاربران از طریق مافیاهای سیاسی و اقتصادی است.
این موضوع آنقدر به نقل داغ محافل نخبگانی جهان بدل شده است که باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا نیز به آن واکنش نشان داده و در یک مصاحبه بیسابقه شبکههای اجتماعی را بزرگترین تهدید علیه دموکراسی معرفی کرده است.
وی در مصاحبه اخیر خود به موضوع «زوال حقیقت» یا Truth Decay اشاره کرده و عامل آن را فضای مجازی و به طور خاص پلتفرمهای بزرگ رسانهای مانند فیسبوک و گوگل معرفی کرده است.
این اعتراف دیر هنگام اوباما و تأکید او بر نقش انکارناپذیر ابر رسانههای مجازی غرب در انتشار اخبار جعلی و فریب افکار عمومی در حالی صورت گرفته است که وی خود پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری سال 2009 را مدیون حمایت شبکههای اجتماعی است و در طول دوران هشت ساله حضور خود در کاخ سفید بارها کشور ما را به دلیل ادعاهایی مانند «محدودسازی اینترنت» و «تلاش برای جلوگیری از انتقال آزاد اطلاعات» مشمول فشار و تحریم کرده بود، اما هم اکنون علاوه بر ممنوعسازی حضور فرزندانش در شبکههای اجتماعی، از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بزرگ به عنوان عوامل زوال حقیقت در جامعه بشری یاد میکند و خواهان عبور از شرایط فعلی پیش از افول آمریکا میشود!
بدون شک تعمیق و تأمل در اعتراف اخیر رئیسجمهور سابق آمریکا و تأکید وی بر نقشآفرینی فضای مجازی و اکوسیستمهای رسانهای انحصارطلب در بروز و تشدید شکافهای سیاسی و اجتماعی آمریکا میتواند به تقویت منطق حمایت از توسعه شبکه ملی اطلاعات در کشور ما کمک کند.
امروزه، شبکهها و رسانههای اجتماعی دیگر تنها بستری برای سرگرمی و ارتباطات فردی و اجتماعی شهروندان به شمار نمیآیند، بلکه یکی از مهمترین ابزارهای پیشبرد دیپلماسی و اعلام سیاستهای داخلی و خارجی کشورها هستند، چرا که دیگر فعالیت در رسانههای اجتماعی، یک فعالیت فردی و محدود به منتشر کردن قدری متن و تعدادی عکس و «لایک» و «فالو» کردن دوستان و آشنایان نیست، بلکه امروز در قالب همین متنها و عکسها، سیاستها و منافع ملی، منطقهای و حتی فرامنطقهای دولتها پیگیری میشود.
سال 2007 را میتوان نقطه شروع این تغییر کارکرد و تبدیل شدن رسانههای اجتماعی به ابزار دست سیاستمداران دانست؛ زیرا در این سال «باراک اوباما» برای نخستین بار پیش از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به شکل جدی فعالیت در فضای مجازی را آغاز کرد و موفقیت او در انتخابات با تکیه بر فعالیتهای مجازی، زمینه جلب نظر دیگر سیاستمداران جهان به شبکههای اجتماعی را فراهم کرد و رهبران سیاسی غرب یکی پس از دیگری به این فضا پیوستند.
باید به این نکته توجه داشت که در فضای سیاسی و دیپلماسی و در بین دهها شبکه اجتماعی تنها «توئیتر» توانسته به رسانه اول رهبران سیاسی جهان بدل شود که این مسئله نیز از ماهیت وجودی این رسانه و تجمع نخبگان سیاسی و رسانهای در آن نشئت میگیرد.
توئیتر به منزله یک رسانه میکرو بلاگ یا نوشتارهای کوتاه، از نظر ضریب نفوذ در حوزه دیپلماسی و سیاست رتبه اول را به خود اختصاص میدهد؛ زیرا غالباً اخبار دنیای سیاست، نخستین بار در توئیتر منتشر میشوند.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور منفور آمریکا را میتوان یکی از فعالترین رؤسایجمهور جهان در عرصه «دیپلماسی مجازی» یا به عبارت دقیقتر «دیپلماسی توئیتری» دانست. وی در طول شبانهروز بارها درباره مسائل داخلی و خارجی آمریکا توئیت منتشر میکند و به همین دلیل نیز حدود 86 میلیون کاربر عمدتاً خبرنگار و سیاستمدار، دنبالکننده حساب توئیتر وی هستند؛ از جمله جدیدترین توئیتهای پر حاشیه وی میتوان به اعلام عادیسازی روابط بین امارات متحده عربی و بحرین با رژیم صهیونیستی اشاره کرد.
البته جالب است که توئیتر و دیگر رسانههای اجتماعی پر مخاطب، از سوی بیشتر دولتها رسماً به منزله یک رسانه رسمی در نظر گرفته نشدهاند؛ اما خواهی نخواهی به دلیل ضریب نفود و تأثیرگذاری بالای این رسانهها بر افکار عمومی حتی در کشورهایی، مانند ایران که بیش از ده سال از فیلترینگ توئیتر میگذرد عملاً این رسانه به مثابه یکی از مهمترین منابع خبری کشور مطرح بوده و کمتر مسئول و سیاستمدار شناخته شدهای را میتوان یافت که در این بستر فعالیتی نداشته باشد.
در واقع، ارزش توئیتر و دیگر رسانههای اجتماعی بیش از آنکه ناشی از رسمیت آنها باشد، از ارزش مبادلهای و تعاملی آنها نشئت میگیرد؛ به این معنا که فعالیت شخصیتهای رسمی در فضای غیر رسمی موجب تولید پیامهای مطلوبتر و باورپذیرتر برای مخاطب میشود که اتفاقاً این کارکرد توأمان رسمی و غیر رسمی موجب افزایش ضریب تأثیرگذاری رسانههای از جنس توئیتر بر افکار عمومی شده است.
لذا با توجه به فعالیت قابل توجه مسئولان و فعالان فرهنگی و مجازی کشورمان در این فضا و همچنین نیاز مبرم جبهه مقاومت به بسط و توسعه گفتمان انقلاب اسلامی در سطح افکار عمومی منطقه و جهان، آن هم در قالبهای نوین از جمله فضای مجازی به نظر میرسد نهادهای مسئول در حوزه فضای مجازی باید به این رسانه باز نگاهی داشته و آن را بستری جدی برای پیشبرد دیپلماسی عمومی و دیجیتال جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه و جهان در نظر بگیرند.
پس از مرور تاریخ چهل ساله انقلاب اسلامی، میتوان دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی را یکی از مهمترین دورههای حیات مجلس و تجلی عملی اراده ملت در تعیین مسیر آینده قانونگذاری کشور در نظر گرفت؛ زیرا مجلس جدید به دلایل گوناگونی، از جمله عملکرد دولت و مجلس در سالهای گذشته و به ویژه چند سال اخیر، عملاً مسئول احیای اعتماد افکار عمومی به جایگاه مجلس در ساختار سیاسی کشور است و تحقق این مأموریت به منزله یک تکلیف انقلابی بر عهده نمایندگان این دوره از مجلس قرار گرفته است.
در واقع، همانگونه که رئیس مجلس پیشتر در توئیتر خود نوشته، مجلس یازدهم را میتوان «مجلس امید و انتظار مردم» دانست؛ چرا که مردم در وضعیت سخت اقتصادی و با وجود همه عواملی که دستبهدست هم داده بودند تا آنها را از مجلس و انتخابات مأیوس کند، به پای صندوقهای رأی آمدند و امیدوارانه نمایندگان مجلسنشین فعلی را انتخاب کردند تا به دست آنها گره از مشکلات کشور گشوده شود. البته بدخواهان داخلی و خارجی نظام که خواهان موفقیت جریان انقلابی در حل و فصل چالشهای پیش روی کشور نیستند، از همان شروع فعالیت مجلس یازدهم، خط حاشیهسازی علیه نمایندگان را در دستور کار خود قرار دادند و با اقداماتی از جمله مصاحبههای هدفمند، مانند «آخرین کتب مطالعه شده توسط اعضای کمیسیون فرهنگی» عملیات تخریب سرمایه اجتماعی مجلس انقلابی را کلید زدند و پس از آن نیز هر روز خط تخریب مجلس و نمایندگان را دنبال میکنند.
برای نمونه، طی دو هفته گذشته طرح «صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی و ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی» که از آن با عنوان شیطنتآمیز «طرح فیلترینگ شبکههای اجتماعی خارجی» یاد میشود، به بهانهای برای تحریک افکار عمومی جامعه، به ویژه اقشار جوان علیه مجلس یازدهم و نمایندگان آن بدل شده و بدخواهان از طریق رسانههای رسمی و غیر رسمی پر تعداد خود با طرح مسائلی، از جمله «فیلترینگ قریبالوقوع اینستاگرام» افکار عمومی عمدتاً جوان را تحت تأثیر قرار داده و اینگونه وانمود میکنند که نمایندگان ملت به جای تمرکز بر حل و فصل مشکلات اقتصادی توجه خود را به مسدودسازی و تحدید آزادیهای اجتماعی و رسانهای معطوف کردهاند!
البته باید به این نکته مهم توجه داشت که حساسیت بالای افکار عمومی جامعه نسبت به سیاستگذاریهای مرتبط با حوزه فضای مجازی بیراه و غیر منطقی نیست؛ زیرا امروزه فضای مجازی تأثیر انکارناپذیری بر زندگی فردی، اجتماعی و حتی اقتصادی تودههای مردم دارد و دشمن با درک این موضوع به شیطنتهایی از جنس سیاهنمایی طرح اخیر دست میزند؛ آن هم در حالی که طرح مذکور پیش از اینکه طرح ساماندهی پیامرسانها باشد، طرح صیانت از فضای مجازی و به ویژه حفاظت و حمایت از کسبوکارهای مبتنی بر فضای مجازی است.البته به نظر میرسد، یکی از دلایل هجمه علیه این طرح، تأکید آن بر لزوم تشکیل «هیئت ساماندهی» در حوزه راهبردی فضای مجازی کشور است؛ زیرا بر اساس این طرح هیئت ساماندهی، وظیفه ارائه مجوز فعالیت، نظارت بر عملکرد و محتوا، رسیدگی به شکایات و تخلفات و حمایت از پیامرسانها را بر عهده خواهد داشت. ترکیب اعضای این هیئت به این صورت است که دولت یا همان قوه مجریه اکثریت اعضا را در دست ندارد و دیگر دولتها به دلایلی از جمله توجه به سیاستهای انتخاباتی قادر به نادیده گرفتن سیاستگذاریهای کلان حوزه فضای مجازی کشور نخواهند بود، از این رو شاید بتوان از همین یک نکته به چرایی شکلگیری بخشی از هجمهها علیه طرح جدید مجلس پی برد!